سرویس فرهنگی جوان آنلاین: شنیدههایم حکایت از آن داشت افزایش قیمت دلار و دور جدید تحریمها بر بازار کاغذ بیتاثیر نبود و قیمت چاپهای جدید کتاب را به شکل سرسام آوری افزایش داده است.
سخت نیست شنیدهها را اثبات کردن، کافی بود پس از اتمام ساعت کاری راهی خیابان انقلاب شوم، دست به کتابی زده، آن را بچرخوانم و برچسب پشت جلد که قیمت کتاب بر آن حک شده است را بخوانم. دست بر قضا روز گذشته همین کار را کردم، لیست کتابهای در صف مطالعه را نگاهی انداختم، چندتایی را انتخاب کردم و با اتوبوس راهی انقلاب شدم.
نه فقط این دو انتشارات بلکه از درب هر فروشگاهی که داخل رفتم آخر سر مجبور شدم، لیست کتابهایم را خط خطی کنم و کتابها را باز هم به صف بفرستم تا در نهایت بتوانم شاید یک جلد از لیست چندتایی را بخرم و راهی منزل شوم. در راه با خود میاندیشیدم با این وضعیت کتاب باید فاتحه لیستم را بخوانم و یا دیگر لیستم را تا چند سال آینده به روزرسانی نکنم!
این وضعیت زنگ خطر نه، خود خطر است و اگر از سوی متولیان امر برای آن چارهای اندیشیده نشود موجبات گرمی بازار دستفروشان، سایتها و کانالهای غیر مجاز دانلود کتاب را فراهم خواهد ساخت و مهمتر از آن سهم کتاب را از سبد هر خانوار باز هم کمتر و کمتر خواهد کرد تا حدی که شاید سهم هر سبد تنها در ماه یک کتاب و یا شاید نصف کتاب باشد و دیگر نتوان چون حضرت حافظ «فراغتی و کتابی و گوشه چمنی» را برگزید! این یعنی آیندهای شوم برای کتابخوانی ایران و فردایی پر از جهل سطحی نگری برای جامعه ایرانی که قرار است احیای کننده تمدن نوین اسلامی باشد.
شاید و البته قطعا مشکلات اقتصادی این نسل حل خواهد شد اما جهالتهای نسل فردا که امروز در ابتدای مسیر کسب آگاهی، شخصیت و بینش میباشند به راحتی از بین رفتنی نخواهد بود. لذا مسئولین محترم بایستی با تدبیر و چه بسا در نظر گرفتن یارانههای ویژه برای بخش کتاب نگذارند فردایی ولنگارتر از امروز در فرهنگ داشته باشیم.