ایالات متحده طی سالیان گذشته یک جنگ ترکیبی پیچیده علیه جمهوری اسلامی ایران به کار بسته که بخش مهم و اصلی این جنگ بر پایه اقتصاد است. از این رو شناخت این عرصه مهم برای دفع دسیسههای مختلف دشمنان در حوزه اقتصاد امری ضروری است. در سلسله مقالاتی به بررسی و معرفی ابعاد مختلف جنگ اقتصادی امریکا و همچنین راهکارهای مقابله با آن با الهامگیری از کتاب «مکر قمارباز» میپردازیم.
برای شناخت ابعاد جنگ اقتصادی امریکا علیه ایران در مرحله نخست باید نگاهی به پیشنیه و مراحل این جنگ انداخت.
مرحله نخست شکلگیری این جنگ علیه ایران به ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگردد؛ جایی که امریکا به بهانه تسخیر لانه جاسوسی با فرمان کارتر وضعیت اضطراری ملی درباره ایران را اجرایی کرد. این فرمان به رئیسجمهور ایالات متحده این امکان را میداد که در واکنش به تهدید نامتعارف و فوقالعاده از سوی یک منبع خارجی، روابط تجاری امریکا با آن منبع را تنظیم کند. از این رو به حکم این قانون، تمامی داراییها و منافع تحت مالکیت دولت ایران، تشکیلات وابسته و مجموعههای تحت نظارت آن و همینطور بانک مرکزی ایران مسدود شد. متأسفانه بهرغم مذاکرات و توافقاتی که میان ایران و امریکا در دی ماه سال ۱۳۵۹ شکل گرفت، ایالات متحده بخش قابل توجهی از تعهدات بیانیه الجزایر را زیر پا گذاشت و فرمان اجرایی وضعیت اضطرار علیه ایران را تمدید کرد. اقدامی که در تمامی دولتهای ایالات متحده تا به امروز ادامه پیدا کرده و معنی آن این است که جنگ اقتصادی علیه ایران همچنان باید ادامه داشته باشد.
مرحله دوم جنگ اقتصادی به دوره کلینتون بازمیگردد؛ جایی که کلینتون چارچوب جدیدی برای جنگ اقتصادی ایران طراحی کرد و دو ویژگی مهم را سرلوحه کار دولت امریکا قرار داد. ویژگی اول آن ورود کنگره امریکا در وضع و تصویب تحریمها علیه ایران بود و ویژگی دوم به وضع و تصویب تحریمهای فرامرزی یا ثانویه علیه ایران بود. بر اساس این دو ویژگی افزون بر محرومسازی مؤسسات و شرکتهای امریکایی در روابط اقتصادی با ایران، مؤسسات و شرکتهای دیگر کشورها نیز در صورت روابط تجاری و سرمایهگذاری در زمینههای انرژی و کالاهای راهبردی و دو منظور با مجازات و تنبیه امریکا روبهرو میشدند. هدف از جنگ اقتصادی در مرحله دوم، مهار دوجانبه ایران اعلام شد.
مرحله سوم جنگ اقتصادی امریکا علیه ایران به پس از حادثه ۱۱ سپتامبر بازمیگردد. جایی که جورج بوش با طرح ادعاهای دستیابی ایران به سلاح هستهای مرحله جدیدی از تحریمهای ضدایرانی را به مرحله اجرا گذاشت. ویژگی این دور از جنگ اقتصادی، چند جانبه کردن تحریمها و فشارهای اقتصادی و هدفمند و هوشمندسازی جنگ اقتصادی در ابعاد مختلف بود. هدف قرار گرفتن صادرات نفت و واردات بنزین، شبکه بانکی بینالمللی (سوئیفت)، حملونقل کشتیرانی جزو جدیدترین بخشهای این جنگ اقتصادی بود.
مرحله چهارم جنگ اقتصادی به دوره پسابرجام بازمیگردد. جایی که ایران بهرغم اعتمادسازی بیسابقهای که در جریان پذیرش برجام از خود نشان داد، اما از محور جنگ اقتصادی امریکا خارج نشد و در همان دوره باراک اوباما که خود را مبتکر برجام میدانست، نهتنها تحریم آیسا و همچنین وضعیت اضطرار ملی علیه ایران تمدید شد، بلکه قانون منع تردد در امریکا برای اتباع کشورهای مختلفی که به ایران رفتهاند را به تصویب رساند.
اما این پایان کار نبود؛ چراکه با تغییر دولت امریکا و روی کار آمدن ترامپ وضعیت برای ایران بدتر از پیش شد و ترامپ نهتنها راه باراک اوباما در تصویب تحریمهای مختلف علیه ایران را پیش گرفت، بلکه با خروج از برجام رسماً تمامی تحریمهایی که در جریان برجام متوقف شده بود را بار دیگر علیه ایران اجرایی کرد. تحریمهایی که سختتر از هر مرحله دیگر بود و در ابتدا صنعت خودروسازی و فلزات گرانبها را شامل میشد و در مرحله بعد که از آبان ماه سالجاری اجرا میَشود، نفت، پتروشیمی و بانکهای ایرانی بار دیگر مشمول تحریمهای امریکا میشوند و امکان معامله با هیچ یک از مشتریان خود در سراسر دنیا را نخواهند داشت.