مراسم پیادهروی اربعین حسینی چند سالی است که با شور و حال کمنظیری برگزار میشود. اگر شما هم یک بار مسافر این مسیر ملکوتی باشید، هزاران هزار نفر از مشتاقان مصباحالهدی را خواهید دید که از ملیتها و نژادهای گوناگون در این مراسم باشکوه شرکت میکنند و با پاهای تاولزده، خود را به کربلای معلی میرسانند. شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که میگوید این مراسم معنوی را نباید دست کم بگیریم. باید جزء به جزءاش را از نو مرور کنیم. شاید آینده این کره خاکی زیر گامهای همین زائران خسته رقم بخورد!
چند سال پیش را یادمان است؟ زمانی که عراق بعثی به ایران حمله کرد و یک دنیا ابرقدرت پشت سر صدام ایستادند تا ایران که پرچم اسلام و عدالتطلبی را برافراشته بود به زانو درآورند. آن زمان که بعثیها به دروازههای اهواز رسیدند، جنگندههایشان شهرهای ایرانی را میکوبیدند، گرگهای غربی در خلیج فارس زوزه میکشیدند، کمتر کسی فکرش را میکرد که روزگاری نه چندان دور، معادلات بهشدت تغییر خواهد کرد و با اسم رمز اربعین، چند صد هزار ایرانی در یک نمایش قدرت کمنظیر، آزادانه از مرزهای عراق عبور کنند و شرق و غرب این کشور را دوشادوش برادران عراقیشان بپیمایند.
آن زمان که ابرقدرتها تصور میکردند سرنوشت جنگ ایران و عراق را در قطعنامههای شورای امنیت تعیین میکنند، هرگز فکرش را نمیکردند که تنها چند سال بعد، زبان فارسی تأثیرگذارترین زبان در میان زائران اربعین باشد. هیچ کسی فکرش را نمیکرد که ایرانیها آنقدر در عتبات عالیات رفتوآمد کنند که بسیاری از مردم شهرهای کربلا و نجف، فارسی را روان و سلیس صحبت کنند! هیچ کسی فکرش را نمیکرد ایرانیها و عراقیها، همان دو ملتی که سالها به سختی با هم جنگیده بودند، تنها چند سال بعد از اتمام جنگ، حول محور نام حسین، دست در دست یکدیگر گذارند و ارکان اصلی بزرگترین راهپیمایی مذهبی جهان را رقم بزنند.
جنگ تحمیلی نمونهای عینی از نبرد تاریخی استکبار و استضعاف بود که قدم به قدم منجر به عقبنشینی مستکبرین شد. در نتیجه مرزهایی را که روزگاری برای جابهجایی هر سانتیمترش خونها ریخته میشد، به یکباره در هم ریخت و ایرانی و عراقی را متحد کرد، اما اربعین تنها نمایش اتحاد ایرانیها و عراقیها نیست. بسیاری از ملتهای دیگر نیز با پرچم کشورهای خودشان در این راهپیمایی عظیم شرکت میکنند تا نمایش قدرت جبهه استضعاف را تکمیل کنند.
شاید مهم باشد که در راهپیمایی اربعین چند نفر شرکت میکنند، شاید مهم باشد که این مسیر ۸۰ الی ۱۰۰ کیلومتری در حد فاصلی ۱۰ روزه هیچ کجایش خالی از جمعیت نیست. شاید دیدن زائران از ملتها و زبانهای مختلف صحنههای جالبی را رقم بزند یا اطعام چند میلیون زائر پیاده شگفتانگیز به نظر برسد، اما مهمتر از همه این است که این جماعت حاضر، در اربعین شهادت کسی حضور مییابند که نامش، مرامش، داستان حماسهآفرینیاش، نحوه شهادتش و... همه و همه نمادی از ظلمستیزی و قیام در مسیر عدالتطلبی و حقطلبی را حکایت میکند.
اگر میبینیم راهپیمایی اربعین هر سال باشکوهتر از سالهای دیگر برگزار میشود، به این دلیل است که جبهه استضعاف پی به قدرت درونیاش برده است. سحر نام حسین، مستضعفین عالم را جمع میکند تا در رژهای چند ده میلیون نفری، مفاهیمی، چون عدالتطلبی و حقطلبی را به رخ ظالمان و مستکبران عالم بکشانند. اربعین نمایش قدرت است. رودی خروشان که بهحتم تبدیل به دریایی بیکران خواهد شد و به تاریخ نشان خواهد داد مرزهای عقیدتی بسیار فراتر و مهمتر از مرزهای جغرافیایی هستند. همین عقیده و اعتقاد است که ابنای بشر را متحد خواهد کرد و جبهه استکبار را به زانو درخواهد آورد.
اگرچه راهپیمایان اربعین با پرچم صلحطلبی و دوستی، دوشادوش یکدیگر حضور مییابند، اما این جمعیت چند میلیون نفری، طلایهدار همان لشکری هستند که نبرد آخرالزمانی را رقم خواهند زد. اینها همان مستضعفینی هستند که خدا وعده داده آنها را حاکمان و وارثان زمین قرار بدهد.