سرگئي لاوروف،وزير خارجه روسيه چهارشنبه گفت گروه طالبان آمادگي خود را براي شركت در كنفرانس صلح مسكو اعلام كرده و واكنش اوليه اين گروه براي دعوتنامه ارسالي از مسكو مثبت بوده است. اين كنفرانس قرار است چهارم سپتامبر برگزار شود و اين حرف لاوروف ميتوانست حكايت از موفقيت نسبي مسكو داشته باشد كه دستكم يك طرف را به پاي ميز مذاكره بكشاند، اما واكنش افغانستان اين موفقيت مسكو را كمرنگ كرد. صبغت احمدي، سخنگوي وزارت خارجه افغانستان اعلام كرد حكومت افغانستان در اين مذاكرات شركت نميكند و براي اين تصميم هم دليل آورد كه هر نوع تلاشي براي صلح بايد با محور قرار گرفتن دولت افغانستان و روند صلح به طور قطع با رهبري دولت افغانستان انجام گيرد. اين لحن احمدي نشان ميدهد دولت افغانستان برگزاري اين كنفرانس را اگر به معناي به حاشيه رانده شدن تعبير نكند، باز در حدي نميداند كه شأن و جايگاه دولتش در آن رعايت شده باشد و به همين جهت حاضر به شركت در آن نيست. اين تصميم دولت افغانستان همراه با برخي تحولات مثل درگيريهاي اخير در شهر غزني يا عدم پذيرش آتشبس از سوي طالبان براي عيد قربان باعث ميشود تا پيچيدگيها و ابهامها در روايت صلح افغانستان افزوده و سرانجام اين روايت حتي تيره و تارتر از قبل شود.
حاشيه به جاي متن
يكي از مشكلاتي كه دولت افغانستان با آن درگير شده است به جايگاهش در روايتهايي مربوط ميشود كه براي صلح در اين كشور گفته ميشوند. محمدالله حيدري، سفير پيشين افغانستان در سوريه و اردن، اين تعدد روايتها را اينگونه تشريح ميكند:« امروز طالبان حاضر است با امريكا و روسيه گفتوگو كند، اما به عنوان كساني كه ادعا دارند افغانستاني هستند و ميخواهند براي افغانستان صلح بياورند و درباره صلح افغانستان گفتوگو كنند، حاضر نيستند با حكومت مشروع و قانوني افغانستان مذاكره كنند.» اين سخن او دو تصوير از مذاكرات صلح را به نمايش ميگذارد كه به هيچوجه نميتواند مورد قبول دولت افغانستان باشد، چراكه در هر دو تصوير طالبان در مقابل طرفهاي امريكايي يا روسي شخصيت محوري دارد، اما دولت افغانستان چنين هويتي را براي خود در اين دو تصوير نميبيند، بلكه به جاي اين، آنچه را كه براي جايگاهش ميبيند تنها نقش حاشيهاي است كه باعث ميشود در سايه روشنهاي روند صلح قرار گيرد تا اينكه جايي در متن اصلي آن داشته باشد. لازم به يادآوري است اين موضوع همين چند وقت پيش دستمايه منتقدان دولت افغانستان شد آن هم بعد از اينكه روزنامه امريكايي وال استريت ژورنال ماجراي مذاكرات مستقيم بين طالبان و هيئت امريكايي به رياست آليس ولز، معاون وزير خارجه امريكا در دوحه قطر را فاش كرد و معلوم شد اين دو طرف نه يك بار بلكه دستكم سه بار آن هم بدون حضور نمايندهاي از سوي دولت افغانستان با يكديگر ديدار و گفتوگو كردند.
اصل افشاي اين موضوع به اندازه كافي براي دولت افغانستان مشكلآفرين بود كه شخص دكتر عبدالله عبدالله، رئيس اجرايي حكومت افغانستان، در نشست شوراي افغانستان تلاش كرد به نحوي عدم حضور دولتش را در آن مذاكرات توجيه كند و در وهله اول بگويد كه «دولت افغانستان به صورت كامل در جريان بوده» و بعد هم مدعي شود مذاكرات «تنها محدود به زمينهسازي براي مذاكرات مستقيم بين طالبان و دولت افغانستان بوده و نه چيزي بيشتر از اين.» شاه حسين مرتضوي، سخنگوي رئيسجمهور افغانستان هم از گوشه ديگر دولت وحدت ملي افغانستان براي توجيه اين موضوع تلاش كرد اما معلوم بود تقلاي اين دو گوشه از دولت وحدت ملي نه توانسته افكار عمومي را قانع كند و نه جوابي براي منتقدان باشد كه معتقدند دولت افغانستان در روايت صلح با طالبان كنار زده شده و نقش و جايگاهي جز قرار گرفتن در حاشيه اين روايت ندارد. حالا به نظر ميرسد دولت افغانستان ميخواهد با يك پيشدستي بگويد وضعيت چنين نيست و هر وقت مايل باشد، ميتواند نقش جدي خود را در روايت صلح بازي كند و به قول سخنگوي وزارت خارجه اين دولت، نميتوان نقش و جايگاه رهبري دولت افغانستان را در فرآيند صلح ناديده گرفت.
امريكا يا روسيه؟
هر چند دست رد دولت افغانستان به كنفرانس صلح مسكو در چهارم سپتامبر ميتواند به دليل حاشيه و متن اين كنفرانس باشد، اما باز نميتوان عامل امريكا را در اين جريان ناديده گرفت. گمانهزنياي در اين زمينه وجود دارد حول و حوش تأثير امريكا بر پاسخ منفي كابل به مسكو به اين معنا كه كابل بيشتر به دليل درخواست يا حتي فشار امريكا به دعوتنامه مسكو پاسخ منفي داده است. توجيه اين گمانهزني در پاسخ مشابه امريكا به دعوتنامه روسيه است كه امريكا هم درخواست مسكو براي مشاركت در كنفرانس صلح را رد كرده و مسكو هم اين نحو پاسخ امريكا را نشانهاي از بيهوده بودن اظهارنظرهاي امريكا درباره پايبندي به راهحل مسالمتآميز در افغانستان دانسته است. از طرف ديگر، بايد به تحركات اخير مايك پمپئو، وزير خارجه امريكا در روزهاي اخير توجه كرد كه در طول يك هفته سعي داشت هم عربستان سعودي و هم امارات را در پرونده افغانستان فعال كند تا ضمانتي براي موفقيت مذاكرات مستقيم با طالبان داشته باشد. اين نوع تيمسازي پمپئو و استفاده از ظرفيت متحدان عربش دلالت بر حساب خاص امريكا بر مذاكرات مستقيمش با طالبان دارد و طبيعي است كه ديگر نتواند حضور رقيبي مثل كنفرانس مسكو را تحمل كند. به همين جهت است كه امريكا هم خودش حاضر به مشاركت در كنفرانس مسكو نميشود و هم فشار بر دولت افغانستان میآورد تا با عدم حضور كابل در مسكو، عرصه مانور را براي روايت صلح رقيب تنگ کند. پنج روز جنگ اخير در شهر غزني را بايد به اين معادله اضافه كرد كه به نظر ميرسد مانور يا به عبارتي قدرتنمايي طالبان طي اين پنج روز مبدل به اهرم فشار امريكا بر كابل براي تأمين امنيت شده است تا هم نسبت به مذاكرات مستقيمش با طالبان گلايهاي نداشته باشد و هم اينكه با رقيبي مثل مسكو همراهي نكند.
دست برتر
دولت افغانستان به هر دليلي كه به دعوتنامه روسيه پاسخ منفي داده باشد يك نكته قابل توجه است كه به وضعيت فعلي هر طرف مناقشه مربوط ميشود. اين موضوع را بايد از منظر دو دستاورد قابل توجه سياسي ديد كه طالبان از عيد فطر تا عيد قربان داشته است. دستاورد نخست در روز عيد فطر بود كه آتشبس از نظر منتقدان ارگ به جنگجويان طالبان اين مجال را داد تا نه در شكل و شمايل شورشيان مسلح، بلكه در قد و قامت فاتح وارد شهرها شوند و به قولي، براي نخستين بار و بدون هيچ جنگي پرچم سفيد خود را در شهرها بگردانند. گذشته از اين گفته ميشود طالبان با استفاده از فرصت آتشبس هزاران جنگجوي خود را در شهرها مستقر و بعد از همين نيروها براي عمليات سنگيني مثل جنگ اخير در غزني استفاده كرد. پيروزي ديگر طالبان مذاكرات مستقيم با امريكا بود كه بعد از سالها توانست شرط خود را براي مذاكره مستقيم با امريكا بدون حضور نمايندهاي از دولت عملي كند. بايد توجه داشت طالبان از زمان سقوطش بارها مدعي شده كه دولت افغانستان دستنشانده امريكاست و به اين جهت حاضر به مذاكره مستقيم با دولت نيست و به جاي آن حاضر به مذاكره با امريكاست كه مسئول مستقيم وقايع افغانستان است. اين گروه بعد از سالها به خواسته خود رسيد و با مذاكره مستقيم ثابت كرد طرف مستقيم امريكاست و اين گروه است كه دست برتر در مذاكرات را دارد. عدم پذيرش آتشبس سه روز در عيد قربان محصول اين فرآيند است و طالبان در اين مورد چنان رفتار كرد كه گويا نيازي به قبول اين شرايط ندارد و حتي تظاهر به رفتار سخاوتمندانه براي آزادي 217 اسير دولتي كرد. شكي نيست طالبان حاضر باشد براي بيشتر كردن وزن سياسي خود به مسكو هم برود تا بين امتيازات امريكاييها و روسها سبك و سنگين كند و ببيند كداميك سود بيشتري دارد اما در مقابل، اين دولت است كه از مذاكرات دوحه و مسكو چيزي به دست نميآورد گذشته از اينكه بايد نگران برگزاري انتخابات پارلماني باشد كه بعد از وقفه طولانيمدت قرار است كمتر از دو ماه ديگر برگزار كند. معلوم نيست طالبان كه حالا دست برتر را در فرآيند سياسي پيدا كرده است و نيروهايش هر روز دست به عمليات ميزند در مورد آن انتخابات چه خواهد كرد؟ شكي نيست دولت افغانستان بخواهد بعد از تأخير سه ساله از انتخابات پارلماني اين انتخابات را با موفقيت پشت سر بگذارد اما به نظر ميرسد آنقدر در روايت صلح سردرگم شده كه نميتواند از آن انتظار تضميني در اين مورد داشت و نگاه به سمت طالبان است كه چه تصميمي دارد و چه خواهد كرد؟!