دو مرد آتشافروز که در پروندههای جداگانه مرتکب قتل شدهبودند، باحکم قضات دادگاه کیفرییک استان تهران به قصاص محکوم شدند.
اولین متهم، مرد سرایدار باغی در اسلامشهر بود که تابستان سال۹۶ به اتهام قتل صاحب باغ بازداشت شده بود. حامد که به خاطر سوءظن، مرد ۳۳ سالهای به نام نیما را در خودروی پرایدش در یک حادثه آتشسوزی به قتل رسانده بود، در بازجوییها گفت: «نیما، صاحب باغی بود که من سرایدار آن بودم. مدتی قبل به رابطه او و همسرم مشکوک شده بودم و فکر میکردم نیما همسرم را آزار داده است. این موضوع همه ذهن مرا درگیر کردهبود و زندگیام در آستانه فروپاشی بود تا اینکه تصمیم گرفتم کارم را رها کنم و با همسر و دو فرزندم به شهرستان برگردم. نیما مکانیک بود و یک کارگاه تعمیر خودرو در چهاردانگه داشت او وقتی فهمید قصد برگشت به شهرستان را دارم پیشنهاد داد خودروام را برای بررسی و بازدید به تعمیرگاهش ببرم.» متهم ادامه داد: «با نیما راهی تعمیرگاه شدیم. بین راه او از باک ماشین مقداری بنزین کشید تا در کارگاه آن را از من بگیرد و دوباره سوار ماشین شد. نیما مشغول حرف زدن بود که دوباره فکر رابطه او و همسرم به سراغم آمد. این بود که تصمیم گرفتم در این مورد با او صحبت کنم، اما او وقتی حرفهایم را شنید سعی کرد مرا قانع کند، اما من همچنان اصرار داشتم. آنجا بود که او عصبانی شد و گفت: همسرم را آزار دادهاست.» متهم در خصوص حادثه آتشسوزی نیز گفت: «در آن لحظه کنترل اعصابم را از دست داده بودم. به همین خاطر به قصد خودکشی بطری بنزین را روی داشبورد و صندلیهای ماشین ریختم که ناگهان خودرو به خاطر گرمای هوا و ایجاد جرقه آتش گرفت. بلافاصله از خودرو بیرون آمدم، اما نیما داخل ماشین گیر کردهبود تا اینکه راننده خودروی وانت رسید و او را از ماشین بیرون کشید.»
متهم در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی توکلی محاکمه شد. او بعد از درخواست قصاص از سوی اولیایدم در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید قصد کشتن نیما را نداشتم و آتش سوزی عمدی نبود.» در پایان هیئت قضایی بعد از اظهارات شاهد حادثه متهم را به قصاص محکوم کرد.
۲ بار قصاص مجازات حمله با کوکتل مولوتف
دومین متهم محمد ۲۹ساله بود که تابستانسال۹۶، با آتش زدن خانه رقیب عشقیاش مرتکب قتل دو مرد جوان به نامهای احسان و بهنام شده بود. متهم بعد از بازداشت به جرمش با همدستی دوستانش به نامهای اشکان و سیروس اقرار کرد و گفت: «احسان بچه محل ما بود و در محله اسم و رسم خوبی نداشت. او بعد از فوت پدر و مادرش خانه آنها را پاتوق معتادان محل کرده بود. حتی زمانی که آب و برق خانه قطع بود او آنجا را در اختیار معتادان میگذاشت و از آنها پول میگرفت. احسان پنجسال در زندان فشافویه حبس کشیده بود و برادرانش هم سالها در زندان بودند.» متهم در ادامه گفت: «مدتی قبل از حادثه با دختری به نام صبا آشنا شده بودم تا اینکه فهمیدم احسان نیز با او رابطه دارد. چند بار در این مورد با او صحبت کردم و خواستم صبا را فراموش کند، اما هر بار منجر به درگیری میشد تا اینکه بار آخر او با چاقو به من و دوستانم حمله کرد. این شد که به فکر انتقام افتادم و در این مورد با دوستانم صحبت کردم که آنها قبول کردند. روز حادثه حدود ساعت چهار صبح مقابل خانه احسان رفتیم. بطری حاوی بنزین دست من بود که آنرا داخل حیاط پرتاب کردم. میخواستم موتور مقتول را آتش بزنم، اما شعلههای آتش به داخل خانه کشیده شد و موجب مرگ احسان و دوستش شد.»
با اقرارهای متهم همدستانش اشکان و سیروس شناسایی و بازداشت شدند. اشکان در بازجوییها با اقرار به جرمش گفت: «روزی که در خیابان با مقتول درگیر شدیم سعی کردم محمد را آرام کنم، اما قبول نکرد و گفت: قصد انتقام دارد. روز حادثه او از باک موتورم بنزین کشید و بعد از درست کردن کوکتل مولوتف آن را داخل خانه مقتول پرتاب کرد. نمیدانستیم مقتول مهمان دارد تا اینکه با آتش گرفتن کاغذ و اجناس داخل حیاط شعله بیشتر شد و به داخل خانه نفوذ کرد. آن روز صبا هم آنجا بود، اما توانسته بود خودش را نجات دهد.»
سپس سیروس نیز تحت بازجویی قرار گرفت و به مأموران گفت: «آن روز بعد از اینکه سوار موتور محمد شدم سعی کردم او را منصرف کنم، اما بیفایده بود. آنجا بود که از موتور پیاده شدم و برگشتم.»
متهمان در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند و هیئت قضایی محمد را به دوبار قصاص و سه سال حبس، اشکان به دو سال حبس و سیروس نیز به یکسال و نیم حبس محکوم کرد.