کد خبر: 930303
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۹
غلامرضا صادقیان
دیروز وزیر آموزش و پرورش برای چندمین بار به آموزشگاه‌های کنکور و کتاب‌های کمک آموزشی و آزمون‌های غیرضروری تاخت.
دیروز وزیر آموزش و پرورش برای چندمین بار به آموزشگاه‌های کنکور و کتاب‌های کمک آموزشی و آزمون‌های غیرضروری تاخت. این امر مبارکی است و باید به این حرکت وزیر خوش‌بین بود، هرچند این مؤسسات از خود آموزش و پرورش مجوز می‌گیرند و آزمون‌ها را نیز خود این وزارتخانه برگزار می‌کند و برخی بدبینانه می‌گویند وزیر به دنبال افزایش سهم وزارتخانه از مافیای کنکور و مؤسسات کنکوری است، اما نباید اینگونه نگریست، بلکه باید وزیر را در این راه حمایت کرد. اینکه وزیری از وضعیت بغرنج «برنامه درسی» در آموزش و پرورش شکایت می‌کند، اعتراف به این است که مافیایی عظیم چنگال خود را در بدن نظام آموزشی ما فرو برده و کار آسانی نیست رها کردن این نظام از این چنگال درنده!
نگارنده ۲۲ سال پیش برای اولین بار در روزنامه کیهان در سلسله گزارشی به «خطر آموزش و پرورش موازی» اشاره و گوشزد کردم که این مافیا از خود آموزش و پرورش اصلی، قوی‌تر شده است، بیشتر کتاب چاپ می‌کند، گردش مالی بالنسبه بیشتری دارد و در واقع بر سر سفره معلمان زحمتکش و بر خوان گسترده هزاران مدرسه کشور نشسته و از دسترنج عموم فرهنگیان کشور ارتزاق می‌کند. در آن زمان فقط یک مؤسسه، برنامه‌ای موازی برای نظام آموزشی ایجاد کرده بود ولی بعداً عده‌ای از بدنه اصلی آن مؤسسه- که حالا یعنی وقف عام شده است- بیرون زدند و مؤسسه گردن کلفت دیگری را تأسیس کردند. چنین امکانی را «مسئله کنکور» برای آن‌ها ایجاد کرده بود و البته می‌دانیم که حذف کنکور نیز این مؤسسات را به خطر نخواهد انداخت، زیرا بهانه تأثیر معدل دبیرستان در ورود به دانشگاه، راه را برای ادامه «اشتباه بزرگ و پایدار» نظام آموزشی ما باز می‌گذارد.
نفس شکایت بطحایی از آنچه در تحت قدرت ضعیف شده یک وزیر آموزش و پرورش می‌گذرد، برای اثبات رخنه قدیمی و درازمدت مافیای کنکوری‌ها در بدنه اصلی وزارتخانه، کافی است و به نظر می‌رسد یک انقلاب بزرگ برای نجات آموزش و پرورش و به تبع آن، آموزش عالی ما لازم است. ببینید بطحایی چگونه از وضع نظام آموزشی ما ناله می‌کند: «برنامه درسی از سوی دایه‌های مهربان‌تر از مادر به شدت در معرض تهدید قرار گرفته است. متأسفانه امروز کلاس‌ها و آزمون‌های کنکوری و حجم کتاب‌های کمک آموزشی، برنامه درسی را تحت‌الشعاع قرار داده است، با آنکه برخی از این کتاب‌ها از حداقل استاندارد‌ها نیز برخوردار نیستند. در مسیری افتاده‌ایم که معلم و کارشناس برنامه آموزشی تلاش می‌کنند حس پرسشگری را در دانش‌آموزان شکوفا کنند، اما یک مؤسسه غیرحرفه‌ای می‌آید و با یک کتاب حل‌المسائل همه نقشه‌های ما را نقش بر آب می‌کند! عواقب این کار آن است که دانش‌آموز احساس بی‌نیازی از حضور در مدرسه می‌کند! به ویژه وقتی تبلیغات گسترده مؤسسات کنکوری را در صدا و سیما می‌بیند! ما همچنین شاهد لجبازی برخی مؤسسات هستیم و گویی می‌خواهند با این منطق علنی، یک کشتی جانانه بگیرند. ما برای مقابله با این آسیب‌ها برنامه‌هایی، چون حذف آزمون‌ها را از دوره ابتدایی شروع کردیم. هرچند هنوز زورمان برای این کار در دبیرستان نرسیده و کنکور هنوز سرجای خودش است. در واقع تا کنکور باشد، فساد‌های چند میلیارد تومانی نیز سر جایش باقی است.»
نتیجه چنین نظام تعلیم و تربیتی که کنکورمحور و سودمحور باشد، دانشگاه‌هایی است که دانشجو «داشتن مدرک» را بیشتر از «فهمیدن درس و علم» می‌پسندد. اگر دریچه‌ای از فضای دانشگاه‌های کشور برای مخاطب بیرونی باز شود، احساس تأسف او از وضعیت نظام آموزش و پرورش بیشتر و سنگین‌تر است.
یکی از دانشگاه‌های معروف کشور امسال برای دوره دکتری فقه و حقوق، با توجه به سقف اعلامی از سوی وزارت علوم، سه کلاس ۱۰ نفره تشکیل داده است، اما در برخی رشته‌های دیگر فلسفی که در دانشگاه‌های معتبر جهان به این رشته‌ها توجه زیادی می‌شود، از مجموع پنج شش نفر پذیرفته شده نهایی، کمتر از حد نصاب (سه نفر) ثبت‌نام کرده‌اند و به همین خاطر تشکیل دوره دکتری آن رشته با ابهام روبه روست.
دانشجویان مقطع دکتری رشته فقه عموماً دو دسته‌اند، یا به شغل‌هایی مثل قضاوت مشغولند و مدرک دکتری را برای تکمله کار و پرستیژ آن می‌خواهند یا می‌دانند که با یک مدرک دکتری، فرصت شغلی برای آنان در رشته‌هایی مثل همان قضاوت فراهم‌تر است. این یعنی فقه خواندن برای اشتغال و درآمدزایی. در تاریخ فقه، این چیز نویی است که جامعه ما با آن کنار آمده است.
مدرک دکتری فقط گریبان فقه را نگرفته است. در رشته عرفان نظری، شاهد حضور سختگیرانه ممتحن برای جلوگیری از تقلب دانشجویان دکتری عرفان نظری بودم که آن‌ها را از بیم تقلب در میان دانشجویان رشته‌های دیگر پخش کرده بودند!
کمی قدرت تصویر‌سازی خود را به کار بیندازید، دانشجویی می‌خواهد درس خداشناسی بخواند و همه سروکارش در این دروس معلوم است که با چه مطالبی و چه استادانی و چه منابع درسی است، اما او ظاهراً هیچ درسی از عرفان نگرفته است تا آنجا که ممتحن در سر جلسه امتحان حاضر می‌شود که او برای شناخت بیشتر خدا تقلب نکند! این پارادوکس حتی از پارادوکس دروغگو نیز هضم نشدنی‌تر است.
این فقط یک روزنه برای نگاه به درون دانشگاه‌های ما و آموزش علوم انسانی در کشور است. در علوم تجربی نیز اگرچه وضع به اعتقاد من بهتر از علوم انسانی است، اما آنجا نیز همه چیز مرتب نیست. یکی از استادان دانشگاه می‌گفت: در جلسه مصاحبه دکتری از پذیرفته شده خواسته است عنوان انگلیسی پایان‌نامه ارشد خود را از رو بخواند که او نتوانسته است! دوستی می‌گفت: در یکی از دانشکده‌های دندانپزشکی کشور، صد در صد دانشجویان پایان‌نامه خود را به مبلغ ۴ تا ۱۰ میلیون تومان به بازار (!) سفارش داده‌اند و خریده‌اند. در خیابان انقلاب و جلوی در دانشگاه‌ها نیز فریاد می‌زنند: پایان نامه! مقاله! رساله دکتری! فوری فوری! برخی معتقدند همین موارد همچون نورافکنی وضعیت آموزش عالی ما را روشن می‌کند.
چرا دانشجویان دانشگاه‌های ما تا به این حد در مسئله امتحان‌ها و ارائه پایان نامه و رساله، خوفناک و دست و پا بسته‌اند؟ مگر همه این دانشجویان از مؤسسات کنکور پا به دانشگاه نگذاشته‌اند؟! مگر صدا و سیما از چند شبکه به طور همزمان پای این مؤسسات را به خانه‌های مردم بازنکرده است؟! همین حالا یک مؤسسه دلقک آموزشی برای مقطع پیش دبستانی، کتاب‌های کمک آموزشی تولید کرده است! کمی بعد حتماً برای بچه در شکم مادرش نیز کلاس آموزشی و کتاب کمک آموزشی تهیه می‌کنند. جامعه‌ای که تا به این حد به یک دانش‌آموز به شکل ابزار کسب درآمد نگاه می‌کند و به او از دو، سه سالگی آموزش می‌دهد چرا نمی‌تواند او را برای امتحانات درسی و خوب درس خواندن، راهنمایی کند که تا پایان مقطع دکتری در حال تقلب و خرید پایان‌نامه و مقاله است؟!
نکته حیرت‌آور ماجرا آنجاست که همه عوامل از خود دانشجو و پدر و مادر‌ها تا استادان و مسئولان دانشگاه‌ها و وزارت علوم و سیاستگذاران آموزش عالی و دولت و مجلس نیز به این رویه آموزش در دانشگاه‌ها و در مقطع دکتری معترضند، اما همه آن‌ها نیز سختکوشانه در همین مسیر در حال حرکتند! این حرکت همگانی به رغم نارضایتی همگانی، یعنی همه ما گرفتار اختاپوس دو نظام آموزش و پروش و آموزش عالی هستیم که خودمان ایجاد کرده‌ایم!
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
France
|
۰۰:۴۷ - ۱۳۹۷/۰۷/۱۹
0
0
خود والدین مقصر اصلی هستند نمره ودرس ورشته تحصیلی فرزندانشان را هم وسیله چشم وهم چشمی وبه رخ کشیدن کرده اند واقعا ایرانیها در تظاهر وخودنمایی شورش را در آورده اند .....
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۷/۲۹
0
0
با سلام . روند حرکت صنایع هر کشور، تعیین کننده رشته های مورد نیاز برای تربیت نیروی متخص در دانشگاه می باشد . وقتی مدیران صنایع کشور ما تصمیم گرفتند که متالوژی و طراحی را به خارجیان سپرده و فقط خودشان به مونتاژ روی بیاوردند . دیدیم که علوم نظری و حتی مهندسی در جامعه ما ارزش و اعتبار خود را از دست داد . چون بالاترین مدرک نیاز برای مونتاژ تکنسین (کارگر ماهر ) است . و نیاز به ایجاد برندخاص احساس نمی شود . بهترین برند .برند خارجی می باشد . (پزو . برلیانس . هیوندا . و...) الان سطح بیکاری در میان دیپلم و فوق دیپلم بسیار کم می باشد . حال اگر وضع برعکس شود مدیران صنایع تصمیم بگیرند صنعت متالوزی و طراحی نیز در جامعه شکل بگیرد . ان موقع خواهیم دید که رشته های علوم نظری و مهندسی ارزش و اعتبار خود را بدست خواهند اورد .
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار