پنجم مهرماه ۱۳۶۰ نقطه عطفی در دفاع مقدس است. این روز را نباید از یاد ببریم. روزی که ارتش مغرور بعث عراق، اولین شکست بزرگ خود را در آبادان متحمل شد و سپس راه برای پیروزیهای بعدی رزمندگان اسلام باز شد. اگرچه تقاویم و حافظه مردم ایران، بیشتر روی سوم خردادماه ۱۳۶۱ متمرکز است، اما نباید از یاد ببریم که اگر مقاومت یکساله رزمندگان در آبادان نبود، چه بسا سرنوشت جنگ طور دیگری رقم میخورد و تاریخ جور دیگری نوشته میشد. در سالروز شکست حصر آبادان در عملیات ثامنالائمه (ع) نگاهی به حال و هوای آن روزهای آبادان میاندازیم.
شهر استراتژیک
برای عراقیها شبه جزیره آبادان چه به لحاظ وسعت، جمعیت و مراکز اقتصادی مانند پالایشگاه، فرودگاه و... لقمه دندانگیرتری از خرمشهر بود. برآورد میشد که زمان حمله عراق به ایران، آبادان با ۵۰۰ هزار نفر جمعیت حداقل دو برابر خرمشهر جمعیت و وسعت داشت. همچنین این شهر در صورت تصرف توسط عراق، با وجود رودهایی، چون اروند، بهمنشهر و کارون که آن را احاطه کردهاند، موقعیت مناسبی برای پدافند بعثیها در برابر واکنش احتمالی ایرانیها داشت. آبادان از طریق اروند فاصله چند صد متری با عراق دارد. دشمن در طول جنگ حتی میتوانست با سلاحهای سبک خانههای این شهر را مورد حمله قرار دهد. وقتی عراق در ۳۱ شهریورماه ۵۹ رسماً به ایران تجاوز کرد، آبادان از پیشتر (قبل از شروع رسمی جنگ) بارها مورد حمله دشمن قرار گرفته بود. ایجاد درگیری توسط گروهکها در آبادان، ارسال مرتب اسلحه به جزیره مینو در آبادان از سواحل عراق، مینگذاری مقابل خودروی ارتش و سپاه در حومه این شهر، بمباران و گلولهباران مقطعی از سوی عراقیها و... از جمله اقداماتی بود که بعثیها پیش از آغاز جنگ در آبادان انجام میدادند. در تنها یک مورد، چهارم مهرماه ۱۳۵۸ تقریباً یک سال قبل از شروع جنگ، اسکله ۱۱ و ۱۲ آبادان توسط عراق منهدم شد و دو نفر از نظامیان مستقر در اسکلهها به شهادت رسیدند و چند نفر مجروح شدند.
هستههای مقاومت
اقدامات ایذایی و فرسایشی عراق باعث شد جوانان آبادانی در کنار سایر رزمندگان هستههای مقاومت خود را در قالب سپاه، بسیج و کمیته تشکیل بدهند. هستههای مقاومتی که بعدها سد محکمی در برابر دشمن شد. غلامرضا نوروزی از رزمندگان پیشکسوت آبادانی در گفتوگو با «جوان» میگوید: «سپاه اوایل آچارفرانسه شهر بود. از پخش برنج و ارزاق گرفته تا رسیدگی به دعواها، مقابله با ضدانقلاب و... را انجام میداد. کمی که گذشت سپاه آبادان گستردگی زیادی پیدا کرد و حتی بخش عشایر را راهاندازی کردیم. سه مرکز داشتیم که یکی در خود شهر، دیگری در اروندکنار و سومی در جزیره مینو بود. از نظر اطلاعاتی اشراف خوبی روی گروهکها و خصوصاً خلق عرب داشتیم.»
وقتی جنگ شروع شد، عراق به دلیل مرزهای آبی که از آبادان محافظت میکرد، نتوانست واحدهای زرهی خود را رهسپار این شهر بکند، اما در آن سو به دلیل داشتن مرز زمینی با خرمشهر، عمده فشار خود را متوجه این شهر کرد، اما تا زمانی که جوانان آبادانی دوشادوش خرمشهریها میجنگیدند، این شهر خیال سقوط نداشت! نهایتاً عراق نقشه جنگی خود را تغییر داد و سعی کرد با عبور از کارون و سپس بهمنشهر، آبادان را محاصره کند. از این به بعد بود که با خروج اضطراری رزمندگان آبادانی از خرمشهر، نشانههای سقوط خونین شهر نمایان شد. یکی از رزمندگان در این خصوص میگوید: اوایل بچههای آبادان به خرمشهر میرفتند و کنار رزمندههای این شهر میجنگیدند، اما بعد که عراق از کارون عبور کرد و به جاده اهواز- آبادان رسید و سپس به سمت جاده آبادان- ماهشهر آمد، خود آبادان به محاصره در آمد. عراقیها در مقطعی حتی از بهمنشیر عبور کردند، لذا بچههای ما ناچار شدند برای حفظ خود آبادان بسیج شوند.
چهرههای ماندگار
با سقوط خرمشهر، محاصره یکساله آبادان نیز آغاز شد. این دوره از جهات مختلفی حائز اهمیت است؛ چراکه بسیاری از فرماندهان لشکر دوران دفاع مقدس، از همان افرادی بودند که در دوره مقاومت آبادان، فرماندهی برخی از محورهای این شهر را برعهده داشتند. سردار رودکی در این خصوص میگوید: در آبادان فرمانده جبهه فیاضیه شهید احمد کاظمی بود. فرمانده جبهه دارخوین هم شهید خرازی بود. فرمانده ایستگاه هفت را مرتضی قربانی و سردار اسدی برعهده داشتند. فرمانده میدان تیر آبادان هم که خود من بودم. همه ما از آنجا رشد کردیم و بعدها همه این افراد فرمانده تیپ و لشکر شدند. به هر روی آبادان در یک سال مقاومت، نامها و چهرههای بسیاری را به دیباچه دفاع مقدس معرفی کرد. شهید تندگویان وزیر نفت وقت کشورمان، معصومه آباد نویسنده کتاب من زندهام، شهید سید مجتبی هاشمی فرمانده گروه فدائیان اسلام، شهید شاهرخ ضرغام معروف به حر انقلاب و... همگی چهرههایی هستند که در آبادان حضور داشتند. در همین دوران محاصره آبادان بود که حماسههای مختلفی، چون حماسه کوی ذوالفقاریه، عملیات مدن، عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا و... شکل گرفتند که هر کدام در تاریخ دفاع مقدس، نقطه عطفی به شمار میروند. در همان حماسه کوی ذوالفقاریه بود که دریاقلی سورانی یک اوراقچی ساده با دوچرخهاش خبر رسوخ عراقیها از روی بهمنشیر به کوی ذوالفقاریه آبادان را به گوش رزمندهها رساند و متعاقبش حماسه کوی ذوالفقاریه با شکست گردان تکاوری عراق و کشته و زخمی شدن بسیاری از آنها رقم خورد.
پس از یک سال محاصره و مقاومت جانانه در آبادان، پنجم مهرماه ۱۳۶۰ بود که طرح شکست حصر این شهر در عملیاتی موسوم به ثامنالائمه ریخته شد. عملیاتی مشترک از سوی سپاه و ارتش و نیروهای مردمی که در عرض تنها دو روز، آبادان را از محاصرهای یکساله نجات بخشید و اولین شکست بزرگ عراق را رقم زد؛ فتحی که پل پیروزیهای بزرگ بعدی شد.