کد خبر: 924188
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۹:۳۱
سارق مسلح که متهم است با همدستی شاگرد مغازه فرش‌فروشی دست به سرقت میلیاردی زده است پس از بازداشت مدعی شد فرش‌های سرقتی شناسنامه دار بودند و او موفق به فروش آن‌ها نشده است.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۱۷:۲۰ روز ۲۳‌فروردین سال گذشته بود که مأموران پلیس با تماس تلفنی شهروندی در جریان سرقت مسلحانه‌ای از فرش فروشی حوالی خیابان ولیعصر در شمال تهران قرار گرفتند. مأموران پس از حضور در محل حادثه دریافتند ساعت‌۱۴:۲۰ یکی از کارگران مغازه فرش فروشی به نام میثم با همدستی مرد جوان ناشناسی به صورت مسلحانه به گالری فرش‌های نفیس دستبرد زده است و پس از زندانی کردن‌پنج‌کارمند، شش‌مشتری و صاحب‌گالری و راننده‌اش در زیر‌زمین مغازه، تعداد ۶۴‌تخته فرش و تابلو فرش نفیس و گرانبها را که بیش از ۷‌میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان ارزش دارد سرقت کرده‌اند.
صاحب مغازه فرش فروشی به مأموران گفت: میثم از دو سال قبل در این محل به عنوان نگهبان محله کار می‌کرد. او در این مدت اعتماد مرا جلب کرد به طوریکه شب‌ها هم در مغازه من می‌خوابید. هشت‌روز قبل به مغازه من آمد و خواست به عنوان کارگر مغازه‌ام استخدامش کنم. از آنجایی که به او اعتماد پیدا کرده بودم او را استخدام کردم، اما خبر نداشتم که او چه نقشه‌ای در سر دارد. میثم در این چند روز همه چیز را برای اجرای نقشه‌اش تحت نظر گرفته بود تا اینکه امروز ساعت ۱۴:۲۰ وقتی کارمندان برای خوردن غذا به ناهار‌خوری رفته بودند در مغازه را روی همدستش باز می‌کند و همه کارمندان را با تهدید اسلحه دست و پایشان را با چسب پهن به صندلی می‌ببندد. آن‌ها همچنین چند مشتری مغازه را هم به زور به زیر‌زمین مغازه برده‌بودند و در یکی از اتاق‌ها حبس کردند. وی ادامه داد: ساعت ۱۶:۱۰ همراه راننده‌ام به مغازه آمدم که میثم و همدستش با تهدید اسلحه ما را به یکی از اتاق‌های زیر‌زمین بردند و دست و پای ما را هم بستند تا اینکه ساعتی بعد متوجه شدیم دو سارق مسلح از مغازه رفته‌اند و ما با کمک یکدیگر دست و پایمان را باز کردیم و همه را نجات دادیم.
با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان پلیس‌آگاهی تهران به دستور قاضی نصرتی، بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی و دستگیری سارقان مسلح وارد عمل شدند.
بررسی‌های دوربین‌های مداربسته محل حادثه نشان داد سارقان مسلح پس از زندانی کردن افراد ۶۴‌تخته فرش نفیس را با خودروی وانت سرقتی به مکان نامعلومی انتقال دادند و یک روز بعد از آن خودروی سرقتی را در یکی از خیابان‌های جنوبی تهران رها کرده‌اند. در حالی که دو سارق از خود هیچ ردپایی به جای نگذاشته بودند مأموران موفق شدند هویت همدست میثم را به نام بهروز شناسایی کنند که مشخص شد وی همشهری میثم و اهل یکی از شهر‌های غربی کشور است. بدین ترتیب کارآگاهان برای دستگیری دو متهم راهی محل زندگی آن‌ها شدند، اما دریافتند دو سارق به مکان نامعلومی گریخته‌اند. مأموران در نهایت چند روز قبل پس از گذشت یک‌سال و پنج ماه از حادثه بهروز را شناسایی و بازداشت کردند. اواخر هفته گذشته بهروز برای بازجویی به دادسرای ناحیه‌۳۴ منتقل شد و به جرم خود با همدستی میثم اعتراف کرد. متهم برای ادامه تحقیقات به دستور قاضی نصرتی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در تلاشند تا میثم را بازداشت کنند.
گفت‌وگو با متهم
شما طراح نقشه سرقت از گالری فرش بودی؟
نه، میثم نقشه را طراحی کرد و من هم با او همکاری کردم.
با میثم دوست بودی؟
من و میثم همشهری بودیم. چند سال قبل تصمیم گرفت ازدواج کند، اما پول نداشت که برای کار راهی تهران شد.
شما برای سرقت به تهران آمدی؟
مدتی او در تهران کار کرد تا اینکه به شهرستان آمد و از من خواست خودروی وانتم را بفروشم و برای کار به تهران بروم. میثم گفت که خانه‌ای اجاره کرده و کار هم برای من پیدا می‌کند. من هم خودروام را فروختم و به تهران رفتم که وسوسه سرقت به جانم افتاد.
بیشتر توضیح بده؟
میثم گفت: در مغازه فرش و فروشی کار می‌کند که فرش‌های نفیس و گرانقیمتی دارد. گفت: اگر فرش‌ها را سرقت کنیم میلیاردر می‌شویم که وسوسه شدم.
اسلحه‌ها را از کجا تهیه کردید؟
میثم گفت که فرش فروشی تعدادی کارمندان دارد و برای ترساندن آن‌ها نیاز به اسلحه داریم که من به شهرستان رفتم و دو اسلحه کلت همراه ۱۲‌تیر و یک اسلحه کلاشنیکف همراه ۶۰ تیر جمعاً به قیمت ۵‌میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خریدم و به تهران برگشتم.
روز حادثه را توضیح بده؟
یک روز قبل از حادثه خودروی وانتی سرقت کردیم تا فرش‌ها را با آن سرقت کنیم. روز حادثه میثم داخل مغازه بود و وقتی کارمندان برای ناهار به ناهار‌خوری رفتند در را باز کرد و من هم با اسلحه وارد شدم و با تهدید اسلحه دست و پای همه را بستیم و بعد هم ۶۴‌تخته فرش را بار خودرو کردیم و از محل گریختیم.
فرش‌ها را فروختی؟
نه. آن روز فرش‌ها را به خانه میثم بردیم و تقسیم کردیم که ۳۳ تخته فرش سهم من شد و من هم ۳۳ تخته فرش را به شهرستان بردم و میثم هم تعدادی از فرش‌ها را به صورت امانت به یکی از دوستانش سپرد و تعدادی دیگر را هم به مکان دیگری منتقل کرد.
چرا فرش‌ها را نفروختی؟
فرش‌ها شناسنامه داشت و کسی از ما نمی‌خرید. امسال و سال قبل دوباره سه‌تخته فرش را به عنوان نمونه به یکی از شهر‌های عراق بردم، اما آنجا هم به خاطر اینکه شناسنامه فرش‌ها را نداشتم کسی از من نخرید و مجبور شدم دوباره به ایران برگرداندم و وقتی دستگیر شدم مأموران ۳۳‌تخته فرش را در خانه‌ام کشف کردند.
در این مدت کجا فرار کردی؟
بیشتر در مرز بودم و گاهی هم به عراق می‌رفتم.
از دوستت میثم خبری داری؟
نه مدتی است از او بی‌خبرم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار