کد خبر: 923753
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۰:۵۵
حسن روانشید*
شبه روشنفکرنما‌هایی که فقط نق می‌زنند درحالی‌که می‌توانند صوت و تصویر نشاط به جامعه ببخشند و این لب کلام همه سینما گران متعهدی است که هرچه عرصه‌ها تنگ‌تر می‌شود سعی می‌کنند آحاد جامعه را شادتر و امیدوارتر نگه دارند. آن‌ها آگاهانه پا به عرصه هنر گذاشته‌اند و به‌خوبی می‌دانند «اینجا تنها نمی‌شود بار‌ها را بست بلکه بسیاری از داشته‌ها را نیز باید صرف مداوای آلام جامعه‌ای نمود که تحت فشار‌های ناجوانمردانه اقتصادی و اجتماعی منبعث شده از تحریم‌ها و استمرار مقاومت و نه گفتن به استعمارگران جهان به وجود آمده است.» هیچ‌یک از ابعاد هفت هنر و به خصوص جنبه‌های نمایشی و سینمایی آن که می‌شود به عمق خلوت‌های جامعه رسوخ نماید نمی‌تواند برای همیشه به مردم دروغ بگوید، زیرا در اندک زمانی مخاطب پی به واقعیت‌ها خواهد برد و بالطبع به طرد آن از جامعه هنر ختم خواهد شد، بنابراین تنها راه چاره برای کسانی که تحمل و توان مدارا با درد‌های جامعه را ندارند این است که از اول پا به این عرصه نگذارند یا اگر اشتباه آمده‌اند قبل از اینکه با چالش انقباض و هشتک‌های «نه» روبه‌رو شوند کوله‌بار‌ها را بسته و به سویی بروند که آن‌ها را می‌طلبد! سینمای امروز ایران پس از گذشت نزدیک دو قرن از حضور خود و سپری کردن دوران صامت به ناطق و ثابت به سیستم‌های تکنی کالر و ایستمن کالر و امروز نسل دیجیتال به آن بالندگی لازم خود رسیده تا سره را از ناسره تشخیص و تمیز دهد هرچند سال‌ها از آن گذشته باشد، زیرا تنها کافی است آنکه اشتباه پا به این عرصه گذاشته در جایی دم از بی‌وفایی و دل‌مردگی بزند تا اینگونه هر آنچه در چنته دارد به باد فنا برود. خزیدن سینمای ایران به‌سوی درام و ناامیدی اگر گوشه‌ای از طرح جهانشمول ۲۰۳۰ یونسکو نباشد که با کاندیداتوری یک کارگردان وطنی برای کسب جایزه اسکار آغاز گردید و بیشتر کسانی را که در لایه‌های ناامیدی می‌چرخیدند به آن‌سو سوق داد تا شاید بختشان یاری کند و نفر بعدی باشند غافل از اینکه مسیر طی شده توسط آن سینماگر آماتور ایرانی نیز به‌جای رفتن به کعبه به‌سوی ترکستان بود نوعی سردرگمی درونی است! جامعه رنج‌دیده از نامردمی جهانی در ایران طی سال‌های حاصل از فشار غرب و شرق توانسته است همچنان اسطوره مقاومت باقی بماند تا علاوه بر جنگ‌های تحمیلی و تحریم‌های اقتصادی رنج‌های اجتماعی را نیز تحمل کند، اما اگر قرار است درون کشور نیز شاهد ناملایمات و جفا از جانب کسانی باشد که خود در تحمل این رنج‌ها شریک بوده‌اند به‌آسانی همه گذشته‌های روشن آن‌ها را نادیده گرفته و به‌سوی سنت‌های شاد و مفرح دودمان خود خواهند رفت. آنچه امروز می‌تواند بار آلام را تا حدودی از دوش مردم بردارد یا کاهش دهد ایجاد فضا‌های شاد توأم با آموختن روش نگهداری آن است که از وظایف اصلی اصحاب هنر به‌خصوص نوع هفتم آن است. تهیه‌کنندگان و کارگردانان ایرانی باید سال‌ها قبل این حلقه گمشده را می‌یافتند و درک می‌کردند و گام‌های خود را بر آن استوار می‌نمودند تا اینگونه بتوانند وظیفه و تعهد خود را به انجام برسانند همانگونه که مجید مجیدی با ساختن «بچه‌های آسمان» صحنه‌های نشاط و شادمانی را به جامعه هدیه نمود تا تعدادی دیگر از همراهان به تأسی از او دست‌به‌کار خلق آثاری در این زمینه شوند. آنچه از زبان رضا کیانیان در شبکه‌های اجتماعی و به‌صورت فایل صوتی که حاصل یک گپ دونفره است و اظهار می‌دارد: «۴۰ سال از انقلاب می‌گذرد و یک روز خوش ندیده‌ام» جاری می‌شود نمی‌تواند زاییده افکار یک هنرمند متعهد با پیشینه روشن باشد که نقش مثبتی در عالم سینمای ایران دارد و هم اکنون نیز درصدد اخذ پروانه برای فیلمی تازه است بلکه باید اصل ماجرا ریشه‌یابی شود، زیرا در ظاهر این فایل صوتی تنها می‌تواند نشان‌دهنده کم‌آوردن یک هنرمند ارزشی در دامنه مشکلات موجود سینما به‌حساب آید.
*روزنامه‌نگار پیشکسوت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار