شمارش معکوس برای پایان سفرهای تابستانی آغاز شده است. این روزها با وجود اینکه تبگرانی به جان کانون خانوادهها افتادهاست، خیلیها با هر وسیله نقلیهای که دارند راه جاده را در پیش گرفتهاند تا صدای زنگ مهر به صدا در نیامده خاطرهای از فصل تابستان را در گوشهای از کشور ثبت کنند. «عجلهکردن» فصل مشترک بسیاری از این سفرهاست که مسافران آن خیلی وقتها مجال بازگشت پیدا نمیکنند. بیشتر رانندگان برای اینکه ناکامی همه فرصتهای از دست رفته زندگیشان را جبران کنند پایشان را روی پدال گازها فشار میدهند و از هر معبری برای رسیدن به مقصد استفاده میکنند. شهریورماه آنگونه که پلیس همواره اعلام میکند پرترددترین، ماه سال است و به خاطر همین ترددهای زیاد رکورددار پرتلفاتترین ماه سال هم میباشد. علت اصلی وقوع سفرهای بیبازگشت هم چیزی نیست جز عامل انسانی. دلایلی مثل خستگی و خوابآلودگی، سرعت و سبقت غیرمجاز و انحراف به چپ که ارتکاب آن در اختیار راننده است و در تقویم سوانح رانندگی در صدر دلایل وقوع حوادث جا خوش کردهاند. براساس گزارش سازمان پزشکی قانونی کشور، شهریور سال۹۵ در جادههای کشور ۱۲۵۴نفر قربانی سوانح رانندگی شدند. این آمار در شهریور سال بعد از آن یعنی در سال۹۶ به فراوانی ۱۷۵۶نفر رسید. در میان استانهای کشور هم همواره سهاستان فارس، خراسان رضوی و تهران رکورددار بیشترین تلفات جادهای هستند. سردار حمیدی، رئیس پلیسراه کشور در واکنش به این فراوانیها میگوید: «باید برای کاهش عوامل جادهای و انسانی در تصادفات برنامهریزیهایی داشته باشیم، رفتارهای پرخطر در این زمینه باید کنترل شود و با یک ساز و کار جدی رفتار رانندگان را در ابتدای مسیر، در طول پایانهها و انتهای مسیر بررسی و پایش کنیم.»
پایش اطلاعات، چرایی وقوع و راههای پیشگیری آن مدام انجام و برآیند آن در رسانهها مورد بازکاوی قرار میگیرد، اما در حوزه عمل تغییر محسوسی در رفع معضلات موجود و تغییر رفتار پرخطر رانندگان مشاهده نمیشود و دلیل آن هم بالا ماندن آمار قربانیان سوانح رانندگی است. یکی از معضلات موجود ناایمن بودن خودروهای تولید داخل است. شاهد مثال اینکه پلیس همواره اعلام کرده است خودروی پراید رکورددار بیشترین قربانیان سوانح رانندگی است که ایمنی لازم برای حضور در جادهها را ندارد، اما به علت قدرت موجود در مافیای شرکت تولید کننده آن بدون توجه به مرگ جمعی مردم در جادهها به حیات معلول خود ادامه میدهد و هر روز از کیفیت آن هم کاسته میشود.
فشار و توقع مضاعف در این حوزه، اما متوجه پلیس است که همواره با روشهای سنتی خود در همه محورهای کشور حضور دارد و آمد و شد خودروهای عبوری را کنترل میکند و در صورت بروز سوانح هم در محلحاضر میشود و علت وقوع حادثه را اعلام میکند. اجرای طرحهای پلیس در این حوزه متکی به حضور عوامل انسانی پلیس در محورهایی است که عمدتاً به دوربینهای کنترل سرعت مجهز نیستند و سازوکار این حضور با دهههای گذشته که متکی بر جریمهکردن متخلفان و توقیف خودروهاست هیچ تفاوتی پیدا نکرده که نشان از دستهای خالی پلیس برای ارائه راهکارهای روز آمد در اجرای طرحهای خود در محورهای کشور دارد. با توجه به معضلات بیپایان مطرح شده تنها راه در امان ماندن از خطراتی که هر لحظه در جادهها در حال بروز است این است که رانندگان توصیههای پیشگیرانه را مورد توجه قرار دهند و به آموزههایی که در آییننامه راهنمایی و رانندگی سپری کردهاند پایبند باشند.