کد خبر: 923293
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۱
جی‌سولومون، گزارشگر روزنامه وال استریت ژورنال در کتابی که درباره ایران با عنوان «جنگ‌های ایران» نوشته است، تحولات و مسائلی را که به امضای توافق هسته‌ای انجامید با جزئیات، مورد بررسی قرار داده است
جوان آنلاین: جی‌سولومون، گزارشگر روزنامه وال استریت ژورنال در کتابی که درباره ایران با عنوان «جنگ‌های ایران» نوشته است، تحولات و مسائلی را که به امضای توافق هسته‌ای انجامید با جزئیات، مورد بررسی قرار داده است. جی‌سولومون در کتاب خود جزئیات مربوط به واکنش دولت آمریکا به تهدیدهای جدی ایران را بازگو و به درک و شناخت ایران که اغلب با نگاهی تک‌بعدی به آن نگریسته شده کمک کرده است. در عنوان این کتاب می‌خوانیم: بازی‌های جاسوسی، نبردهای بانکی و قراردادهای محرمانه‌ای که شکل خاورمیانه را تغییر داد.

جی‌سولومون که خبرنگار ارشد روزنامه وال استریت ژورنال در حوزه سیاست خارجی است یکی از مطلع‌ترین و بهترین روزنامه‌نگارانی که به پوشش مسائل مربوط به روابط ایران و ایالات متحده در سال‌های اخیر پرداخته است. او دو دهه در این نقش حضور داشته و به پوشش خبرهای منطقه غرب آسیا، آسیا و آفریقا پرداخته است. فعالیت‌های خبری او سبب شده،  سه مرتبه برنده جایزه پولیتزر شود. او در فاصله سال‌های‌2013 تا‌2015 به پوشش گفت‌و‌گوهای هسته‌ای پرداخت. او نخستین خبرنگاری است که بسیاری از افشاگری‌ها را درباره مذاکرات محرمانه در موضوع روابط ایالات متحده و ایران انجام داده است. جی‌سولومون همچنین سخنران ویژه نشست «درس‌های جنگ مالی آمریکا ضد ایران» بود که در اندیشکده آمریکایی موسوم به «بنیاد هریتج» برگزار گردید.

ناگفته‌های کتاب جنگ‌های ایران
در کتاب «جنگ‌های ایران» نوشته جی‌سولومون، ماجرای تضاد میان آنچه از سوی سولومون جاه‌طلبی‌های ایران و قدرت‌نمایی آمریکا نامیده شده در قبال یک دهه بحران هسته‌ای در میدان‌های نبرد و نظام بانکی، از طریق مانورهای پنهان و همکاری‌های آشکار در افغانستان و عراق و سوریه و مبارزه علیه دولت اسلامی، روایت شده است. جی‌سولومون در کتاب خود مسائل بسیاری را مطرح ساخته است اما جالب اینجاست که بیش از نصف صفحه به روابط آمریکا با نظام پادشاهی ایران در قبل از انقلاب سال‌۱۹۷۹ اختصاص نداده است. وی به جز اشاره‌های اندک و گذرا به تهران، وقت چندان زیادی را به تشریح سیاست‌گذاری هسته‌ای ایران یا رویکرد این کشور به جهان اختصاص نداده است. گرچه این کتاب نکات جالبی را درباره رویارویی ایران و آمریکا از جمله به کارگیری تحریم‌های مالی و حملات سایبری که حربه‌های تازه‌ای در عرصه امنیت و دیپلماسی ملی آمریکا محسوب می‌شوند بازگو کرده، اما به تأثیر چنین تحولاتی بر سیاست‌های آمریکا اشاره نکرده است. مسکوت گذاشتن این موضوع جای تأسف دارد چون همان گونه که در کتاب یادآوری شده است در پیش گرفتن رویکرد زورگویی اقتصادی از سوی آمریکا، از جمله مهم‌ترین تحولات در عرصه «جنگ‌های ایران» محسوب می‌شود که عنوان کتاب سولومون را تشکیل می‌دهد. از سال‌۱۹۷۹ به این سو واشنگتن همواره برای مقابله با چالش‌هایی که ایران برایش ایجاد می‌کند به حربه تحریم متوسل شد اما اکراه جامعه بین‌المللی برای همراهی کردن با آمریکا در این زمینه تأثیر به کارگیری چنین حربه‌ای را کاهش داد. اما سولومون می‌گوید از پانزده سال پیش به این طرف همه چیز تغییر کرد. وزارت خزانه‌داری آمریکا با استفاده از اختیاراتی در زمینه مبارزه با تروریسم در پی حوادث یازدهم سپتامبر، تدابیری در عرصه مالی اتخاذ کرد که به تدریج ایران را از دسترسی به نظام بین‌المللی بانکی محروم ساخت.

چگونگی جنگ مالی بی‌سابقه آمریکا علیه ایران
آنچه سولومون انجام داده بازگو کردن چگونگی عملکرد این حربه به ترتیب زمانی است؛ این که آمریکا چگونه توانست ایران را تا آن جا که می‌توانست تحت فشار قرار دهد. از جمله با اقامه دعاوی حقوقی، ترغیب و تشویق مؤسسات مالی بین‌المللی و بازی و همچنین مقابله با ایران در هر عرصه و میدان بین‌المللی که ایران در آن سر برآورد. در این کتاب کشمکش بین کنگره و کاخ سفید درباره سرعت و گستره تحریم‌های برقرار شده علیه ایران و بروز اختلاف بر سر این مسأله بین حزب جمهوری خواه و دموکرات در مراحل نهایی گفت‌و‌گوهای هسته‌ای، با تأکید بیشتری مورد بررسی قرار گرفته است. سولومون درباره علاقه‌اش برای پرداختن به این موضوع می‌گوید: «در پایان دوران ریاست‌جمهوری 
جرج بوش و آغاز دوران مسوولیت باراک اوباما، مطالب زیادی درباره جنگ سایبری نوشته شد که براساس آن گفته می‌شد، تأسیسات هسته‌ای ایران هدف حملات سایبری قرار گرفته است. اما خود من به جنگ مالی بسیار علاقه‌مند بودم. شاید علت این علاقه، آن بود که من خبرنگار وال‌استریت ژورنال بودم که اساساً نشریه‌ای اقتصادی است. علت دیگر این علاقه آن بود که ابزارهای مورد استفاده برای هدف قراردادن اقتصاد ایران، می‌تواند در مقایسه با حملات سایبری محدود، تأثیرات بسیار بزرگتری داشته باشد. حتی در اواخر دوران ریاست جمهوری جرج بوش شاهد آن بودیم که جنگ مالی‌ای علیه ایران در جریان بود که تا پیش از آن همانند آن را مشاهده نکرده بودیم. ما در طول تاریخ از ابزارهای قهری مالی استفاده کرده بودیم، اما همان طور که در کتابم نوشته‌ام آشی که برای ایران در این زمینه پخته شد، بی‌سابقه بود. علت دیگر علاقه من به این موضوع آن بود که دولت اوباما متفاوت بود. برخلاف دولت ترامپ که می‌بینیم حضور آن فضایی پرالتهاب به‌وجود آورده است، باراک اوباما از زمان رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری‌اش در سال‌۲۰۰۸ تا زمان شروع فعالیت دولتش، همواره به‌صورت جدی بر این نکته تأکید داشت که می‌خواهد با دشمنان سنتی ایالات متحده از جمله کوبا و کره شمالی و ایران و سوریه تعامل داشته باشد. در بخش رویی و ظاهر کار می‌دیدم که او در سخنرانی‌هایش به این نکته اشاره می‌کرد. به نظر من راهبرد دولت اوباما از سه منظر مهم، موفق بود. وقتی اوباما مسوولیتش را شروع کرد، نوعی نشانه رفتن انگشت تقصیر امور بین آمریکا و اروپا و روسیه و چین و ایران در جریان بود. از این منظر، گفته می‌شد مسأله ایران، مشکل جدی نیست و بحرانی ساخته آمریکاست و اینکه این کشورها می‌خواهند با ایران تعامل داشته باشند. اما اوباما با تماس تلفنی و ارسال نامه‌ها و سخنرانی‌هایش به صراحت نشان داد به‌شدت متعهد است با ایران تعامل داشته باشد و همین رویکرد اوباما سبب شد محاسبات تغییر کند. شاید حالا به این مسأله به چشم موفقیت چندانی برای اوباما نگریسته نشود، اما به نظر من در آن زمان این تغییر، موفقیت بود. تغییردادن محاسبات حرکتی نادرست نبود. این رویکرد نتیجه‌بخش بود و به جنگ مالی کمک کرد که مدنظر بود. در کتاب خودم، فصل نسبتاً طولانی‌ای درباره جنگ مالی نوشته‌ام.»
سولومون بدون اشاره به وعده‌های تحقق نیافته اوباما در تغییر رفتار ایالات متحده همچنین درباره دولت جورج بوش می‌گوید: «دولت جرج بوش و در ادامه آن، دولت باراک اوباما توانستند یک رویکرد تنظیم شده زمانی را در فاصله سال‌های‌۲۰۰۶ تا‌۲۰۱۲ دنبال کنند که ایران را عملاً از بازار انرژی (نفت) جهانی خارج کنند. با توجه به وابستگی آمریکا به منابع انرژی، این تحول بسیار مهم بود. این کارها با اقدام وزارت خزانه‌داری در سال‌۲۰۰۶ شروع شد که بانک‌های دولتی ایران را هدف قرار داد. این اقدام سبب ناخشنودی ایران شد اما ظاهراً نتیجه چندانی نداشت. مذاکراتی هم در جریان بود که راه به جایی نمی‌برد. از آن به بعد بود که ایالات متحده از بسیاری جهات، به‌نوعی کشورهای اروپایی و کشورهای دیگر را به‌گونه‌ای هدفمند تحت فشار قرار داد تا تقریباً با همه بخش‌های اقتصاد ایران قطع رابطه کنند. به‌طوری که شرکت‌های کشتیرانی، شرکت‌های هواپیمایی، شرکت‌های بیمه‌ای، شرکت‌های بیمه اتکایی و همه بانک‌های ایران هدف قرار گرفتند. در سال‌۲۰۱۲ نیز دیدیم که گزینه هسته‌ای نیز در کنار رویکرد مالی مطرح شد. به این معنا که ایالات متحده ابتدا بانک مرکزی ایران را تحریم کرد و سپس اتحادیه اروپا به این روند ملحق شد و تحریم نفتی علیه ایران اعمال کرد. این کار سبب شد بیش از نیمی از صادرات ایران در مدت حدود ۶‌ماه کاهش یابد. بلافاصله پس از این امر بود که دیدیم واحد پولی ایران به‌شدت سقوط کرد و این کاهش ارزش پول ایران حدود 60 درصد بود. درآمدهای دولتی ایران نیز حدود 50 درصد کاهش یافت. همه این اتفاقات در مدت تقریباً یک سال رخ داد.»

چرا در جنگ مالی همه‌جانبه علیه ایران موفق شدیم؟
نویسنده کتاب «جنگ‌های ایران» همچنین معتقد است: «هنوز هم بحث‌های زیادی در این خصوص در جریان است که چرا ما در این زمینه موفق شدیم؟ به نظرمن دیپلماسی موفق سبب شد کشورهای مذکور ما با ما همسو شوند. وزارت خزانه‌داری آمریکا به این کشورها اعلام کرد که یا باید با ایران روابط تجاری داشته باشند یا با آمریکا و نمی‌توانند با هر دو طرف روابط تجاری داشته باشند. در سال‌های‌۲۰۰۹ و‌۲۰۱۰ شاهد آن بودیم که بانک‌های اروپایی، میلیاردها دلار با ایران مراودات مالی داشتند.» سولومون اعترافش به عدم تفاوت رویکرد اوباما نسبت به سایر دولت‌های آمریکا را این گونه بیان می‌کند: «ترکیب رویکرد دولت اوباما یعنی تمایل به مذاکرات از یک سو و اعمال فشارهای مالی علیه ایران از سوی دیگر، دولت‌های کشورهای دیگر را اساساً وادار کرد تا با آمریکا همسو شوند. ایالات متحده در این زمینه بسیار خوب عمل کرد.»
 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار