کد خبر: 925142
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۱
دنیا حیدری
پای درددل‌شان نشستن دل می‌خواهد، درددل‌هایی که از سال‌ها تلاش برای کسب هر مدال می‌گوید، تلاشی سخت و طاقت‌فرسا با کمترین امکانات و در اوج بی‌توجهی‌ها و بی‌مهری‌ها. این تازه حال و روز آن‌هایی است که در برابر ناملایمات تاب آورده‌اند، نه آن‌هایی که بی‌عدالتی‌ها مجبورشان کرده تا برخلاف میل باطنی ورزش قهرمانی را ببوسند و با دلی شکسته و چشمی گریان آن را کنار بگذارند.
خوشی‌ها بعد از کسب مدال برای ورزشکاران تنها تا وقتی ادامه دارد که از روی سکو پایین نیامده‌اند و چشم در چشم آقایان مسئول نشده‌اند. مدال‌ها را که از گردن در می‌آورند، تازه اول سختی‌هایشان است، سختی‌هایی به مراتب بدتر و دشوارتر از آنچه در راه کسب مدال طی کرده‌اند. حالا تازه نوبت به خواندن سناریویی است که آقایان از حمایت‌های بی‌دریغ خود می‌نویسند و به دست‌شان می‌دهند!
باورش سخت است و به یک شوخی بی‌مزه می‌ماند، اما عین واقعیت است و چاره‌ای جز تمکین نیست. جز آن اگر کلامی دیگر بر زبان بیاورند، باید آماده عواقبی سخت و تلخ باشند. اگر هم تمکین کنند، قلب‌شان به درد می‌آید از آنچه که بر زبان می‌آورند، اما نشانی از واقعیت ندارد، داستانی تکراری که در پی هر موفقیت و افتخارآفرینی، مدال‌آوران را درگیر می‌کند.
تلفن پشت تلفن برای یادآوری نام‌ها، نام‌هایی که تا دیروز فرصتی برای دیدارشان نداشتند، اما امروز بعد از کسب مدال و موفقیت برای گرفتن عکس یادگاری و توصیف داستان حمایت‌هایی که وجود خارجی ندارند، سروکله‌شان پیدا می‌شود و مقابل لنز دوربین عکاسان و فیلمبرداران و چشم مردم، چنان با آب و تاب از آن‌ها تعریف می‌کنند که حتی خود ورزشکاران نیز دلشان نمی‌آید این دروغ‌های زیبا را باور نکنند. داستان‌های تخیلی که دو روز بعد باز هم به دست فراموشی سپرده می‌شوند، درست مثل وعده‌هایی که بی‌هیچ پشتوانه و برنامه‌ای برای عملی شدن داده می‌شود، اما هنگام وصول که می‌رسد، جز انتظار پشت در اتاق‌های جلسه و امروز و فردا کردن چیزی عاید ورزشکاران نمی‌شود!
مدال‌آوری، بزرگ‌ترین افتخار و نتیجه سال‌ها تلاش بی‌وقفه برای هر ورزشکاری است، اما برای آن‌ها دردی جانکاه نیز هست، چراکه در پی آن ناچار به گفتن حرف‌هایی غیرواقعی و تعریف‌هایی اجباری از آن‌هایی هستند که کوچک‌ترین سهمی در موفقیت‌هایشان نداشتند. تعریف‌هایی که امتناع از گفتن آن می‌تواند دردسر‌های زیادی داشته باشد، بیانش نیز دردی غیرقابل توصیف است، چون آن‌هایی که امروز مدعی حمایت هستند و می‌خواهند خود را به هر نحوی در این پیروزی‌ها شریک کنند، کمترین نقشی در افتخار به دست آمده، نداشته‌اند، اما حالا به هر نحوی می‌خواهند خود را در عکس‌های یادگاری و شادی مدال‌آوری جای دهند و البته خیلی زود هم بروند، بی‌آنکه سهم نداشته خود را از این موفقیت‌ها داده باشند.
این رفتار‌های ناعادلانه را نه فقط در موفقیت‌ها که در ناکامی‌ها هم می‌توان به وضوح دید. همان مسئولانی که تا دیروز پشت میز‌های خود نشسته بودند و امروز با قیافه‌ای حق به‌جانب موفقیت‌های به دست آمده را به نام خود می‌زنند، در زمان ناکامی، رفتاری کاملاً متفاوت دارند و با مقصر جلوه دادن مربیان و ورزشکاران، پای خود را از مهلکه بیرون می‌کشند و کوچک‌ترین سهمی برای خود قائل نمی‌شوند، درست مانند اتفاقی که در ماجرای زهرا نعمتی رخ داد. اتفاق تلخی که زحمات بانوی کماندار ایران در بازی‌های آسیایی را برباد داد و مقصر آن هم بازیکن و مربی او معرفی شدند تا بار مسئولیت از دوش آقایان برداشته شود. داستانی تکراری که سال‌هاست مسئولان را در ناکامی‌ها بی‌تقصیر جلوه می‌دهد و در موفقیت‌ها، مهره اصلی. حال آنکه واقعیت درست عکس آن چیزی است که گفته می‌شود. واقعیتی که بسیاری از ورزشکاران را مجبور به سکوت می‌کند، سکوتی اجباری که اجازه نمی‌دهد واقعیت‌های تلخی را که سال‌ها برای کسب هر مدال تحمل کرده‌اند به زبان بیاورند، چراکه به طاق ابروی آقایان مسئول برمی‌خورد، مسئولانی که طاقت شنیدن کم‌کاری‌ها و مدیریت ضعیف خود را ندارند. آن‌ها عادت کرده‌اند پشت موفقیت‌های دیگران پنهان شوند و این موفقیت‌ها را به نام خود بزنند!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار