کد خبر: 919267
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۹
حجت‌الاسلام غلامرضا مصباحی‌مقدم، تمایلی به گفت‌وگوی تلفنی ندارد و مصر است که گفت‌وگوهایش هرچند کوتاه اما حضوری و چهره به چهره باشد. ما هم به دفتر و کارش در دانشگاه امام صادق(ع) رفتیم و بحث پرچالشی با وی داشتیم.

جوان آنلاین:‌ حجت‌الاسلام غلامرضا مصباحی‌مقدم، تمایلی به گفت‌وگوی تلفنی ندارد و مصر است که گفت‌وگوهایش هرچند کوتاه اما حضوری و چهره به چهره باشد. ما هم به دفتر و کارش در دانشگاه امام صادق(ع) رفتیم و بحث پرچالشی با وی داشتیم.
مصباحی‌مقدم در حال حاضر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است. او سابقه نمایندگی مجلس در دوره‌های هشتم و نهم را در کارنامه خود دارد. مردم هم چهره او را به‌عنوان رئیس پر سروصدای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نهم، همزمان با دولت دهم به یاد دارند. بحث مان با سخنگوی جامعه روحانیت مبارز از وضعیت اقتصادی کشور در آستانه 40 سالگی انقلاب شروع شد و به ارزیابی‌هایی در مورد تیم اقتصادی دولت رسید. در ادامه هم مسائلی از جمله عبور از روحانی توسط اصلاحات، دلیل کمرنگ‌تر شدن جامعه روحانیت در سال‌های اخیر و نهایتا حاشیه‌های بررسی شکایت سپنتا نیکنام مطرح شد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

یکی از چالش‌هایی که جمهوری اسلامی در پایان دهه چهارم خود با آن مواجه است، چالش کارآمدی در حوزه اقتصاد است. نظر شما در این رابطه چیست؟

ما برای این سوال پاسخ قانع‌کننده‌ای داریم. از نظر من جمهوری اسلامی با وجود همه مشکلاتی که در طول 40 سال اخیر توسط دشمنان خارجی بر سر راهش قرار داده شده، کارنامه‌ای قابل قبول از خود به‌جا گذاشته است. برای مثال شاخص امید به زندگی یکی از پارامتر‌هایی است که با سنجش آن در جوامع مختلف می‌توان به کارآمدی نظام سیاسی و اجتماعی هر جامعه پی برد. شاخص امید به زندگی در ایران دوره پهلوی 54 سال را نشان می‌داد، اما در شرایط کنونی و در جمهوری اسلامی این عدد به 79 سال رسیده است؛ یعنی در 40 سال اخیر که نظام اسلامی در ایران حاکم بوده، 25 سال به عمر مردم ایران اضافه شده است. از دیگر شاخص‌هایی که با سنجش آن می‌توان به کارآمدی یا عدم‌کارآمدی نظام‌های سیاسی و اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف پی برد، آمار نخبگی، فرهیختگی و رشد علمی است. آمار فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در سال‌های اخیر با سرعت بسیاری پیشرفت کرده و طبق آمار رسمی رشد علمی کشور 13 برابر متوسط جهانی است که این دستاورد بزرگی برای این نظام مقدس است. در امنیت هم که جای صحبت باقی نمانده و حقیقتا در فاکتور امنیت، کشور ما جزء کشور‌هایی در دنیاست که ضریب امنیت در آن بسیار بالاست. همچنین میزان اثر‌گذاری سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه برای هیچ‌کسی پوشیده نیست. این در حالی است که کشور ما در دوره پهلوی صرفا به‌عنوان حیاط خلوت آمریکا و انگلیس شناخته می‌شد و هیچ اثرگذاری خاصی در منطقه نداشت. البته این افزایش ابتکار عمل در منطقه برای ایران اسلامی در دهه‌های اخیر، با کاهش اثرگذاری آمریکا در منطقه ملازمه داشته است. همین موضوع هم از جمله برکات حضور جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه است. مواردی که عرض کردم، صرفا تعدادی از عواملی است که نشان‌دهنده کارآمدی نظام اسلامی است و همه اینها در شرایطی محقق شده که کشور ما همواره در 40 سال اخیر متحمل شدید‌ترین تحریم‌ها توسط کشور‌های غربی و شرقی بوده است. پس معتقدم نباید به‌خاطر وضعیت نابسامان اقتصادی کشور در شرایط کنونی، تمامی دستاورد‌های این انقلاب و این نظام را نادیده گرفت.
 
ارزیابی شما از وضعیت اقتصاد کشور در شرایط کنونی چیست؟

شرایط اقتصادی کشور ما خوب نیست. اقتصاد ما دچار بیماری‌های مختلفی است. شما اگر به ظاهر اقتصاد ما نگاه کنید، به‌وضوح می‌توانید مساله بیکاری، تورم رکودی، گسترش فقر و مشکلات و مسائل اجتماعی را در آن ببینید. ازجمله این مشکلات و مسائل اجتماعی هم می‌توان به آمار بالای اعتیاد و طلاق در کشور اشاره کرد که در جوامع مختلف به‌عنوان پارامترهایی اندازه‌گیری سطح مشکلات جامعه شناخته می‌شوند. نظام اسلامی در شرایط کنونی از آنجا که در حال دست‌وپنجه نرم کردن با تحریم‌های کمرشکن آمریکا و اروپاست، دچار به‌هم‌ریختگی‌های اساسی در اقتصاد شده است. البته گاهی اوقات تهدید به تحریم اثرگذار‌تر از خود تحریم است و این مساله نشان‌دهنده این است که مدیریت اقتصادی کشور با تهدید‌های خارجی دچار انفعال می‌شود، نه خود تحریم‌ها. یکی دیگر از مسائلی که کشور ما در مقطع کنونی با آن مواجه است، ضعف در مدیریت اجرایی کشور است. علاوه‌بر تحریم‌ها و تهدید‌های خارجی، ضعف در مدیریت اقتصادی کشور موجب شده است که وضعیت اقتصادی کشور روزبه‌روز به سمت نابسامانی حرکت کند.

به نظر شما علت اصلی نابسامانی‌های اخیر در اقتصاد کشور چیست و چه عواملی باعث شد ارز در کشور به این شکل در چندماهه اخیر با افزایش قیمت مواجه شود؟

از آنجا که دلار به صورت چمدانی وارد کشور ما می‌شود و تحریم‌های اقتصادی موجب قطع شدن مبادلات پولی و بانکی ما با سایر کشور‌ها از طریق دلار شده است، ما با کمبود اسکناس دلار مواجه شده‌ایم. دلار به‌نوعی پشتوانه پولی ما در سال‌های اخیر بوده است. به همین دلیل کمبود آن در کشور و افزایش تصاعدی تقاضا برای آن موجب شده است که چنین شرایطی برای کشور ایجاد شود. تقاضایی که در ماه‌های اخیر برای دلار ایجاد شد، تقاضایی غیرواقعی بود. به آن معنا که این تقاضا جهت انجام امور معمول در اقتصاد کشور، از جمله واردات نبود، بلکه میزان تقاضایی که برای خرید دلار در کشور ایجاد شد جهت دلالی بود و اغلب افرادی که متقاضی دلار شدند، به دنبال اهدافی از جمله به دست آوردن سود یا حداقل حفظ ارزش پول‌شان بودند. نرخ رشد نقدینگی در کشور ما در 15 سال اخیر 25 درصد بوده و این در حالی است که قیمت دلار ثابت بوده و اگر هم افزایش قیمتی داشته فاصله بسیاری با 25 برابر شدن داشته است. از همین رو این افزایش قیمت‌ها قابل پیش‌بینی بود و حتی افزایش قیمت بیش از این نیز قابل پیش‌بینی است. اما دلیل دیگری که برای این مساله متصورم این است که دولت یازدهم مسیر غلطی را برای کنترل تورم پیش گرفته بود. یکی از دستاورد‌های دولت یازدهم، کنترل نرخ تورم بود. به آن معنا که دولت توانست نرخ تورم را کنترل و آن را تک‌رقمی کند، اما راهی که دولت برای این کنترل تورم انتخاب کرد، خالی از اشکال نبود. دولت برای تک‌رقمی کردن تورم و حفظ آن نقدینگی را افزایش داد. مشکل هم از اینجا آغاز شد. کنترل تورم به صورت واقعی باید همراه با کنترل نقدینگی انجام می‌شد، اما دولت به این مساله توجهی نکرد و همین افزایش نقدینگی در کشور در سال‌های اخیر موجب شد که تورم ثابت کاذبی داشته باشیم که به‌راحتی پس از التهابی که پس از خروج آمریکا از برجام برای کشور ایجاد شد، این فاصله میان نقدینگی و تورم کار دست‌مان بدهد و وضعیتی کنونی را در اقتصاد کشور شاهد باشیم. معتقدم در مساله افزایش قیمت دلار، عامل اصلی، برخی سیاست‌های غلط در بانک مرکزی بوده است که یکی از مهم‌ترین این سیاست‌ها را خدمت‌تان عرض کردم.

عملکرد تیم اقتصادی دولت در مدیریت اقتصاد کشور را در دولت آقای روحانی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دولت، اقتصاد کشور را بر اساس مکتبی تحت عنوان مکتب نئوکلاسیک اداره می‌کند و معتقدم دیدگاه‌های آقای مسعود نیلی روی دیدگاه‌های اقتصادی دولت سایه انداخته و سکان‌دار اصلی تیم اقتصادی دولت در سال‌های اخیر آقای نیلی بوده است. نیلی از خودش فکر و تخصص دارد اما من معتقدم که این دیدگاه نئوکلاسیک نمی‌تواند در چارچوب جمهوری اسلامی ایران مفید واقع شود، زیرا اقتصادی می‌تواند با استفاده از این روش موفق و پویا باشد که خودش جزء اقتصاد آزاد جهانی باشد. جمهوری اسلامی ایران از آنجا که به لحاظ ساختار سیاسی تناسبی با اقتصاد آزاد جهانی ندارد، اگر بخواهد بر اساس سیاست‌های مدیریت اقتصادی نئوکلاسیک اقتصاد داخلی‌اش را مدیریت کند، حتما شکست خواهد خورد و دچار مشکلات بسیاری خواهد شد که تازه شاهد قسمت اندکی از این مشکلات در کشورمان هستیم. ما اگر در ایران اسلامی قصد ایجاد یک چرخه اقتصادی کارآمد داشته باشیم باید با توجه به ساختار سیاسی جمهوری اسلامی این کار را انجام بدهیم. در غیر این صورت با بحران‌های بسیار جدی‌تر از وضعی که الان در کشور شاهد آن هستیم، مواجه خواهیم شد.

با توجه به اینکه این روزها حتی اصلاح‌طلبان هم میلی به حمایت از روحانی و کابینه‌اش ندارند، به نظر شما روحانی می‌تواند شرایط نابسامان کشور را مدیریت کند؟

این حرف درست است. گروهی از اصلاح‌طلبان از آنجا که دچار یک ضعف تحلیلی بزرگ هستند و احساس می‌کنند که مردم نوعی تعلق خاطر همیشگی نسبت به آنها دارند، به دنبال این افتاده‌اند که حساب خودشان را از حساب روحانی و دولتش جدا کنند. فرضیه جدایی برخی شخصیت‌های اصلاح‌طلب از جمله آقای جهانگیری از دولت که توسط برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب مطرح شده هم به همین دلیل است. روحانی سیاستمدار باتجربه‌ای است. او مسئولیت‌های خطیری در سال‌های پس از انقلاب بر عهده داشته است و اگر بخواهد می‌تواند اوضاع کشور را مدیریت کند. اما این امر نیازمند اراده‌ای جدی است که او باید از خودش نشان بدهد و ما هم منتظر این حرکت او به سمت بهبود اوضاع هستیم. البته احتمالا ترک کردن عرصه خدمت به مردم در شرایط بحرانی فعلی در دستور کار اصلاح‌طلبان قرار خواهد گرفت اما این کار، هنر نیست و ترجیح دادن صف‌بندی‌های انتخاباتی به خدمت به مردم توسط برخی اصلاح‌طلبان بسیار ناپسند است. آن هم بی‌توجهی به مردمی که اعتماد آنها اصلاح‌طلبان را به قدرت رسانده است.

با توجه به وضعیت کنونی اقتصادی کشور، دولت به دنبال ایجاد تغییراتی در تیم اقتصادی دولت است. اولین تغییر نیز در ریاست بانک مرکزی انجام شد و آقای همتی جایگزین آقای سیف شد. به نظر شما این تغییرات تا چه حد می‌تواند برای کشور موثر واقع شود؟

موثر واقع شدن یا نشدن این تغییرات بستگی به پارامترهای متفاوتی دارد. از نظر من تغییرات جزئی در افراد حاضر در تیم اقتصادی به‌تنهایی نمی‌تواند کارساز شود و برای به وجود آمدن یک روح جدید در تیم اقتصادی دولت لازم است که این تیم به یک هویت واحدی دست یابد و هدف خود را به‌گونه‌ای تعیین کند که متناسب با اهداف کلی نظام اسلامی باشد. به این صورت که اقتصاد مقاومتی را سرلوحه کار خویش قرار دهند و به دنبال تغییرات اساسی در برنامه‌ریزی‌های اقتصادی کشور باشند تا بر اساس اهداف نظام اسلامی، برنامه‌ای مدون و کامل طراحی شود و اقتصاد کشور هم بر همان اساس به سمت خروج از بحران حرکت کند. این مساله نیازمند این است که یک شخصیت اقتصادی کارآمد که به مبانی جمهوری اسلامی نیز پایبند و معتقد باشد در راس تیم اقتصادی قرار گرفته و سیاستگذاری‌های اقتصادی را با اقتصاد مقاومتی هماهنگ کند. در این صورت معتقدم کشور توانایی خروج از شرایط بحران اقتصادی کنونی را دارد و می‌تواند به‌راحتی از نابسامانی‌هایی که شاهد آن هستیم خارج شود.
 
به نظر شما چرا جریان انقلابی در انتخابات سال 96 نتوانست موفق ظاهر شود؟

یکی از مسائلی که جریان حامی انقلاب همواره و در همه انتخابات‌ها با آن مواجه است به تاخیر انداختن تصمیم‌گیری در فرآیند تعیین سیاست ورود به انتخابات و تعیین گزینه نهایی برای آن است. ما همواره در این مساله آنقدر تعلل می‌کنیم تا دیگر فرصتی برای صحبت با مردم باقی نمی‌ماند. از نظر من جمنا کار بدی نبود اما یک‌سری اشکالات به آن وارد بود که موجب شد از ظرفیت تمام احزاب حامی انقلاب در انتخابات استفاده نشود. یکی از اشکالات جدی جمنا، مرزبندی آن با احزاب و جریانات سیاسی اصولگرا بود. این مرزبندی که به‌منظور القای فراحزبی بودن انجام گرفت، متاسفانه موجب شد که جریان انقلابی نتواند از ظرفیت حامیان انقلاب درنقاط مختلف کشور استفاده کند. از طرفی آقای رئیسی هم که به دنبال همین فراحزبی جلوه کردن بود، خودش را فراتر از احزاب و گروه‌های اصولگرا می‌دید و همین امر مشکلاتی را برای او به وجود آورد. از طرفی این واقعیت برای مردم روشن بود که آقای رئیسی سابقه اجرایی چندانی ندارد و در کنار او هم آقای قالیباف صرفا یک شخصیت اجرایی خوب بود که هم در شهرداری تهران و هم در نیروی انتظامی خوش‌درخشیده بود ولی مردم او را مرد عالم سیاست نمی‌دیدند. اما مساله اصلی در مورد او این بود که کمتر کسی در آن شرایط آقای قالیباف را درشت‌ترین گزینه برای تصدی ریاست‌جمهوری می‌دید. معتقدم این دو نفر اگر کمی زودتر و متحد وارد صحنه انتخابات می‌شدند می‌توانستند اثرگذاری بیشتری داشته باشند و این امکان وجود داشت که در سیاست و اجرا مکمل یکدیگر باشند. اما سازوکارهایی که تعریف شده بود، این دو نفر را به سمت دیگری حرکت داد و نتیجه این شد که رئیسی و قالیباف نتوانستند حس کارآمدی نسبت به خودشان را در افکار عمومی جامعه ایجاد کنند.

یکی از مجامعی که همواره در چنین مواقعی منشأ اثر بود و با ورودش در مسائل سیاسی مهم کشور جریانات سیاسی حامی انقلاب را متحد می‌کرد، جامعه روحانیت مبارز بود. شما به‌عنوان سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در کشور این مساله را قبول دارید که جامعه روحانیت آن اثر‌گذاری سابق خود را از دست داده است؟

بله. این مساله روشن است که قدرت سیاست‌ورزی جامعه روحانیت مبارز در دهه اخیر کاهش پیدا کرده و متحد‌کننده جریانات حامی انقلاب در مقاطع سیاسی حساس کشور، جامعه روحانیت مبارز نیست. یکی از عواملی که با کاهش حضور جامعه روحانیت در صحنه سیاست در کشور ارتباط مستقیم داشته، این است که ارتباط احزاب و جریانات حامی انقلاب با جامعه روحانیت ضعیف و حتی گاهی قطع شد. در این قطع رابطه نیز بیش از اینکه تقصیر متوجه جامعه روحانیت باشد، احزاب اصولگرا و حامیان جریان انقلاب نقش داشته‌اند. جوان‌تر‌هایی که وارد عرصه سیاست در احزاب و گروه‌های انقلابی شده‌اند، دچار نوعی داعیه استقلال هستند و همین داعیه استقلال برای عدم شور با فقها و قدیمی‌تر‌هایی که در جامعه روحانیت حضور دارند، کافی است. البته معتقدم این داعیه استقلال برگرفته از اعتمادبه‌نفسی کاذب است، زیرا در اغلب مسائل کشور، این جریانات اصولگرای استقلال‌طلب، دچار اشتباهات سیاسی شاذی می‌شوند که حاصل آن گل به‌خودی است و منافع ضدانقلاب را تامین می‌کند. این مساله هم هیچ دلیلی ندارد غیر از قطع رابطه با فقها و قدیمی‌تر‌هایی که صحنه سیاست را خیلی بهتر و دقیق‌تر می‌شناسند.

خبر انتخاب آقای پورمحمدی به‌عنوان دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، آن هم بلافاصله بعد از چهار سال تصدی در وزارت دادگستری در دولت روحانی، مایه تعجب بسیاری از فعالان سیاسی کشور شد و واکنش‌های بسیاری را در پی داشت. بدون کم و کاست همان سوالی که برای همه ایجاد شده بود را می‌پرسم. چه شد که مسئولیت دبیرکل جامعه روحانیت که پیش از این مرحوم آیت‌ا... مهدوی‌کنی عهده‌دار آن بود، به مصطفی پورمحمدی رسید؟

چند ماه قبل از انتخاب شدن آقای پورمحمدی به‌عنوان دبیرکل جامعه، ما یک‌سری تغییراتی را در اساسنامه ایجاد و این تغییرات را رسانه‌ای هم کردیم که همه در جریان باشند. البته آن‌طور که باید و شاید این تغییرات به اطلاع عموم نرسید و همین مساله هم موجب شده که چنین سوالی برای شما ایجاد شود. ما در مرحله اول تغییراتی در اهداف و سپس تغییرات مهمی در ساختار و چینش اعضای اصلی ایجاد کردیم. قبلا ما یک شورای مرکزی حدود 20 نفره داشتیم که دبیرکل آن هم مرحوم آیت‌ا... مهدوی‌کنی بود. طی تغییراتی که انجام شد، تعداد اعضای شورای مرکزی به مقدار قابل‌توجهی افزایش پیدا کرد و به حدود 90 نفر رسید که نمایندگان‌مان در استان‌ها هم شامل آن شدند. در ساختار جدید دیگر عنوان دبیرکل در راس جامعه روحانیت نیست، بلکه رئیس شورای مرکزی به‌عنوان شخص اول جامعه روحانیت است که آیت‌ا... موحدی کرمانی عهده‌دار آن شد. در مراتب بعدی، قائم‌مقام، سخنگو و... قرار دارند. حالا دبیرکل جامعه روحانیت، ذیل این مسئولیت‌هایی که عرض کردم تعریف می‌شود و صرفا عهده‌دار کار‌های اجرایی و ارتباط موثر با دفاتر استانی است. ما برای تصدی این مسئولیت به یک بازوی اجرایی نیاز داشتیم. نظر جمع هم بر این شد که آقای پورمحمدی برای این مسئولیت مناسب است، فلذا مسئولیت دبیرکل جامعه روحانیت، شأن متفاوتی با دبیرکل جامعه روحانیت در زمان آقای مهدوی‌کنی دارد و به هیچ‌وجه به این معنا نیست که آقای پورمحمدی الان در راس جامعه روحانیت مبارز قرار گرفته باشد. متاسفانه ما نتوانستیم این تفاوت را به‌خوبی برای افکار عمومی تبیین کنیم و همین مساله سوالاتی را متوجه جامعه روحانیت کرد.

دلیل تغییر رویکرد اصلاح‌طلبان نسبت به دولت روحانی چیست؟

دلیل جبهه‌گیری اصلاح‌طلبان در مقابل روحانی و دولتش این است که اصلاح‌طلبان نسبت به او دچار ناامیدی شده و احساس می‌کنند ناکارآمدی او و دولتش در انتخابات‌های آینده به ضرر جریان اصلاحات خواهد بود و این اصلاحات است که باید هزینه ناکارآمدی تیم روحانی را بدهد. از این رو اصلاح‌طلبان قصد دارند با جدا کردن راه خود از راه روحانی و عبور از وی، ظرفیت منفی ناکارآمدی دولت روحانی را از خودشان ‌دور نگه دارند. این همان خطای تحلیلی است که عرض کردم. در انتخابات سال ۹۶ جریان انقلابی نتوانست بدنه رأی خود که عمدتا از قشر محروم کشور و دهک‌های متوسط به پایین بودند را به سمت صندوق‌های رأی بسیج کند و این ناتوانی جریان حامی انقلاب برای بسیج مردمی در حمایت از خودش همزمان شد با شعارهای رادیکال و تند اصلاح‌طلبان و جذب حداکثری آنها از دهک‌های بالای اقتصادی. آنها موفق به بسیج قسمتی از جامعه برای حمایت از روحانی شدند که تاکنون برای هیچ انتخاباتی به میدان نیامده بود. همین امر هم موجب شد روحانی با رأی گروهی که تاکنون در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بودند بتواند با اکثریت آرا انتخابات را به سود خودش و نه به سود اصلاحات به پایان برساند، اما امروز هر دو جریان در حال هوشیار شدن هستند. جریان حامی روحانی یا همان اصلاح‌طلبان، اهداف سیاسی‌شان را در دولت روحانی برباد رفته می‌بینند و مورد سرزنش سمپاد‌های خود قرار گرفته‌اند. از طرفی قشر کم‌برخوردار جامعه هم که همواره حامی جریان اصلی انقلاب بوده، از عدم مشارکت انتخابات در سال‌های ۹۲، ۹۴ و ۹۶ به‌دلیل ناامیدی از اوضاع کشور پشیمان شده‌اند و بنا دارند حضور جدی‌تری در انتخابات‌های چند سال آینده داشته باشند.

مساله آقای سپنتا نیکنام و شورای شهر یزد حاشیه‌های بسیاری را در شبکه‌های اجتماعی در پی داشت. پس از تصمیم مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد بازگشت آقای نیکنام به شورای شهر یزد، تصویری در سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد که نشان می‌داد تمامی اعضای مجمع با حضور آقای سپنتا نیکنام به‌عنوان یک عضو زرتشتی در شورای شهر یزد موافق هستند، غیر از آیت‌ا... جنتی. می‌توانید به‌عنوان یکی از اعضای حاضر در آن جلسه، برای ما شرح دهید که حکایت از چه قرار بود؟

قبل از اینکه در مورد اصل مساله آقای جنتی صحبت کنم، لازم است یک نکته را در مورد تصاویری که از آخرین جلسه مجمع منتشر شد، عرض کنم. در این جور جلسات عرف بر این است که عکاسانی که برای تصویر‌برداری از جلسه به داخل سالن جلسه می‌آیند، نه در ابتدای جلسه اجازه ورود دارند و نه در انتهای جلسه. بلکه اواسط هر جلسه یک زمان 10 دقیقه‌ای به عکاسان اختصاص داده می‌شود و آنها وارد سالن جلسه می‌شوند و عکس می‌گیرند و بلافاصله سالن جلسه را ترک می‌کنند. در آن جلسه وقتی اصحاب رسانه و عکاسان وارد جلسه شدند، ما در حال بررسی یک ارجاع از مجلس بودیم که موضوع آن هم برخی اسناد خزانه‌داری و اوراق مالی بود و تصمیم جمع هم به تمدید آن شد. البته آقای جنتی در مورد تمدید این ارجاع مجلس صحبت‌هایی داشت و استدلالاتی برای رد آن مطرح کرد، اما اعضا قانع نشدند و پس از رای‌گیری تصمیم مجمع این شد که این مساله تمدید شود. عکس‌هایی هم که از این جلسه در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، مربوط به همین موضوع بود و مطلقا ارتباطی به مساله آقای نیکنام نداشت. اما بسیاری از رسانه‌های داخلی و خارجی برای سوءاستفاده از این تصویر، آقای جنتی را مورد آماج توهین‌ها و تهمت‌های خود قرار دادند، بدون اینکه بدانند تصویری که منتشر شد، مربوط به کدام قسمت از جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

خاطرتان هست که رای آیت‌ا... جنتی در رای‌گیری درمورد حضور یا عدم حضور آقای سپنتا نیکنام چه بود؟

در آن لحظه بنده حواسم به رای آقای جنتی نبود و دقت نکردم که ایشان رای‌شان مثبت بود یا خیر، اما به خاطر دارم که در جلسه قبل‌تر از جلسه رای‌گیری در این مورد، آیت‌ا... جنتی در جلسه صحبت‌هایی را در مورد این مساله انجام دادند و برداشت بنده به‌عنوان یکی از اعضای جلسه این بود که نظر آیت‌ا... جنتی در مورد حضور آقای نیکنام در شورای شهر یزد مثبت است، بنابراین معتقدم قسمت اعظمی از خبرپراکنی‌هایی که براساس آن تصویر علیه آیت‌ا... جنتی انجام شد، به دور از انصاف و با هدف تخریب شورای نگهبان در افکار عمومی بود و با هدف سیاسی انجام گرفت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار