از آن پس آمریکا با کنار زدن متحد همیشگیاش انگلیس و تبدیل شاه به یک مهره دستنشانده علاوه بر سیاست، اقتصاد ایران را نیز به خود وابسته کرد و با قرارداد کنسرسیوم، نفتی که به ظاهر ملی شده بود را غارت کرد. اما باید توجه کرد، آنچه که زمینهساز دخالت آمریکا و انگلیس در ایران شد، در ابتدا اشتباهات فاحش برخی سیاستمداران ایرانی بود که با میدان دادن به حریف و اعتماد نابجا به آمریکا، زمینه سقوط دولت خود و قدرتگیری استعمار آمریکا در ایران را فراهم ساختند.
به یقین عوامل متعددی در مرداد ۳۲ دست به دست هم دادند تا فرایند کودتا به نتیجه برسد، اما نخستین و مهمترین عوامل شکلگیری این کودتا به روایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی از داخل خود دولت آغاز شد. به عبارت دیگر، مصدق و جبهه ملی به دلیل اشتباهات تأثیرگذار، پیروزی کودتاچیان را تضمین کردند که اعتماد به آمریکا و انحلال مجلس در صدر این اشتباهات قرار دارد.
یکی دیگر از اشتباهات مصدق که زمینهساز کودتای
۲۸ مرداد شد، جدا شدن از بازوی مذهبی جنبش و دشمنی با آیتالله کاشانی بود. در حالی که بارها آیتالله کاشانی در مورد احتمال سقوط مصدق هشدار داده بود، مصدق با لحنی آمیخته به غرور اعلام کرده بود که «اینجانب مستظهر به پشتیبانی مردم ایران هستم.» اشتباه مصدق این بود که آگاه نبود آنچه که در ۳۰ تیر مردم را به حمایت از او به خیابانها کشاند فتوای روحانی بانفوذی چون آیتالله کاشانی بود و نه چیز دیگر. از اواسط سال ۱۳۳۲ حتی آمریکا و انگلیس به خوبی دریافتند که مصدق با فاصله گرفتن از آیتالله کاشانی پایگاه مردمی خود را از دست داده است اما خود مصدق هرگز به این امر توجه نکرد یا نخواست که توجه کند.
اشتباه مصدق در کنار گذاشتن آیتالله کاشانی عامل مهمی در بیتوجهی مردم نسبت به دولت وی بود. شکی نیست که درصد مهمی از مردم تابع پیشوایان مذهبی خود بودند و آیتالله کاشانی مظهر روحانیت سیاسی در آن دوران بود. لذا مصدق با جدا شدن از آیتالله کاشانی و با از دست دادن حمایت مذهبی و مردمی، دولت خود را به کام سقوط کشانده و موجبات بسط قدرت آمریکا در ایران را فراهم ساخت.
حال برای روشن شدن ابعاد پنهان و آشکار آنچه زمینهساز دخالت آمریکا و انگلیس در ایران و سقوط دولت و قدرتگیری استعمار شد، گفتوگویی داشتیم با آقای مسعود رضایی، پژوهشگر تاریخ معاصر که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
اشتباهات دکتر مصدق در مسیر ملی کردن صنعت نفت چه بود که در نهایت منجر به کودتا شد؟
یکی از اشتباهات دکتر مصدق که بارها هم عنوان شده است، اعتمادش به آمریکاییها بود. آمریکا در آن زمان همانند انگلیس دارای چهره سیاه و منفور نزد ایران نبود و مثل انگلیسیها اقدامات منفی و ضد منافع ملی ایران نداشت. اما در عین حال دکتر مصدق باید به پیوند استراتژیک آمریکا و انگلیس توجه میکرد.
زمانیکه برای شرکت در شورای امنیت به آمریکا رفت و درخواست وام از آمریکاییها کرد، آنها در ابتدا روی خوشی به مصدق نشان دادند و از اعطای وام به ایران سخن گفتند ولی اقدام عملی برای پرداخت وام به ایران انجام ندادند . مصدق باید به این پیوند استراتژیک لندن و واشنگتن واقف میشد که آمریکاییها نسبت به تعهدات و قولهایشان باقی نمیمانند و این یکی از اشتباهات مصدق بود که لطمه آن را هم دید.
نباید فراموش کرد هدف از ملی شدن صنعت نفت نیز کوتاه کردن دست انگلستان از جهات سیاسی و اقتصادی بود. در واقع مردم ایران تنها به حوزه اقتصاد نگاه نمیکردند، بلکه خاطره بسیار بدی از استعمار انگلستان داشتند و میخواستند دست این کشور را از هر جهت کوتاه کنند و نهضت، بستر لازم برای این کار را ایجاد کرد.
دکتر مصدق تصور میکرد، آمریکا دوست ملت ایران است. وی تصور میکرد که میتواند به کمکهای اقتصادی آمریکا تکیه کند و همین موضوع موجب نوعی خوشبینی بدون مبنا به آمریکا شده بود. بنابراین، دکتر مصدق بیش از آنکه نگاه خود را به توان داخلی معطوف کند، با خوشبینی نسبت به آمریکا، تصور میکرد که میتواند از بحران
عبور کند.
به همین علت، در سفری که چند ماه پس از ملی شدن نفت برای شرکت در شورای امنیت داشت، پس از اتمام جلسات، به پیشنهاد ترومن به واشنگتن رفت و مذاکرات 01 روزهای انجام داد. طراح اصلی این مذاکرات فردی به نام جرج مک گی بود. قرار بر آن بود که مصدق وام ۱۲۰ میلیون دلاری از آمریکا دریافت کند تا بتواند از تحریمهای انگلستان عبور کند. آمریکاییها دائماً با وعده و لبخند، چهرهای مناسب از خود نشان میدادند. نهایتاً اما پس از ۲۵ روز مذاکره، با دخالت انگلستان و هشدار به آمریکاییها، پس از مدتها لبخند زدن، وام به مصدق داده نشد. حتی دکتر مصدق تقاضا میکند که از محل اصل چهار ترومن، حدود ۲۳ میلیون دلار به ایران کمک کنند، اما آمریکاییها با همین هم در نهایت مخالفت کردند. با وجود همه این موارد، دکتر مصدق همچنان به اعتماد خود ادامه میدهد.
از دیگراشتباهات دکتر مصدق این بود که خودرأی بود. مصدق نسبت به پیشنهادات و حتی توصیههای دوستان خودش بیتفاوت بود. حتی دوستانی مثل دکتر سنجابی که تا آخرین لحظه با وی بودند به توصیههای ایشان هم توجهی نداشت. مثلاً در مورد اجازه تظاهرات به تودهای در 30 تیرماه 1332 که میتوانست موجب نگرانی و وحشت نیروهای مذهبی شود و سنجانی نیز به این موضوع به دکتر مصدق هشدار داده بود ؛ اما مصدق بیتوجه به این هشدارها آزادی عمل به تودهایها داده بود که نگرانی گروههای مذهبی را در پی داشت.
یا اینکه در تصمیمی که مصدق برای برگزاری رفراندوم و منحل کردن مجلس هفدهم گرفته بود دوستان دکتر مصدق هر چه اصرار میکنند که اینکار کاملاً به ضرر شما منتهی میشود و دست شاه را در امضای حکم عزل شما باز میکند حتی به این توصیه هم توجهی نکرد و رفراندوم را برگزار کرد و به نوعی راه باز شد تا شاه حکم عزل را امضا کند. در صورتی که اگر مجلس میبود شاه نمیتوانست عزل مصدق را امضا کند و در نبود مجلس شاه این فرصت را پیدا کرد که عزل مصدق را امضا نماید.
دلیل کوتاه شدن عمر ملی شدن صنعت نفت چه بود و چرا مصدق متوجه بازی دوگانه آمریکا درباره ایران نشد؟
انگلیسیها نسبت به ملی شدن صنعت نفت در ایران خرید نفت ایران را تحریم کردند و حتی موضع نظامی در خلیج فارس علیه ایران گرفته بودند. در آمدهای ایران خیلی کم شد و همانطور که قبلاً اشاره کردم مصدق زمانی که به آمریکا سفر کرد برای جبران کسری بودجه با آنها وارد مذاکره شد.
پرداخت این پول به ایران زحمت چندانی برای آمریکاییها نداشت و زمانی که انگلیس از این ماجرا مطلع میشود این اخطار را به آمریکا میدهد که این وام به ایران پرداخت نشود. در عین حال آمریکاییها میخواستند که مصدق از این بحران عبور نکند تا ملی شدن صنعت نفت تحقق پیدا نکند.
آنها از این موضوع هم میترسیدند که اگر ملی شدن صنعت نفت ایران تحقق یابد کشورهای دیگری مثل عربستان یا ونزوئلا دست به این گونه اقدامات بزنند که در این صورت منافع آنها در خطر قرار میگرفت.
آمریکاییها با لبخندی که در گفت وگوی با مصدق داشتند، رفتاری با نیرنگ و دودوزهبازی در پیش گرفته بودند از یک طرف روی خوش نشان میدادند و از طرفی دیگر وام را به ایران نمیدادند تا اختلافات و فشارها در داخل ایران بیشتر شود.
مردم ایران برای رسیدن به حقوق خود یک حرکتی را در داخل شروع کرده بودند و انگلیس هم با توپ و ناو جنگی در خلیج فارس مستقر بود و آمریکا هم با تزویر و دروغگویی در برابر این خواسته ایرانیها ایستاده بودند.
آنجا که باید پرداخت وام را برای جبران کسری بودجه به مصدق میدادند از قولشان سرباز زدند و فروش دوباره نفت ایران را برای تأمین بودجه ایران بهانه میکردند. طراح اصلی این ماجراها خود آمریکاییها بودند که رفتاری دوگانه در برابر مصدق داشتند.