هشدارهای روسیه و تحرکات امریکا در منطقه نشان میدهد غربیها بار دیگر در حال نوشتن سناریوی حمله نظامی به سوریه بر پایه ادعای دروغین استفاده این کشور از تسلیحات شیمیایی هستند تا بدین ترتیب آخرین دژ تروریستها در سوریه را حفظ کنند.
ارتش سوریه قرار است به همراه همپیمانان خود در هفتههای آینده عملیات آزادسازی ادلب را کلید بزند؛ عملیاتی که پیروزی در آن نه تنها شکست تروریستها را رقم خواهد زد، بلکه شکست سنگینی برای جبهه غربی- عربی- صهیونیستی خواهد بود، جبههای که در طول بیش از هفت سال با تمام توان خود از تروریستها حمایت کرد، اما حامیان تروریستها نمیخواهند به این سادگی شاهد شکست تروریستهای مورد حمایت خود شوند و با سناریوسازی درصدد حمله به ارتش سوریه به منظور تضعیف آن و در مقابل تقویت تروریستها هستند. تحولات اخیر منطقه حاکی از این است که گروه موسوم به «کلاه سفیدها» با همکاری تروریستها قرار است فیلم شیمیایی دیگری را با هدف متهم کردن ارتش سوریه به استفاده از سلاحشیمیایی در ادلب بازی کنند که صحنهگردانان اصلی آن امریکا و متحدان اروپاییاش هستند. متوسل شدن حامیان غربی تروریستها به سناریوی از پیش طراحی شده با هدف سرپوش نهادن آن بر شکستهای سنگین و پی در پی تکفیریها در جبهههای مختلف نبرد با نیروهای مقاومت، صورت میپذیرد. ادلب آخرین پایگاهی در سوریه است که به صورت کامل در اشغال تروریستها قرار دارد و با آزادسازی این منطقه پروژه تروریسم در سوریه پایان مییابد و این کشور پس از هفت سال جنگ و خونریزی، رنگ آرامش به خود خواهد دید. امریکاییها بهخوبی میدانند که تسلط نیروهای مقاومت بر شهر ادلب به مثابه مرگ تدریجی و نهایی تروریستهای تکفیری در سوریه است. بنابراین با هر ابزاری که شده سعی دارند ادلب را برای اجرای سناریوهای آتی خود حفظ کنند. سعدالله زارعی، کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «جوان» سناریوسازی غربیها برای حمله به خاک سوریه را کماهمیت جلوه داد و گفت: «بعید است که این بار هم امریکا و همپیمانانش اقدام جدی و مؤثری در سوریه انجام دهند و تنها به یکسری سر و صداهای تبلیغاتی که اثر قابل توجهی در میدان سوریه ندارد، اقدام خواهند کرد.» به گفته زارعی، با آزادسازی ادلب از دست تروریستها، امریکاییها خاک سوریه را ترک خواهند کرد.
الان بحث مهمی که در تحولات سوریه مطرح است، مسئله مداخله احتمالی امریکا و غرب در سوریه به بهانه استفاده دمشق از سلاح شیمیایی علیه غیرنظامیان است و روسها نیز نسبت به این تحرکات جدید هشدار دادهاند. به نظرتان، هدف امریکا و متحدانش از حمله نظامی به سوریه در برهه زمانی فعلی چیست؟
اولاً باید گفت که امکان حمله موفق غربیها به سوریه وجود ندارد بنابراین نگرانیها نسبت به اقدامات آتی امریکا علیه دولت سوریه جدی نیست. امریکاییها روندی که به تثبیت نفوذ مقاومت در منطقه منجر شود را نمیپذیرند و از این جهت اگر بتوانند در این مسیر اخلال ایجاد کنند، کوتاهی نخواهند کرد، اما واقعیت این است که هرچه بحران سوریه جلوتر رفت از توان عملیاتی امریکا و غرب برای اثرگذاری بر معادلات کاسته شده است. به نظرم، بعید است که این بار هم امریکا و همپیمانانش اقدام جدی و مؤثری در سوریه انجام دهند و تنها به یکسری سر و صداهای تبلیغاتی که اثر قابل توجهی در میدان سوریه ندارد، اقدام خواهند کرد.
اما برخی رسانههای امریکایی اخیراً گفتهاند که مقامات واشنگتن حتی دنبال بررسی حمله احتمالی به مواضع روسیه و ایران در سوریه هستند. به نظرتان آیا واشنگتن حاضر میشود دست به چنین سناریوی خطرناکی بزند؟
امریکاییها از چند ماه پیش هم تبلیغات رسانهای علیه دولت سوریه را داشتند و دونالد ترامپ، پیش از حمله موشکی به سوریه در توییتر خود خطاب به روسها نوشته بود که «موشکهای زیبا و هوشمند ما به سوریه در راه است»، ولی در نهایت تعدادی موشک به سمت مناطقی شلیک کردند که خالی از سکنه بود و تنها چند ساختمان را مورد هدف قرار دادند و اقدام مؤثری نبود و بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت. الان هم اگر عملیاتی انجام شود بیش از عملیات قبلی نخواهد بود و تبلیغات و جنجالهای رسانهای امریکایی اعتبار ندارد و نباید جدی گرفته شود.
پس به نظر شما اگر حملاتی هم انجام بگیرد، محدود به شلیک موشکها خواهد بود؟
شلیک موشکها همیشه وجود داشته است، ولی معادلات میدانی را تغییر نخواهد داد و تلفات آن جزئی است و اگر هم حملهای صورت بگیرد محدود و کم اثر خواهد بود که نه ایران نگران اینچنین حملاتی است و نه امریکاییها با چنین اقداماتی میتوانند معادلات را در عرصه میدانی تغییر دهند.
برخی معتقدند که ترامپ به خاطر مقابله با فشارهای داخلی که با آن روبهروست، سعی دارد با حمله به سوریه از زیربار این فشارها خارج شود. این مسئله تا چه حد درست است و مسئله سوریه تا چه اندازه به مسائل داخلی امریکا مربوط میشود؟
امریکاییها در سوریه دچار باخت بزرگی شدند و این باخت هم تنها به دونالد ترامپ و جمهوریخواهان مربوط نمیشود، بلکه به طور کلی، امریکا شکست خورده است و نتوانسته موفقیتی در این زمینه کسب کند. در واقع این اقداماتی را که انجام میدهد سعی دارد اینگونه وانمود کند که واشنگتن در زمینه بحران سوریه بازیگر اثرگذار و تعیینکننده است و به همین خاطر ابراز وجود میکند.
شما گفتید که اقدام مؤثری از سوی غرب انجام نمیشود، اما با توجه به اینکه پیروزی نیروهای مقاومت با همکاری روسیه و ایران در مقابل تروریسم، وجهه غرب را در جهان مخدوش خواهد کرد، این مسئله برای امریکاییها که هفت سال در جبهه تکفیریها قرار داشتند، سنگین خواهد بود. آیا امریکا و متحدانش در مقابل پیروزیهای روسیه و ایران در سوریه سکوت خواهند کرد؟
واقعیت این است که امریکاییها توانایی لازم برای اجرای عملیات جدید در مقابل ایران و روسیه ندارند. اگر امریکا بخواهد به مواضع ایران حمله کند، قطعاً پاسخ مناسبی را دریافت خواهد کرد و اگر مواضع روسیه را مورد هدف قرار دهد، مسکو هم بدون تردید پاسخ خواهد داد. بنابراین واشنگتن تنها میتواند به نقاطی حمله کند که متعلق به دولت سوریه است و آسیب و تلفات چندانی هم نداشته باشد تا بدین ترتیب یک برد تبلیغاتی برای خود در عرصه بینالمللی کسب کند. واشنگتن در همین حد میتواند در سوریه عملیات انجام دهد، هر چند که این حد از عملیات مؤثر نیست و هیچ تأثیری در معادلات نخواهد داشت.
پس به نظر شما بازپسگیری ادلب در آیندهای نزدیک قطعی است؟
بله، دولت سوریه برای این حملات برنامه دارد و ارتش خود را آماده کرده است. ارتش سوریه در این عملیات برخلاف عملیاتهای گذشته که همواره مجبور بود در چند جبهه مبارزه کند، اینبار تنها در ادلب متمرکز شده و امروز تجربه مبارزه با گروههای تروریستی را پیدا کرده و از روحیه بالایی هم برخوردار است؛ لذا ارتش سوریه میتواند محور عملیات ادلب را در دست بگیرد.
روند این عملیات چه مدت طول خواهد کشید و در چه ابعادی انجام خواهد شد؟ با توجه به اینکه غیرنظامیان زیادی در این منطقه حضور دارند و بهانه غربیها هم همین مسئله است؟
دولت سوریه ملاحظات انسانی را رعایت خواهد کرد و به همین خاطر کریدورهایی را برای انتقال غیرنظامیان به سایر مناطق باز کرده است تا آنها بتوانند از ادلب خارج شوند و در زمان عملیات هم نیروهای سوری این مسئله را مدنظر قرار خواهند داد تا آسیبهای غیرنظامیان را به حداقل برسانند. الان هم مناطق تحت کنترل تروریستهای داعش و جبههالنصره در مناطقی است که به کریدورهای ارتش سوریه متصل میشود و وظیفه این کریدورها انتقال غیرنظامیان به مناطق خارج از درگیری است.
موانع و دشواریهایی که ارتش سوریه در استان ادلب با آنها مواجه است، کدامند؟
ارتش سوریه در ادلب با سه مشکل و مانع اساسی روبهرو است. یکی مسئله حفظ جان غیرنظامیان است که ارتش باید امنیت جانی مردم عادی را حفظ کند. ادلب بر اساس آنچه گفته میشود حدود ۳ میلیون نفر در آن ساکن هستند که بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر شامل ساکنان این استان است و حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار هم شامل آوارگانی است که در طول جنگ سوریه به این منطقه پناه آوردهاند و در آن ساکن هستند. دولت و ارتش سوریه خود را نسبت به حفظ جان این انسانها مسئول میدانند و لذا سیاستی در پیش گرفته میشود که متضمن کمترین آسیب به غیرنظامیان باشد. به همین دلیل در هفتههای اخیر کریدورهایی در منطقه جنوب ادلب باز و مکانهایی را در مرکز سوریه ایجاد کرده تا مردم بتوانند در آنها سکونت داشته باشند.
مشکل دوم، تمرکز گروههای تروریستی در ادلب است که در سالهای گذشته از سراسر سوریه به این منطقه گسیل شدهاند. پیشتر عملیات در مناطقی مثل دیرالزور راحتتر انجام میشد و موقعیت این مناطق سبب میشد که تروریستها راه فراری داشته باشند، اما الان در ادلب که آخرین عملیات نظامی است و راه فراری برای تکفیریها وجود ندارد و ممکن است تروریستها مقاومت بیشتری از خود نشان دهند، این مسئله باعث میشود تا روند عملیات طولانیتر شود. بنابراین، ارتش سوریه تلاش میکند تا تروریستها را بهگونهای مورد حمله قرار دهد که با کمترین آسیب به زیرساختهای منطقه همراه باشد.
مشکل سوم، این است که در عملیاتهای گذشته دولتهای خارجی اگرچه از تروریستها حمایت میکردند، اما در عین حال در زمان عملیات نظامی این حمایتها چندان نمودی نداشت، ولی در ادلب برخی گروههای تروریستی تحت حمایت خارجیها قرار دارند. ترکیه بهعنوان یکی از کشورهای ضامن منطقه کاهش تنش تعهد دارد که زمینه را برای تسلط دولت مرکزی سوریه بر ادلب فراهم کند و تمهیداتی را برای حفظ جان غیرنظامیان بیندیشد. با توجه به اینکه ادلب متصل به مرزهای ترکیه است، این کشور هنوز از حمایت تروریستها دست برنداشته است و هر چند در اجلاس تهران اردوغان تعهد داد که در نابودی گروههای تروریستی در کنار ارتش سوریه باشد، اما در عمل این اتفاق رخ نداده است. بنابراین، نقاط تحت اشغال امریکا و دیگر مناطق اشغالی توسط ارتش ترکیه، مشکل دولت سوریه است که البته وقتی تروریستها در سوریه از بین بروند بهانه امریکا و ترکیه هم برای حضور در سوریه از بین میرود.
همانطور که گفتید ترکیه همچنان به حمایتهای خود از تروریستها در ادلب ادامه میدهد، هدف ترکیه از این اقدامات چیست؟
ترکیه از سالها پیش برای براندازی دولت بشار اسد در سوریه سرمایهگذاری کرده و در نبرد با دولت دمشق نقش اول را داشته است. کشورهای عربستان، قطر، امارات و کویت پول هزینه کرده و تروریستها را به سوریه اعزام کردند، اما کشوری که عملاً پشتیبانی تروریستها را بر عهده داشت، ترکیه است. کشورهای دیگر با سوریه مرز مشترکی نداشتند که بتوانند اقدام مؤثری انجام دهند و ترکیه نقش محوری در این زمینه ایفا میکرد. اینکه ترکیه از مواضع قبلی خود برگردد و حاکمیت دمشق بر سوریه را بپذیرد اینها برای اردوغان از نظر اعتبار هزینههای سنگینی دارد. به نظر من، ترکیه در مقابل آزادی سوریه از تروریسم مقاومت میکند، ولی این مقاومت مؤثر نیست؛ چراکه نیروهایی که دو سال پیش استان حلب را با سختیهایی که داشت، آزاد کردند الان هم میتوانند ادلب را آزاد کند. کما اینکه در زمان آزادی حلب ارتش ترکیه ناگزیر بود دستکم از ۱۰ نقطه حمایت کند، اما در ادلب تنها یک نقطه است و بنابراین مخالفت ترکیه در عمل به نتیجه نخواهد رسید.
با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی از افزایش قدرت محور مقاومت واهمه دارد و مقامات صهیونیستی بارها ادعا کردهاند که در مقابل نفوذ ایران در سوریه کوتاه نخواهند آمد و با آن مقابله خواهند کرد، به نظرتان با پیروزی نیروهای سوری در ادلب، فکر میکنید گام بعدی این رژیم در سوریه چه خواهد بود؟
اسرائیلیها با این جمعبندی که با بسیاری از دولتهای عربی در منطقه که مخالف حکومت بشار اسد در سوریه هستند، اتفاق نظر دارند، تلاش میکنند با تهدید دمشق خود را بهعنوان نماینده کشورهای معترض نشان دهند. اسرائیلیها مدعی هستند کشورهای عربی خلیجفارس، امریکا و اردن حضور بشار اسد را در مسند قدرت نمیپذیرند و به همین خاطر دولت دمشق را تهدید به حمله میکنند، اما اسرائیلیها پیش از این چندین عملیات هوایی در سوریه ترتیب دادند، ولی نتوانستند معادلات میدانی را تغییر دهند؛ الان هم بیش از این مقدار توانایی عملیات در خاک سوریه را ندارند. این نکته مهم است که ارتش سوریه پس از آزادی ادلب به اسرائیل اولتیماتوم خواهد داد تا از این پس هر حملهای به خاک سوریه با پاسخ کوبندهای همراه خواهد بود. اگر دولت سوریه چنین بیانیهای را صادر کند، بعید میدانم اسرائیلیها حتی به عملیاتی که پیشتر انجام دادهاند، دست بزنند.
با توجه به اینکه امریکا و متحدانش در هفت سال گذشته هزینههای زیادی را برای حمایت از گروههای تروریستی کردهاند، با پیروزی محور مقاومت بهانه امریکا و متحدانش برای مداخله در سوریه از بین خواهد رفت. به نظرتان با پیروزی ارتش سوریه در ادلب، آیا پروژه تروریسم پایان مییابد یا اینکه غربیها و عربستان سعودی سناریوهای جدیدی را برای مقابله با نفوذ ایران و محور مقاومت اجرا خواهند کرد؟
آنچه مهم است، اینکه امریکاییها به هیچ وجه حاضر نیستند خاک سوریه را ترک کنند. به این خاطر که سوریه موقعیت استراتژیک دارد و اسرائیلیها از جانب سوریه به شدت احساس نگرانی میکنند، همچنین وابستگان امریکا مثل عربستان سعودی و امارات در منطقه از اینکه دولت سوریه دارای دولت مقتدر و دموکراتیک باشد، به شدت احساس نگرانی دارند. به این دلایل امریکاییها حداکثر تلاش خود را خواهند کرد تا در مناطق شمالی که تحت کنترل خود دارند، حضور داشته باشند، اما سؤال این است که شرایط بعد از عملیات ادلب چنین اجازهای را به امریکاییها خواهد داد تا نیروهای نظامی خود را که گفته میشود تعداد آنها بیش از ۳ هزار نفر است در پایگاهها حفظ کنند؟ پاسخ منفی است، به لحاظ اینکه موقعیتهای نظامی امریکا در سوریه در محاصره ارتش قرار دارد و نیروهای امریکایی امنیت ندارند. در عین حال، در سوریه گروههای متعددی وجود دارند که همه در ائتلاف با ارتش سوریه هستند و آنها نسبت به حضور امریکاییها در سوریه به شدت حساساند. بنابراین، با آزادسازی ادلب امریکاییها خاک سوریه را ترک میکنند، کما اینکه دو هفته پیش دونالد ترامپ به صراحت اعلام کرد که حضور نظامی امریکا در غرب آسیا از ابتدا اشتباه بوده است و این اظهارات نشان میدهد که امریکاییها الان خود را برای خروج از سوریه آماده میکنند.
****
شكست تروريستها در سوريه، چه تاثير رواني بر حاميان اين گروهها خواهد داشت؟ باتوجه به اينكه اين جبهه عربي- غربي هزينههاي هنگفتي را در حمايت از تروريستها صرف كرده است؟
در واقع، در سوريه تنها تروريسم نيست كه شكست ميخورد بلكه دولتهاي حامي تروريستها هم شكست خورده اند. چند روز پيش يكي از وزراي امارات در توئيتر خود نوشت كه «ما در سوريه شكست خورديم و بايد بنشينيم تا دلايل شكست خودمان در سوريه را بررسي كنيم». چنين موضع گيريهايي بيانگر شكست حاميان تروريستها است. مشخص است كه يك ملتي از خانه خودش در برابر مهاجمان خارجي دفاع كرده است و مدافع سرزمين بر مهاجم خارجي غلبه ميكند. از آنجا كه منطق مدافع سرزمين قويتر است و هزينههايش نسبت به مهاجم كمتر است در نهايت پيروز خواهد بود. باتوجه به اينكه بسياري از ارتشهاي جهان در كنار تروريستها قرار داشتند، پيروزي ارتش سوريه اعجازآميز بود.
پس از آزادسازي ادلب، مسئله حضور نظاميان آمريكايي و كردها در شمال سوريه چگونه حل خواهد شد، آيا احتمال درگيري بين نيروهاي سوري و با آمريكاييها و كردها وجود دارد؟
همين الان كردهاي سوريه مشغول مذاكره با دولت سوريه هستند تا بتوانند به يك فرمول مرضي الطرفيني براي اداره مناطق كردنشين پس از دوران امنيتي در اين كشور دست پيدا كنند. احتمالا كردها پذيرفتهاند كه ارتش سوريه در ادلب، حسكه و ساير مناطقي كه به نوعي جمعيت كردها در آن ساكن هستند، حضور داشته باشد. بنابراين، با پايان عمليات ادلب، كردها با سرعت بيشتري به سمت گفتگو با دمشق پيش خواهند رفت.
نشست اخير روساي جمهور ايران روسيه و تركيه در تهران تا چه حد در حل بحران سوريه تاثيرگذار خواهد بود؟
اجلاس تهران يك حلقه از روندي بود كه از دو سال پيش در مذاكرات آستانه شروع شده بود. پیش از برگزاری اجلاس سران، وزاری خارجه و معاونان مذاکرات زیادی با یکدیگر انجام دادند و اگر آنها به توافقاتی نمیرسیدند اجلاس در سطح سران برگزار نمیشد، لذا وقتی اردوغان به تهران میآید، از قبل میپذیرد که ارتش و مردم سوریه باید کشورشان را از دست تروریستها نجات دهند. یکی از ملاحظات تركيه در نشست تهران، سرازیر شدن مردم و آوارگان سوریه در پی جنگ در ادلب به ترکیه بود، مقامات ترکیه میگفتند که نمیتوانند از آوارگان سوری میزبانی کنند؛ ملاحظه دوم ترکیه هم این بود که با درگیری در ادلب، بخشی از تروریستها به این کشور فرار میکنند، لذا ترکیه تلاش میکرد تا از راه سیاسی موضوع ادلب حل شود. اما تاثير مهم نشست تهران نسبت به اجلاسهاي قبلي از اينرو بود كه عمليات بزرگ ارتش سوريه در ادلب در حال جريان است و در واقع اين نشست مجوز عمليات در ادلب را صادر كرد و بيانگر هماهنگي در سطح منطقه براي شروع عمليات گسترده در ادلب است.
از آنجا كه بحران سوريه رو به پايان است، روند بازسازيها در اين كشور چگونه خواهد بود؟ آيا كشورهايي مثل عربستان سعودي به بهانه بازسازيها به دنبال نفوذ در ساختار سوريه خواهند بود؟ آيا حاميان تروريستها جايي در بازسازي سوريه خواهند داشت؟
دولت سوريه تمايل زيادي دارد كه روند بازسازيها را را خودش انجام دهد و در توان دولت سوريه هم است كه مناطق آسيب ديده در جنگ را بازسازي كند. كما اينكه از مدتها قبل روند بازسازي در برخي مناطق شروع شده است و حلب يكي از مناطقي است كه 4 درصد ساختمانهاي تخريب شده، بازسازي شدهاند و مردم در آنجا زندگي ميكنند. بازسازيها هم توسط خود مردم و با دريافت بخشي از كمكهاي دولتي صورت گرفته است. برخلاف تصوري كه مطرح ميشود، دولت سوريه توانايي بازسازيها را دارد. در عين حال، كشورهايي كه در طول بحران حسن نيت خود را به دولت و مردم سوريه نشان دادند و در كنار آنها قرار گرفتند آنها در روند بازسازي اولويت دارند و دولت دمشق هم اين كشورها را ترجيح خواهد داد و ايران نيز يكي از كشورهايي است كه در اين مسير نقش سازندهاي خواهد داشت. بنابراين، بسيار بعيد به نظر ميرسد كه سعوديها و امارات هم خودشان رغبتي براي مشاركت در بازسازي داشته باشند، چرا كه اين كشورها عليه دولت سوريه توطئه كرده و از تروريستها در اين كشور حمايت كردند. بنابراين، بعيد است كه دولت سوريه هم تايلي به حضور اين كشورها در روند بازسازيها داشته باشد. از اينرو، به نظر نميرسد در عمل اين كشورها بتوانند در بازسازيها نقشي داشته باشند.
در پايان تحولات آتي سوريه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
متاسفانه فضاي رواني در خصوص تحولات منطقه بر روي اذهان مردم ايران تاثير ميگذارد. فضاي مجازي سبب شده است تا مردم به راحتي با يك خبر دروغ تحريك ميشوند. اين سخنان كه نفوذ ايران در سوريه از بين رفت در بين مردم تاثير گذاشته است، اين درحالي است كه وقتي به طور عميق به تحولات سوريه نگاه كنيم ميبينيم كه واقعا هر چه جلوتر رفتيم جاي پاي ايران در خاك سوريه مستحكمتر شده است و به همين خاطر، اسرائيليها از نفوذ ايران در سوريه نگران هستند. اين نكته را بايد در نظر گرفت كه هيچ كشوري در سوريه قادر نيست جاي ايران را بگيرد، حتي روسيه كه روابط خوبي با دمشق و تهران دارد قادر به اين كار نيست. چراكه روسها با دعوت ايران به سوريه آمدند و لذا اگر ما براي روسيه در سوريه موقعيتي قائل باشيم، در واقع اين موقعيت را ايران براي روسيه فراهم كرده است اما در داخل ايران اين مسئله وارونه جلوه داده ميشود و سوال ميشود كه آيا روسيه موافق حضور ايران در سوريه است و اجازه حضور به ايرانيها ميدهد يا نه. اگر اين سوال برعكس پرسيده شود، منطقيتر است اينكه ايا ايران با ادامه حضور روسيه در سوريه موافق است. البته پاسخ منفي است و ما موافق نقش آفريني روسيه در سوريه هستيم ولي اينكه بعضي وقتها در مطبوعات ايراني اين سوال مطرح ميشود كه روسيه جايگاه ايران در سوريه را مشخص ميكند، بي مورد است و اذهان مردمي را تحت تاثير قرار ميدهد.