سناریوی صدای بوق و ترمز و خط ترمز و فحش و پیاده شدن و درگیری و بزن بزن را اکثر ما در خیابانهای شهر دیدهایم و به نوعی برایمان دیگر عادی شده است. اما بد نیست بدانیم پزشکی قانونی در خصوص قتلهایی که نشئت گرفته از همین فحشها و بوقهای مکرر خیابانی است، آمارهای دهشتناکی ارائه میکند. با دکتر مجید ابهری، رفتارشناس، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی درباره دلایل و عوامل پیشگیری خشم و خشونت همکلام شدهایم. گفتههای وی را در ادامه میخوانید.
عوامل محیطی یکی از اصلیترین اهرمهای تولید و افزایش خشم است. سبک زندگی، روابط فردی و اجتماعی، تربیت خانوادگی، سن، وضعیت مالی و... از محورهای تولید یا توقف خشم و پرخاشگری است. متأسفانه در زندگی امروز افراد از کودکی با خشونت و خشم آشنا میشوند. حدود ۹۰ درصد از اسباببازیهای موجود در بازار، ابزار خشونتزا یا نمادهای خشونت هستند. بازیهای رایانهای که بهسادگی با پول توجیبی فرزندان از مغازههای محلهها قابل تهیه هستند، تابع هیچ کنترل و نظارتی نبوده و هیچ محدودیت سنی برای آنها وجود ندارد.
از نگاه رفتارشناسی و روانشناسی رشد اسباببازیها باید با توجه به معیارهای فرهنگی هر جامعه دارای کف و سقف سنی باشد و خانوادهها مطابق با این ملاکها برای فرزندانشان اسباب بازی تهیه کنند. در مورد بازیهای رایانهای نیز که در گوشیهای همراه وجود دارند با عنایت به این حقیقت تلخ که سن استفاده از گوشیهای همراه به هشت سال رسیده، این بازیها نیز با نکات بسیار خشن و خشونتزا بهراحتی در دسترس کودکان هستند.
از طرفی فیلمها و سریالهای ماهوارهای و حتی بسیاری از فیلمهای داخلی صحنههای خشونتآفرین و خشونتزا را به نمایش میگذارند. اخبار و صحنههای خبری کشتار و تیراندازی در لیست ایجادکننده خشونت در جامعه است. امروز درگیریهای فیزیکی سهم قابل توجهی در بین آمار مراجعان به پزشکی قانونی را دارا است. گاهی حتی به خاطر جای پارک یک خودرو یا بدتر از آن به خاطر نگاه کردن یا تنه سهوی زدن در خیابان بهسرعت درگیری لفظی تبدیل به درگیری فیزیکی شده و چه بسا به قتل منجر شود. اینگونه است که عاقبت بوق و فحش به نزاع و قتل میانجامد. در سبک زندگی ایرانی- اسلامی توصیه به مدیریت هیجانهای رفتاری و کنترل خشم مباحث گستردهای را به خود اختصاص داده است. بالا بردن آستانه تحمل، فرو خوردن خشم و مدیریت هیجانهای رفتاری توصیه بزرگان دینی ما است. متأسفانه در مدارس و دانشگاهها نیز به فرزندان ما مهارتهای زندگی در ابعاد مختلف آموخته نمیشود. در حقیقت این مهارتها بسیار مهمتر از دروس کلاسیک است، چراکه در بین مراجعان به پزشکی قانونی افراد تحصیلکرده نیز مشاهده میشوند.
در یک پژوهش میدانی که در بنیاد علوم رفتاری به عمل آمده، مشخص شده باورهای دینی تأثیر قابل توجهی در کنترل هیجانهای رفتاری دارند و در ماه مبارک رمضان درگیریهای لفظی و فیزیکی به نحو چشمگیری کاهش مییابند؛ چراکه بر اساس آموزههای دینی فرو خوردن خشم دارای پاداش معنوی است.
به اعتقاد بنده خانواده به عنوان اولین مدرسه آموزش رفتار به کودکان باید عاری از تنشهای کلامی و رفتاری باشد و والدین الفبای کنترل رفتار را در عمل به کودکان آموخته و به آنها اجازه ندهند که اوقات فراغت خود را با بازیها و فیلمهای محرک خشونت پر کنند. با توجه به نقش مکمل و غیرقابل انکار مدارس، آموزگاران و مربیان دومین گروه از الگوهای رفتاری در مدیریت هیجانهای اخلاقی هستند. متأسفانه هر از گاهی در رسانهها خبر تنبیه بدنی در مدارس آن هم در بدترین شکل و وضع ممکن منعکس میشود. تنبیه بدنی یکی از مظاهر بروز و ظهور خشونت علیه کودکان است که چه از سوی والدین و چه از سوی مربیان اعمال شود، آثار و عواقب بسیار ناخوشایند و غیرقابل پیشبینی بر فرزندان ما دارد. دولتمردان به عنوان سومین گروه از الگوهای تربیتی و رفتاری باید کاملکننده نقش والدین و مربیان باشند. رفتار و گفتار آرام و متین مدیران اجرایی در کشور میتواند چراغ راه نوجوانان و جوانان باشد و اساس رشد و تربیت آنها را بر جاده تکامل معنوی و انسانی قرار دهد. همچنین رسانهها بهویژه صدا و سیما در انتخاب فیلمها و سریالها باید نظر روانشناسان و رفتارشناسان را دریافت کند.ای بسا یک محصول فرهنگی که از نظر افراد عادی فاقد هر گونه نکته منفی و بدآموزی است، اما اگر به نظر نخبگان رفتاری رسانده شود، نکات متعددی از بدآموزی در آنها کشف و اعلام شود. بدون توجه به گرایش معنوی و فرهنگی نمیتوان تولیدات فرهنگی را به منظور رشد و تکامل عرضه کرد. مخصوصاً در فصل آموزشهای سبک زندگی، گزینش دوست، همسرگزینی، مهارت برقراری تفاهم و حل مشکل، مهارتهای برقراری روابط اجتماعی و تداوم آنها و... از جمله روشها و مهارتهایی هستند که باید در صدا و سیما به عنوان رسانه ملی در قالب فیلم، سریال، گفتمان یا نظرخواهی تولید و عرضه شود.