مردی که به اتهام قتل برادرش به پرداخت دیه محکوم شده مدعی است پولی برای پرداخت ندارد.
به گزارش خبرنگار ما، زمستان سال۸۵، مأموران پلیس از قتل مرد ۴۲سالهای به نام حسن در یافتآباد باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد مقتول در جریان درگیری با برادر ۲۸سالهاش نادر به خاطر اختلاف مالی بر اثر ضربه چاقو به قتل رسیده است. نادر که در محل حضور داشت دستگیر شد و با اقرار به جرمش گفت: «رابطه من و حسن خوب بود تا اینکه او مدتی قبل ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان قرض کرد و قرار بود هر وقت لازم داشتم آنرا برگرداند. چند ماهی گذشت تا اینکه به خاطر نیاز مالی از او خواستم قرضش را پرداخت کند، اما هر بار طفره میرفت.» متهم در خصوص قتل گفت: «پدرم فوت کرده بود و با مادرم زندگی میکردم. روز حادثه حسن به دیدن مادرم آمده بود که دوباره در مورد طلبم با او صحبت کردم، اما یکباره عصبانی شد و گفت: ندارم هر کاری میخواهی انجام بده! همین باعث درگیری شد و در آن درگیری با چاقو حمله کرد. آنجا بود که برای دفاع از خودم چاقو را گرفتم و یک ضربه به او زدم.»
با اقرارها متهم وی روانه زندان شد و پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه محاکمه مادر مقتول اعلام گذشت کرد. سپس معاون قوهقضائیه از طرف سه فرزند صغیر مقتول درخواست دیه کرد. در آخر هیئت قضایی بعد از آخرین دفاع متهم، وی را به پرداخت دیه محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی یکی از شعبات آن تأیید شد. با گذشت ۱۲ سال از حادثه متهم به دلیل عدم توانایی در پرداخت دیه در حالیکه متهم هنوز در زندان بود با نوشتن نامهای درخواست
اعسار- ناتوانی از پرداخت دیه- کرد.
به این ترتیب وی روز گذشته در همان شعبه به ریاست قاضی زالی پای میز محاکمه قرار گرفت و در آخرین دفاعش گفت: «آن روز برادرم مقابل چشمان مادرم دست به چاقو شد. چارهای جزدفاع نداشتم که ناخواسته آن حادثه رقم خورد. حالا پشیمانم و درخواست تقسیط دیه دارم تا هرچه زودتر آزاد شوم. من مجرد بودم و ۱۲ سال بهترین سالهای عمرم در زندان گذشت. حالا ۴۰ساله هستم و اگر آن اتفاق نمیافتاد ازدواج کرده بودم و صاحب همسر و فرزند بودم. من پولی برای پرداخت ندارم و درخواست میکنم آزادم کنید تا کار کنم و دیه را پرداخت کنم.»
سپس صاحب ماشینی که نادر با آن کار میکرد به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت و گفت: «چند ماشین سنگین داشتم و از آنجائیکه نادر و خانواده او را میشناختم او را به عنوان راننده استخدام کردم. وقتی این حادثه اتفاق افتاد او به زندان افتاد و از کار بیکار شد. حاضرم گواهی بدهم او نمیتواند دیه را یکجا بپردازد.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.