سرویس فرهنگی جوان آنلاین - بهنام صدقی: افشین علا شاعر آیینی و مطرح کشور به مناسبت سالگرد شهادت محسن ححجی غزلی منتشر نموده است.
این شاعر پیش از این نیز از سوی رهبری عظیم الشان مورد تقدیر قرار گرفته و سوابق بی شماری در حوزههای مختلف دارد. به همین بهانه بر آن شدیم تا با این شاعر آیینی کشورمان گفت و گویی کوتاه داشته باشیم.
****
افشین علا، در گفت و گو با خبرنگار «جوان آنلاین» در خصوص انتشار سروده جدیدش به مناسبت سالگرد شهادت محسن ححجی میگوید: زمان و نحوه شهادت حججی در تاریخ انقلاب، بی شباهت به زمان و نحوه وقوع حماسه کربلا نبود. اگر چه حماسه حسینی در شرایطی اتفاق افتاد که حاکمیت بنی امیه، کل جامعه اسلامی را از اهل بیت پیامبر دور کرده بود و از این نظر قابل مقایسه با زمان ما نیست که در کشورمان نهاد مقتدر مرجعیت شیعه، بر حکومت تسلط دارد، اما داستان حضور نظامی ایران در سوریه، محل اختلاف نظر و جدلهای جدی حتی بین نیروهای وفادار به انقلاب شده بود.
وقتی که ایران برای حججی عاشورا شد
علا در ادامه میگوید: کار به جایی کشیده شده بود که برخی تحلیل گران، به خودشان اجازه میدادند نیروهای داوطلب اعزام به سوریه را مزد بگیر بنامند که به طمع دریافت پول! جان شان را به خطر میاندازند. البته، چون جغرافیای جنگ با داعش، مثل دوران هشت ساله دفاع مقدس در جنوب و غرب مرزهای کشورمان نبود و صدها کیلومتر دورتر از ایران بود، تا حدودی میشد به برخی تحلیل گران حق داد که حقانیت و عظمت مدافعان حرم را درک نکنند.
از طرفی رعایت مصالح نظامی و امنیتی هم اقتصا میکرد که نهادهای رسمی نتوانند خبرها و گزارشهای دقیق و علنی از اخبار جنگ در سوریه یا تعداد و ماهیت دقیق شهدای این نبرد را در رسانهها منعکس کنند. همه اینها منجر شد به نوعی مظلومیت مضاعف رزمندگان اسلام در سوریه به خصوص شهدای مظلوم و خانوادههای داغدیده، اما ساکت و صبورشان تا این که حماسه حججی اتفاق افتاد. دیدیم که ناگهان تمام ایران برای او عاشورا شد!
خانوادههای ایرانی آرزوی داشتن چنین فرزندی را دارند
وی میافزاید: معتقدم شهید حججی تنها شهید سر بریده این عرصه نبود. ولی به دلایلی به نماد آنان تبدیل شد. علتش هم معصومیت و صلابت و خودآگاهی عمیق این جوان دوست داشتنی نجف آبادی بود. آب و گل حججی و مشی و مشرب او به قدری ساده، صمیمی، آشنا و دوست داشتنی بود که هر خانواده ایرانی با هر گرایش و سلیقهای آرزوی داشتن فرزندی، چون او را داشت. حججی کتاب خوان بود. فعالیت جهادی میکرد. نوحه میخواند. رفیق خوبی هم بود. پدر و همسری جذاب هم بود و البته فرزندی که دست و پای پدر و مادرش را هم میبوسید.
شهادت شهید حججی مضمون داشت
علا معتقد است: برای خوبی یک جوان دیگر چه چیزی کم داشت حججی؟ من نوشتهها و فایلهای صوتی او را هم شنیدهام. ذرهای هیجان و جو زدگی در منظومه ذهنی و زبانی او دیده نمیشد. چطور کسی بپذیرد که چنین جوان خردمند و مومن و شاد و معقولی، فریب تبلیغات را خورده باشد؟! به همین دلایل است که میگویم شهادتش ضربه داشت، مضمون داشت و خیلیها را به خود آورد. درست خاصیتی که حماسه عاشورا داشت.
حججی مرا به لرزه انداخت
افشین علا، شاعر آیینی در خاتمه تأکید میکند: اگر کسی فکر کند که شاعری، چون من میتوانست در برابر حماسه عاشقانه حججی سکوت کند، به من ظلم کرده است! حججی با پنهانترین زوایای حسی و عقیدتی من بازی کرد و مرا به لرزه انداخت. حاصلش هم شد آن دو شعر. واقعا اگر کسی آن دو شعر را خوانده باشد و فکر کرده باشد، ناآکاهانه یا برای خوشایند مسئولان نظام، اینها را گفتهام، روز حساب باید جواب پس بدهد!
متن سروده افشین علا در باب شهید حججی:
سر میبرند، از ماهای شب بیا تماشا
با ذکر یا اباالفضل (ع) بر لب بیا تماشاای کربلا تنش را، حالات رفتنش را
هر روز کن زیارت هر شب بیا تماشا
افتاده است یارم، آن ماه بی مزارم
بی سر به سینه خاک، مرکب بیا تماشا
من عاجزم ز. وصفش، سوسن ز. باغ برخیز
با کاکل پریشان کوکب بیا تماشاای نام و رسم و عنوان، خاکی بریز بر سر
مصدر بیا به پایین، منصب بیا تماشا
دیگر مرا نترسانای مرگ بعد از این داغ
از سوختن چه دانی؟ای تب بیا تماشا
بانو! مدافعت را بردند سوی مقتل
بر تل خویش بازآ زینب بیا تماشا...
***************
او نیز خط و خال تو را داشت
نیکوتر از خصال تو را داشت
زن داشت، بچه داشت، پدر بود
او نیز حس و حال تو را داشت
تا زندگی کند به کناری
وسعی به قدر مال تو را داشتای معتدل! هزار برابر
آن سرو، اعتدال تو را داشت
با این همه نخواست بماند.
زیرا غم زوال تو را داشت
میرفت و در نگاه غریبش
دلشوره و خیال تو را داشت
در دستشای اسیر تغافل
آئینه جمال تو را داشت
پنجاه سال رفته و خوابی
آن خفته هم مجال تو را داشت
او مرگ را گرفت در آغوش
مرگی که احتمال تو را داشتای جسم من، دو نیمه شوی کاش
او نصف سن و سال تو را داشت!