کد خبر: 918868
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۰
شاعران آیینی سروده‌های خود را در شکوه سیرت علی ابن موسی‌الرضا(ع) تقدیم ایشان کردند

فرزین ماندگار

جمعی از شاعران کشور همزمان با میلاد مبارک امام رضا(ع)، تازه‌ترین سروده‌های خود را به پیشگاه این امام همام تقدیم کردند. ارادت‌ورزی به خاندان عصمت و طهارت از همان ادوار نخست شعر فارسی مورد توجه بوده است. در میان اشعار گوناگونی که در مدح و رثای رسول اکرم (ص) و ائمه‌ اطهار(ع) سروده شده ‌است، عشق به امام‌ رضا(ع) و آرزوی پا‌بوسی آستان قدس رضوی هم جایگاه والایی دارد. مطالعه و بررسی دیوان شاعران کلاسیک فارسی نشان ‌می‌دهد قدیمی‌ترین شعر در مدح ثامن‌الائمه(ع) از سنایی غزنوی و پس از او، از خاقانی شروانی است. شعر رضوی در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز رشد یافت و در عرصه‌‌های جدید وارد شد. هنر متعالی همواره در طول تاریخ رسانه‌ای برای انتقال مفاهیم و اندیشه‌های ناب معرفتی است و در میان تمام هنرها، شعر در جامعه ایرانی همواره بزرگ‌ترین رسالت را در این زمینه بر دوش داشته است. گواه آن هم می‌تواند ابیاتی باشد که واقعه‌ای را در دل تاریخ زنده نگاه می‌دارند و با ترسیم حقیقت، جبهه‌ حق و باطل را مشخص می‌کنند. شاعرانی که این‌گونه شعر را باور کرده‌اند، همواره می‌کوشند از قریحه‌ خود در حساس‌ترین مواقع به بهترین نحو بهره ببرند و آثاری خلق کنند که بجا و تأثیرگذار باشد. نمونه‌ای از این دست از شاعران در خیل کاروان شعر و ادب این سرزمین کم نبوده و نیستند؛ شاعرانی که صداقت و حقیقت را به ثمن بخس معاوضه نکردند. در روزهای اخیر همزمان با دهه کرامت و در ایام میلاد مبارک علی ابن موسی الرضا(ع)، شاعران کشور تازه‌ترین سروده‌های خود را به پیشگاه این امام همام تقدیم کردند که بخشی از آن به این شرح است:

باز هم تشنه وصلیم به میلاد شما

هر غزل منتظرِ دفترِ امدادِ شما
گنبد و مسجد اگر هست فقط یاد شما...
ما همه بسته عشقیم که از خاطره‌ها
گره‌ای باز شد از پنجره فولاد شما
عید را گر گذرانیم در ایوان طلا
باز هم تشنه وصلیم به میلاد شما
چون دعای زائران در حق هم واجب‌تر است
مستجاب است آن دعا از سوی اولاد شما
غبطه باید خورد از حال کبوترهایتان
غبطه باید خورد از صحن گوهرشاد شما
زائران نور در آیینه زیباتر شوند
آینه در آینه اعجاز ارشاد شما
مشهد و قم، سامرا و کاظمین و کربلا
قسمت هر زائری ویزای آزاد شما
رضا خوش‌تراش پسندیده

محو در آیینه‌هایم تا نگاهم می‌کنی

آسمان بود از زمین در هر قدم نزدیک‌تر
روبرویت بودم و می‌شد حرم نزدیک‌تر
مثل عطر گل که می‌پیچد در آغوش نسیم
می‌شود عطر مسیحا دم به دم نزدیک‌تر
بارها از راه دور آقا سلامت کرده‌ام
تا جوابم را بگیرم آمدم نزدیک‌تر
محو در آیینه‌هایم تا نگاهم می‌کنی
من تو را حس می‌کنم از خویش هم نزدیک‌تر
ذره‌ پابوس صحنت آفتاب و می‌شود
تابش خورشید بر ملک عجم نزدیک‌تر
دور بودم از تو اما شعر دستم را گرفت
می‌توان با یک غزل شد صد قدم نزدیک‌تر...
محمد غفاری

 

ما خانه می‌خریم فقط با پلاک هشت

ای آفتاب، سایه خورشید گنبدت
باغ بهشت، باغچه شهر مشهدت
ما را نوشته‌اند میان اسیرها
از عاشقان درهمِ زلف مجعدت
دنیا فقیر آمد و سرمایه‌دار رفت
حاتم درست می‌شود از لطف بی‌حدت
قبل از ولادتت به ولایت رسیده‌ای
جبریل خواند «عالم آل محمدت»
ما که صدا زدیم تو را «یا ابالجواد»
ای جان ما فداییِ فرزند ارشدت
حاجات ماست یا عدد پنج یا که هشت
ما خانه می‌خریم فقط با پلاک هشت
حامد خاکی

 

سفره یک شعر آیینی دیگر باز شد

اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین... در باز شد
از میان جمعیت راهی به این سر، باز شد
در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین
هر زمان که یا رضا گفتیم، معبر باز شد
اول ِ نامش که آمد بر زبانم سوختم
در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد
از صدای گریه زن‌ها یکی واضح‌تر است
خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد
دار قالی... پنجره فولاد... مادر... سال‌ها
بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد
نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک
سفره یک شعر آیینی دیگر باز شد
مادر از باب‌الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت
بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد
محمدحسین ملکیان

 

تمام عشق تو را گنبد طلا دارد

کبوتر دل من عشق یا رضا دارد
برای دیدن قبرش خدا خدا دارد
شدم به داخل صحن و سرای تو ای دوست
کنار پنجره‌ات دل، رضا صفا دارد
رضا، امام غریبان، رضا، شه ایران
دلم برای نگاهت رضا، دعا دارد
چه می‌شود تو نظر بر دلم کنی ای دوست
تمام عشق تو را گنبد طلا دارد
زدم تمام دلم را گره به درهایت
به یک اشاره چشمت، حرم شفا دارد
«فلق» همیشه دلش را صفا به نامت داد
همیشه یاد دل تو، به دل صفا دارد
علی‌اکبر رمضانی

 

ساقی صحن انقلاب شدم

تلخ شد کام من، شراب شدم / نفَسم سوخت، آفتاب شدم
آبرو روبرو نشد با عشق/ ساختم با خودم...، خراب شدم!
بی هوا موج زد، جنون، گل کرد / دل به دریا زدم، گلاب شدم
وسط شعرم اشک، جاری شد/ وسط گریه، انتخاب شدم
روضه شاه تشنه تا خواندم/ ساقی صحن انقلاب شدم
او پسندید اشک چشمم را/ من هم از مَحرمان حساب شدم
او پسندید سجده‌های مرا/ بنده آل بوتراب شدم
از کرامات روضه، آب شدم/ شاعر روضه رباب شدم
احمد بابایی

 

زیارتنامه می‌خواندم
دلم گرم زیارت شد

دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی
حرم قبله، حرم کعبه، عجب احرام زیبایی
به کنج دنج یک حجره، تماشا داشت اوج او
دلم را کرد اقیانوس، موسیقی موج او
دو رکعت گریه سر کردم، دو رکعت خاک گل کردم
دو رکعت با تمام سنگ‌هایش درد دل کردم
لباس اشک آماده، سرم از شرم افتاده
همیشه سنگ فرش او برایم مهر و سجاده
زیارتنامه می‌خواندم، دلم گرم زیارت شد
نگاهم خورد بر قبرش، نمی‌دانم جسارت شد؟
تمام صحن‌ها را مست بوی عود می‌دیدم
پریدم ناگهان از خواب، رؤیا بود می‌دیدم
محسن عرب‌خالقی

 

خورشید روزی نگاهش
با مشهد او گره خورد

... از «لا اله» و شروطش، تفسیر حکمت عیان شد
وقتی که خاک خراسان، در زیر پایش جوان شد
مکتب به مکتب نوشتند، با کلک زرین حدیثش
مسجد به مسجد مسلمان، مجذوب اسرار آن شد
توحید وقتی تراوید از عطر ناب بیانش
بشکفت آیینۀ عشق، تا عقل را ترجمان شد
بردند، شاید به غربت، در انزوایش گذارند !
در مرو غوغا به پا کرد، دل‌ها به سویش روان شد
پیش از حضورش کسی را، همرنگ «دانش» ندیدم
بعد از ورودش به هر سو، گلبانگ «قرآن» عیان شد
از شرق ایمان و علمش، نور حقیقت درخشید
پرتوفشانی چنان کرد، ماه از خجالت نهان شد !
دانش‌پژوهان هر دین، پرسان از آیینِ «زرین»
ناسفته دُرّ بلاغت، صد بحر معنی زبان شد
عباسیان جمله مُردند، دندان به دندان فشردند !
با خطبه‌هایش «علی»وار، مرد نبرد بیان شد
خورشید روزی نگاهش، با مشهد او گره خورد
از شرم در خود فرورفت تا در تماشا، نشان شد...
سیدعلی‌اصغر موسوی

 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار