برخی قدیمیها از به فلک کشیده شدن و به سیاهچال انداخته شدن خود جوری تعریف میکنند که انگار تنبیه یک هنر است و اگر نباشد هیچ بچهای بزرگ نمیشود و همیشه با جمله بزرگ میشوی و یادت میرود سعی دارند که زشتی کار خود را زیبا و بحق جلوه کنند. این را بدانید که با بزرگتر شدن هیچ دردی از ذهن آدم پاک نمیشود بلکه تنبیه به سیاهی همان سیاهچال در شخصیت و رفتار فرد تبدیل میشود. اینکه به طور دائم در برابر هر خطایی کودک را کتک بزنی و او را تحقیر کنی اصلاً به این معنا نیست که والدی خوب و خوش تربیت هستی بلکه تو به فرزند خود یاد میدهی هر وقت دیگری کاری کرد که مخالف قوانین تو بود پس میتوانی او را حقیر بشماری و فراموش کنی که او انسان است و شعور دارد و بهتر است به جای تحقیر با او مذاکره داشته باشی و او را آگاه کنی.
کودک هر چقدر هم کم سن و سال باشد باز هم یک انسان است و مانند پدر و مادر خود دارای فهم و قوه تفکر است. او از همان لحظه که به وجود آمده است دارای قوه ادراک است پس اگر به او چیزی بگویید و حالتی را نشان دهید به خوبی درک میکند، فقط اندکی زمان میبرد تا مثل شما درک کند. او انسانی در ابعاد کوچکتر از شما است با دنیایی کوچکتر و تجربههای ناچیزتر، پس شما که دنیادیده و بزرگ هستید نباید از کاه اشتباهات او یک کوه بسازید. سعی کنید با او حرف بزنید و به او بینش دهید.
شاید از نظر شما منطقی حرف زدن با کودکی دو یا سه ساله بسیار خندهدار و عجیب باشد، اما مطمئن باشید که او در حد نیاز شعور دارد و درک میکند. پروردگار به او در حد نیازش قدرت تفکر داده است. سعی کنید او را بزرگ بدانید تا کودکی درمانده نباشد و یاد بگیرد که اشتباه را با اشتباه نباید پاسخ دهد. تنبیه یک امر ضروری است و او باید آگاه باشد که در صورت عدم رعایت قانون باید با مجازات آن روبهرو شود، اما این مسئله حکم درستی تنبیه بدنی و روانی را صادر نمیکند بلکه اگر به قانون خوب نگاه کنید متوجه میشوید که در آن با هر سنی متناسب با حد توانایی و به عدالت رفتار میشود پس هیچ وقت از کودک خود انتظار نداشته باشید که مانند شما عمل کند، چون شما دنیا را چندین برابر بیشتر از او تجربه کردهاید، پس تنبیه را به شکلی انجام دهید که باعث تقویت رفتار شایسته در او باشد و سبب اصلاح رفتار او شود.
تنبیه یعنی «قانون، قانون است و در برابر خطای تو یک مجازات عادلانه وجود دارد» که برای اصلاح رفتارت است، اما خشونت یعنی قانون و عدالت و انسانیتی وجود ندارد و همیشه میتوانی خطا را با خطا پاسخ دهی. تنبیه یعنی آگاه کردن و نه بیهوش کردن از شدت سختی و آزار جسمی و روانی. اینکه کودک من از شدت تنبیه بدنی بیهوش شود و از حال برود به این معنی نیست که حتماً رفتار صحیح را یاد گرفته و برای او درس عبرت شده است.
تنبیه تنها و بدون بینش هیچ اثر و فایدهای ندارد، بلکه تنبیهی مفید است که به کودک بینش دهد و او بداند به خاطر چه اشتباهی باید تنبیه شود. اگر کودک را فقط تنبیه کنید هیچ چیزی را تغییر ندادهاید و او فقط متوجه میشود که بر خلاف میل شما عمل کرده است، اما اگر قبل از تنبیه برای او کار درست و نادرست را توضیح داده و بعد نتیجه کار اشتباهش را به او نشان دهید پس کودک متوجه خطای خود خواهد شد و شما بینش او را نسبت به یک کار نادرست گسترش داده و راه درست را برای او ترسیم کردهاید.
هر خطایی راه جبرانی دارد. او باید خطا کند تا به رشد و کمال برسد. انسان با زمین خوردن است که راه رفتن را یاد میگیرد و وظیفه والدین هم این است که در پشت پرده مراقب راه رفتن او باشند. اینکه انسان جایزالخطا است به معنی آزاد بود هرگونه اشتباهی نیست بلکه یعنی اگر انسان خطایی را مرتکب شد باید به او فرصت جبران و اصلاح داده شود.
کودک شما از این ماجرا مستثنی نیست. باید با او صحبت کنید و نسبت به بد و خوب زندگی او را آگاه سازید، اما اگر دچار خطا و اشتباهی شد باید بدانید که چگونه او را با نتیجه اشتباهش مواجه سازید. برای جبران به او زمان دهید، اما نه آنقدر طولانی که شما نتیجه اصلاح رفتار او را نبینید و ماجرا به طور کلی فراموش شود یا او برای اثبات خود در فشار روانی طولانیمدت غرق شود. برای خطای او زمانی معقول و کوتاهمدت تعیین کنید تا نتیجه زودتر حاصل شود.
همیشه، افراط و تفریط باعث خرابتر شدن اوضاع است. هیچ کسی با زیادهروی به نتیجه نمیرسد و طبق دستورات اخلاقی و دینی بهترین کارها، میانهترین آنها است. اگر در تنبیه افراط داشته باشید دیگر جنبه اصلاحی و آموزشی ندارد بلکه به عادت تبدیل میشود و کودک با آن انس میگیرد.
او با خود میگوید مهم این است که من کار دلخواهم را انجام دهم و در نهایت کافی است که کمی گریه کنم و تنبیه شوم، اما کار خود را انجام دادهام. پس تنبیه را به گونهای تنظیم کنید که نه افراط باشد و نه سبب آسیب شود. یکی از بدیهای تنبیه بدنی همین افراطگرایی و عادت شدن آن است.
تنبیه یعنی نتیجه عمل نادرست که باید اصلاح شود و وقتی شما تنبیه را به شخص دیگری میسپارید یعنی خودتان قدرت کنترل شرایط را ندارید و خود نمیدانید که چه چیزی درست است، پس در ذهن فرزند خود علاوه بر ضعیف بودن دارای نقص دیگری به نام عدم تشخیص درست هستید. هر کدام از والدین باید نقش مؤثر خود را در تربیت کودک ایفا کنند، اما در مجموع نتیجهای که آنها مد نظر دارند باید در یک سو باشد زیرا این اتحاد بین والدین نقش مثبتی را در تربیت و شخصیت کودک بازی میکند.
سعی کنید از مواردی استفاده کنید که قابل درک باشند. هیچ وقت لولوی داخل کمد یک تنبیه خوب به حساب نمیآید. نقش تنبیه این است که اصلاح رفتار را به همراه داشته باشد. پس سعی کنید تنبیههایی که بیان میکنید منطقی و بجا باشند.
در کل میتوان گفت: تنبیه برای ایجاد یک تغییر مثبت در رفتاری منفی است. در نتیجه، خود تنبیه نباید شکلی منفی داشته باشد. به جای تنبیه بدنی و روانی که بسیار مخرب است از مذاکره و تنبیه کلامی استفاده کنید، اما به یاد داشته باشید که خود تنبیه کلامی نباید باعث تحقیر شود بلکه باید بینش و عزت نفس به همراه داشته باشد.
پدر و مادر زندانبان، قاضی و جلاد نیستند. کودک باید به پدر و مادر خود تکیه کند و آن دو را همراه و پا به پای خود بداند. هدف از تنبیه فقط آگاه کردن فرد است. تنبیه نباید باعث عقبگرد و پسرفت فرد شود. پس حواس خود را جمع کنید که به جای اصلاح رفتار دچار تضعیف رفتار نشوید. تنبیه همراه با احترام باعث کمال و رشد میشود. پس اگر خود را والدی دلسوز میدانید و سعی دارید تربیتی صحیح را اعمال کنید، لطفاً تنبیه با احترام را اصل تربیتی خود قرار دهید.