بازیهای آسیایی جاکارتا پایان خوشی برای ورزش ایران نداشت. در حالی که با شروع بازیها انتظار میرفت کاروان ورزشی کشورمان حداقل موفق به تکرار عنوان دوره قبل شود، اما در آخرین روز و درست پس از آنکه در بسیاری از رشتههای مدالآور حسرت مدال به دلمان ماند، جایگاه پنجمی را به ازبکستان تقدیم و با سقوط به رده ششم با این رقابتها خداحافظی کردیم. این سقوط در شرایطی رقم خورد که آقایان با تأکید بر اعزام کیفی، ورزشکاران کاروان ورزشیمان را به المپیک آسیایی اعزام کرده بودند. در حالی که نتایج کسب شده، نشان داد که آقایان در رشتههای مدالآور توجهی به بحث مدالآوری ندارند!
با اینکه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک تلاش میکنند پشت مدالهای کشتی، وزنهبرداری، تکواندو و ووشو پنهان شوند و موفقیتهای آنها را به نام خود ثبت کنند، اما ناکامی مطلق در سایر رشتههای مدالآور را به هیچ وجه نمیتوان کتمان کرد. پس از بازگشت کاروان ایران از بازیهای اینچئون، وعدههایی در خصوص سرمایهگذاری و حمایت از رشتههای مدالآور داده شد، اما حال که هجدهمین دوره بازیها به پایان رسیده به جرئت میتوان گفت، شعارها و وعده و وعیدهای آقایان حتی به مرحله اجرا هم نزدیک نشد. تیراندازی، شنا، بوکس، جودو، تیروکمان و قایقرانی همان رشتههایی هستند که در آنها یا دستمان به مدال نرسیده یا تنها موفق به کسب یکی، دو مدال برنز شدهایم، در حالی که ازبکها با تکیه بر درخشش بوکسورهایشان در بین رقبای آسیایی ترقی کردند و جایگاه پنجم ما را به چنگ آوردند. بدون شک ناکامی در رشتههایی که مدالهای پرتعدادی در آنها توزیع میشود، علل مختلفی دارد و نام بردن از چند فاکتوری که همواره موجب تزریق ناکامی به ورزش ما شده کار سختی نیست. سوءمدیریت، عدم برنامهریزی حرفهای، نگاه غیرحرفهای مدیران، حواشی غیرورزشی، عدم حمایت از ملیپوشان و وعدههای بیپایان از مهمترین عوامل این ناکامی هستند. این در حالی است که رؤسای فدراسیونهای ناکام پیش از سفر به اندونزی دم از تصاحب مدالهای خوشرنگ میزدند، در صورتی که نتایج بازیها عکس ادعای آقایان را ثابت کرد. بازیهای آسیایی آوردگاهی است که همه کشورهای قاره کهن برای نشان دادن قدرت ورزش خود با بالاترین آمادگی پا به میدان میگذارند. سالهاست که چین، کره و ژاپن، سه رتبه اول آسیا را در اختیار دارند و سایر تیمها برای جایگاههای بعدی میجنگند. هشت سال پیش در گوانگژو چهارم آسیا بودیم، در اینچئون پنجم شدیم و حالا هم ششم! این روند نزولی قطعاً سنخیتی با وعده مسئولان ورزش ایران نداشته و ندارد. در این سالها مدیران و وزرایی که سرکار بودهاند همگی دم از حمایت از ورزش و ورزشکاران زدهاند، در حالی که بسیاری از تیمها و نفرات اعزامی ما از لحاظ امکانات اولیه و آمادگی پیش از شروع بازیها، با کمبودهای جدی روبهرو بودند. علاوه بر این درگیریهای مدیریتی، اعمال برخی سیاسیکاریها و حاشیههای عجیب را نیز باید به این کمبودها اضافه کرد.
ماحصل همه این مسائل در جاکارتا به معرض نمایش گذاشته شد، حتی تیمهایی که تا همین اواخر آرزوی نزدیک شدن به ما را داشتند نیز به این واقعیت پی بردهاند که با سرمایهگذاری مستمر و هدفمند در بسیاری از رشتهها میتوانند به راحتی از ایران سبقت بگیرند. شکی نیست که اینبار نیز آقایان مسئول دم از بررسی نتایج کاروان میزنند و هفتهها وقت تلف میکنند و در آخر هم نتایج بررسیشان را به کسی نمیگویند. مدیران فدراسیونهای ناکام نیز نه عذرخواهی میکنند و نه خداحافظی، فقط دوباره شعارهای منسوخ شده را تکرار میکنند تا مبادا میز ریاست از دستشان برود. به همین شکل پیش برویم، چهار سال دیگر باید سایه سنگین چند تیم آسیایی دیگر را هم بالای سر خود ببینیم، مگر اینکه آقایان به خودشان بیایند و برای دفاع از آبروی ورزش ایران هم که شده، دست از این نوع مدیریت بردارند و برای جبران شکستهای جاکارتا از هماکنون برای دوره آتی هدفگذاری کنند.