کد خبر: 917929
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۵
گفت‌وگو با جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل غرب آسیا و شمال آفریقا
سعودی و متحدانش سعی داشتند از الحدیده به عنوان برگ برنده استفاده کنند و تحولات را به نفع خود تغییر داده و در مذاکرات سیاسی با انصارالله از این برگ برنده برای امتیازگیری استفاده کنند که تاکنون به این هدف نرسیده‌اند. همچنین انصارالله در نبرد الحدیده نشان داد که ابزار‌های زیادی برای بازدارندگی در مقابل ارتش امارات و عربستان دارد.
روح الله صالحی
حمله ائتلاف عربی به یمن به سرکردگی عربستان در حالی وارد چهارمین سال خود شده که ریاض و هم‌پیمانانش به هیچ یک از اهداف خود در این جنگ دست نیافته‌اند و در یمن به بن‌بست خورده‌اند و هنوز هم هیچ چشم‌انداز روشنی برای پایان دادن به این جنگ فرسایشی وجود ندارد. ائتلاف سعودی با گذشت دو ماه از آغاز عملیات همه‌جانبه خود برای تصرف بندر «الحدیده»، در غرب یمن نتوانسته موفقیتی کسب کند و به‌رغم برخورداری از حمایت‌های غرب و رژیم صهیونیستی و تسلیحات پیشرفته در برابر مقاومت انصارالله و کمیته‌های مردمی، زمینگیر شده و باید با دست خالی آنجا را ترک کند. این شکست‌های پی در پی، شکاف گسترده‌ای بین اعضای ائتلاف عربی ایجاد کرده است تا جایی که برخی متحدان سعودی نیرو‌های خود را از یمن خارج کرده‌اند و این مسئله سعودی‌ها را در وضعیت بدی قرار داده است. جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل غرب آسیا و شمال آفریقا در گفت‌وگو با جوان، می‌گوید: «مشارکت مستقیم امریکا و فرانسه در عملیات الحدیده، به خاطر گرفتن دلار‌های بیشتر از عربستان سعودی و فروش تسلیحات بیشتر به این کشور است.»
الان مدتی است جنگ الحدیده شروع شده و عربستان و متحدانش به رغم برخورداری از تسلیحات پیشرفته، نتوانستند موفقیتی در این جنگ کسب کنند و بعد از دو هفته حملات خود را به بهانه رسیدن به راهکار سیاسی کاهش دادند. دلیل اصلی عقب‌نشینی امارات و عربستان در این نبرد چه بود؟
ائتلاف عربی که با کمک فرانسه و امریکا عملیات گسترده‌ای را برای اشغال الحدیده شروع کردند، تصور می‌کردند با حملات گسترده هوایی و زمینی می‌توانند نیرو‌های جنبش انصارالله و کمیته‌های مردمی یمن را به راحتی شکست دهند. تصورشان این بود که نیرو‌های انصارالله و ارتش یمن به خاطر طولانی شدن جنگ در چهار سال گذشته، خسته شده‌اند و این مسئله مقاومت آن‌ها را در مقابل عملیات گسترده کاهش می‌دهد و همچنین پراکندگی گروه‌های یمنی در سراسر کشور، زمینه را برای ورود آن‌ها به الحدیده هموار می‌کند. عربستان و متحدانش از این مسئله غافل بودند که جمعیت ۲ میلیونی الحدیده با ارتش و انصارالله همکاری خواهند کرد و با متجاوزانی که به خاکشان وارد می‌شوند، مقابله خواهند داد؛ لذا این اطمینان را داشتند که عملیات موفقیت‌آمیز خواهد بود و بنا بر این تفاسیر، امارات و عربستان برخلاف سه سال گذشته که جدا از هم در یمن عملیات انجام می‌دادند، در نبرد الحدیده در کنار هم قرار گرفته و به طور مشترک عملیات را آغاز کردند و با توجه به اینکه نیرو‌های متجاوز روحیه خود را باخته بودند، فرانسوی‌ها هم وارد عمل شدند تا روحیه نیرو‌های ائتلاف را بالا ببرند ولی این اقدامات هم کارساز نشد و ارتش یمن نیرو‌های خود را از مناطق دیگر به الحدیده فراخواند و همچنین مردم این منطقه به خوبی در مقابل اشغالگران مقاومت کردند و همین امر سبب شد تا ائتلاف عربی شکست بخورد. همچنین در الحدیده مشکلات زیادی برای ارتش‌های متجاوز وجود داشت و آن‌ها مجبور بودند در یک جنگ شهری شرکت کنند و در محیط‌های شهری نتوانستند موفقیتی حاصل کنند و پیشروی آن‌ها متوقف شد و تنها در برخی مناطق خالی از سکنه پیشروی‌های نسبی داشته‌اند.
بندر الحدیده از لحاظ استراتژیکی چه اهمیتی برای عربستان و امارات دارد که با همه توان سعی دارند این منطقه را اشغال کنند؟
الحدیده دارای موقعیت جغرافیایی استراتژیکی است و از چند ناحیه از اهمیت راهبردی برخوردار است. الحدیده در دریای سرخ واقع شده و در واقع، به عنوان تنها گلوگاهی برای مردم یمن محسوب می‌شود که از طریق آن می‌توانند به صورت نسبی محاصره فراگیر عربستان سعودی علیه خود را بشکنند. این بدان معناست که بسیاری از کمک‌های انسان‌دوستانه از سراسر جهان که تحت نظارت سازمان ملل و نهاد‌های بین‌المللی قرار دارد، از طریق الحدیده به دست مردم یمن می‌رسد لذا سعودی‌ها به علت عدم تسلط بر الحدیده نمی‌توانند مانع دستیابی مردم یمن به این کمک‌ها شوند. بر همین اساس، واضح است که الحدیده به عنوان «محل تنفس» مردم محاصره‌شده یمن محسوب می‌شود و همین مسئله موجب شده تا خشم سعودی‌ها و متحدان آن‌ها برانگیخته شود. به همین دلیل عربستان سعودی و امارات به صورت مشترک حملات پردامنه خود به الحدیده را کلید زدند تا این گلوگاه و این گذرگاه کمک‌رسانی را بر مردم یمن مسدود سازند. از این منظر تسلط بر الحدیده از اهمیت بسیاری برای سعودی‌ها برخوردار است و مقامات رژیم سعودی و متحدان آن‌ها خود به خوبی می‌دانند که اگر الحدیده به دست آن‌ها بیفتد، می‌توانند از این رهگذر، حلقه محاصره مردم یمن را تنگ‌تر و دشوارتر از گذشته سازند. همچنین، الحدیده در مقایسه با استان «عدن» که در اشغال نیرو‌های ائتلاف است، فاصله کمتری تا شهر صنعا، پایتخت یمن دارد و ائتلاف عربی تصور می‌کرد که می‌تواند الحدیده را اشغال کرده و آن را به عنوان پایگاهی برای اشغال صنعا تبدیل کند. همچنین دوری شهر عدن از صنعا و داشتن ارتفاعات صعب‌العبور اجازه نمی‌داد ائتلاف عربی از این شهر برای تسخیر دیگر بخش‌های یمن استفاده کند و لذا بر این باور بودند که الحدیده این شرایط را دارد که بتوانند از طریق آن پایتخت را اشغال کنند. ضمن اینکه الحدیده به دلیل نزدیک بودن به دریا، به متجاوزان کمک می‌کرد که از نیروی دریایی و همچنین توپخانه‌ها برای حمله به آن استفاده کنند، اما هیچ یک از این تلاش‌ها موفق نشد و نیرو‌های یمنی در مقابل آن‌ها ایستادگی کردند و اجازه پیشروی به نیرو‌های متحد عربستان را ندادند.
با توجه به اینکه امریکا، انگلیس و فرانسه تاکنون از ائتلاف سعودی، حمایت‌های تسلیحاتی و لجستیکی می‌کردند، اما در جنگ الحدیده به طور مستقیم وارد عمل شدند و تعدادی از نیرو‌های نظامی خود را به جنگ با یمنی‌ها اعزام کردند. دلیل مشارکت مستقیم غربی‌ها در جنگ با یمن چیست و آن‌ها چه اهدافی را از این مسیر دنبال می‌کنند؟
یکی از دلایلی که امریکا و فرانسه وارد جنگ در الحدیده شدند، این بود که به شدت احساس کردند جنگ به نفع انصارالله تمام می‌شود و معادلات میدانی به ضرر عربستان و امارات جریان دارد این دو کشور سعی کردند با کمک به امارات و عربستان برای اشغال الحدیده، امتیازاتی کسب کرده و معادلات نظامی را تغییر دهند؛ لذا به خاطر ضعف نیرو‌های سعودی و اماراتی خودشان مستقیم وارد عمل شدند و این یکی از نشانه‌های روشن شکست ابوظبی و ریاض در جنگ یمن بود چراکه اگر نیرو‌های عربی تاکنون شکست نخورده بودند و توان لازم برای تسلط بر اوضاع را داشتند، غربی‌ها وارد عمل نمی‌شدند. امریکا و فرانسه از مشارکت در جنگ اهداف کلان و جزئی دارند. اهداف کلان آن‌ها این است که می‌خواهند از تشکیل مردم‌سالاری در یمن جلوگیری کنند چراکه این حوزه استراتژیک می‌تواند به عنوان گلوگاه تجاری جهانی باشد. اهمیت تنگه «باب‌المندب» غربی‌ها را واداشته تا از تحقق حکومت مردمی و حکومتی که با حزب‌الله لبنان و ایران رابطه خوبی داشته باشد، ممانعت کنند. همچنین یمن دارای نفت و گاز فراوانی است که می‌توانند از این منابع غنی استفاده کنند. اهداف جزئی آن‌ها به زد و بند‌هایی مربوط است که با عربستان دارند. عربستان حاضر است در این جنگ به همه طرف‌هایی که حضور مستقیم دارند، بذل و بخش‌هایی داشته باشد و امریکایی‌ها در قبال دریافت دلار‌های بیشتر و فروش تسلیحات اضافی به عربستان در این نبرد مشارکت دارند و هیچ‌گاه به طور رایگان وارد نبرد نمی‌شوند.
اخبار زیادی منتشر شده که نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی در جنگ یمن مشارکت گسترده دارد و ائتلاف عربی از تسلیحات این رژیم در الحدیده استفاده می‌کند. اهداف صهیونیست‌ها در این جنگ چیست و این رژیم چه منافعی در یمن دارد؟
اسرائیلی‌ها بر این باورند که اگر انصارالله در یمن پیروز شود و حکومتی تشکیل دهد به این معنی است که متحدان ایران در منطقه افزایش می‌یابند و قدرت بیشتری پیدا خواهند کرد. بنابراین، سوریه و حزب‌الله هم تقویت خواهند شد لذا تلاش می‌کنند تا عضو جدیدی به کشور‌های محور مقاومت در منطقه افزوده نشود. مسئله دیگر که مهم است، موضوع اهمیت دریای سرخ است. اسرائیلی‌ها معتقدند حکومتی که در یمن سر کار می‌آید بر بخشی از دریای سرخ تسلط پیدا خواهد کرد، دریایی که می‌تواند زمینه را برای حمله به سرزمین‌های اشغالی فراهم کند و عقبه‌ای برای گروه‌های حماس و جهاد اسلامی خواهد بود تا اراضی اشغالی را هدف قرار دهند. بنابراین صهیونیست‌ها تلاش کرده‌اند تا اجازه ندهند رفت و آمد‌هایی که در دریای سرخ انجام می‌شود، منجر به فراهم شدن زمینه برای حمله گروه‌های فلسطینی به فلسطین اشغالی شود.
با بررسی تحولات میدانی به نظر می‌رسد ائتلاف عربی در الحدیده نیز به بن‌بست رسیده و زمینگیر شده است. شکست در نبرد الحدیده چه پیامد‌هایی برای عربستان و متحدانش دارد؟
این شکست متفاوت از شکست‌های دیگر عربستان است. نیروی زمینی عربستان در شمال و شرق یمن متوقف شد و در عرصه زمینی نتوانستند کاری بکنند و در دریا و هوا هم نتوانستند موفقیتی حاصل کنند و حملاتی که بتواند مردم یمن را به تسلیم وادار کند، تاکنون اتفاق نیفتاده است و یمنی‌ها همچنان در برابر متجاوزان مقاومت می‌کنند. سعودی و متحدانش سعی داشتند از الحدیده به عنوان برگ برنده استفاده کنند و تحولات را به نفع خود تغییر داده و در مذاکرات سیاسی با انصارالله از این برگ برنده برای امتیازگیری استفاده کنند که تاکنون به این هدف نرسیده‌اند. همچنین انصارالله در نبرد الحدیده نشان داد که ابزار‌های زیادی برای بازدارندگی در مقابل ارتش امارات و عربستان دارد. موشک‌هایی که یمنی‌ها به سمت عربستان شلیک کردند به نوعی بازدارندگی ایجاد کرده و ارتش سعودی را وادار کرده تا همچنان در لاک دفاعی بماند و در باتلاقی که خود ایجاد کرده بیشتر فرورود و در واقع، اثرات جنگ می‌تواند عربستان را متقاعد کند که بعد از سه سال، جنگ را متوقف کند. شکست متجاوزان در نبرد الحدیده، نه تنها روحیه نیرو‌های نظامی عربستان و امارات را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد، بلکه سبب خواهد شد تا ارتش و نیرو‌های مردمی یمن با اعتماد به نفس بسیار بیشتری در صحنه‌های نبرد ظاهر شوند و به تبلیغات گسترده‌ای که مبتنی بر توانمندی‌های فوق‌العاده نیرو‌های غربی است، توجهی نکنند؛ یعنی همان نیرو‌هایی که مشارکت‌شان در نبرد الحدیده، چیزی جز شکست فضاحت‌بار در پی نداشت و برگ‌های برنده تبلیغاتی قبلی را از دست عربستان، امارات و حامیان غربی آن‌ها خارج ساخت. البته از جمله پیامد‌های دیگر این شکست، پیامد‌های سیاسی است که تحقق اهداف از پیش تعیین شده متجاوزان برای بهره‌برداری از عملیات الحدیده را غیرممکن ساخته و موقعیت آن‌ها را در این صحنه نیز به شدت تضعیف کرده است.
تولید موشک‌های جدید انصارالله تا چه حد می‌تواند در تغییر موازنه میدانی تأثیرگذار باشد؟
موشک‌های یمنی الان به عامل تعیین‌کننده در عرصه میدانی و اثبات برتری نظامی ارتش یمن و انصارالله تبدیل شده‌اند. با توجه به حملات گسترده ائتلاف، ارتش یمن در سه سال گذشته در عرصه زمینی و دریایی صدمات زیادی دیده است ولی تولید این موشک‌ها، برتری یمنی‌ها را اثبات کرده است. یمنی‌ها به دلیل محاصره اقتصادی و تحریم‌ها توانایی خرید هواپیما و تانک را ندارند و بر اساس قواعد بین‌الملل در زمان جنگ باید به هر دو طرف معادله، تسلیحات فروخته شود، اما یمنی‌ها به دلیل تحریم نمی‌توانند این تسلیحات را در اختیار بگیرند لذا آن‌ها با تولید موشک‌ها ضعف نظامی خود در عرصه‌های دیگر را جبران کرده‌اند و حتی توانسته‌اند با استفاده از این تکنولوژی، ریاض، ابوظبی و حامیان غربی‌شان را وادار کنند که حملات خود را متوقف کنند چراکه این موشک‌ها می‌توانند مهم‌ترین مراکز سیاسی و اقتصادی عربستان و امارات را مورد هدف قرار دهند و این موشک‌ها نوعی بازدارندگی ایجاد کرده است.
امارات و عربستان در اوایل جنگ با هم متحد بودند، اما با گذشت زمان دچار اختلاف شدند. حتی در اشغال الحدیده با یکدیگر رقابت سختی دارند، دلیل اصلی اختلاف بین دو کشور چیست؟
این اختلافات چند دلیل مختلف دارد. یکی اینکه دو کشور دارای رژیم‌های پادشاهی و غیرمردمی هستند و بر اساس سیستم قدرت‌طلبی نمی‌توانند در یک چارچوب همکاری کنند. دومین مسئله اختلافاتی است که غربی‌ها به وجود آورده‌اند، غربی‌ها برای فروش تسلیحات بیشتر به کشور‌های عربی و تسلط بر این کشورها، سعی کرده‌اند اختلافاتی را بین دو طرف ایجاد کنند. همچنین ظهور و بروز اختلاف بین ریاض و ابوظبی، شکست‌های سنگینی است که هم متجاوزان اماراتی و هم متجاوزان سعودی از نیرو‌های یمنی متحمل می‌شوند. امارات و عربستان در سه سال گذشته در جبهه‌های مختلف یمن، جدا از هم عملیات انجام می‌دادند ولی به ناچار در الحدیده در کنار هم قرار گرفتند چراکه در مناطق دیگر ناکام مانده‌اند. آن‌ها پس از هر شکست، یکدیگر را متهم به سستی و ناکارآمدی کرده و از همین جاست که اختلافات‌شان بالا می‌گیرد. این دست اختلافات در میان مقامات ارشد سیاسی و نظامی امارات و عربستان سعودی کاملاً واضح و آشکار است. قدرت‌طلبی‌های بیشتر امارات در یمن نیز یکی دیگر از عواملی است که موجبات اختلافات گسترده میان ریاض و ابوظبی را فراهم می‌کند.
اخیراً مالزی اعلام کرده نیرو‌های خود را از ائتلاف عربی خارج می‌کند و حتی اخباری در ارتباط با خروج سودان نیز از ائتلاف عربی شنیده می‌شود، علت این شکاف‌ها در ائتلاف سعودی چیست؟
علت اصلی خروج نیرو‌های نظامی برخی کشور‌های اسلامی از یمن و خودداری آن‌ها از ادامه نبرد در کنار نیرو‌های عربستان و امارات، تلفات سنگینی است که در جبهه‌های مختلف به آن‌ها وارد شده و از این لحاظ، زمینه اعتراضات مردمی را در آن کشور‌ها به‌وجود آورده است. چنانکه کشور مغرب با اوج‌گیری اعتراضات مردمی در این کشور، نیرو‌های نظامی خود را حتی پیش از آغاز عملیات الحدیده، از ائتلاف عربستان خارج ساخت و زمینه بازگشت آن‌ها را به مغرب فراهم کرد. در خصوص تصمیم مالزی به خروج نیروهایش از ائتلاف، موضوع روی کارآمدن دولت جدید در این کشور و تصمیم به اتخاذ سیاست بی‌طرفانه به عنوان عامل اصلی، مطرح شده است. ماهاتیر محمد، نخست‌وزیر مالزی به این نتیجه رسید که حضور نیرو‌های کشورش زیان‌هایی را برای مالزی در آینده به همراه خواهد داشت و دشمنی‌هایی را بین ملت یمن با مالزی ایجاد خواهد کرد. همچنین ممکن است زیان‌های سیاسی و اقتصادی را به این کشور وارد کند، به ویژه که مالزی از لحاظ اقتصادی و با کسب اجماعی در جهان اسلام توانست فعالیت اقتصادی خود را رشد دهد. بنابراین، سیاست اقتصادی که ماهاتیر محمد دنبال می‌کند و تلاش دارد همه کشور‌های اسلامی را همراه خود داشته باشد به خروج نیروهایش از یمن مبادرت کرد و آن‌ها نگران شکست‌خود در این جنگ بودند. نبرد الحدیده در تصمیم کشور‌ها برای خروج از ائتلاف سعودی، چندان تأثیری نداشت و آن‌ها پیش از این تصمیم گرفته بودند نیرو‌های خود را خارج کنند و در الحدیده مشارکت نکردند. برخی کشور‌ها مثل مصر هم به صورت پنهانی از ائتلاف عربی حمایت می‌کردند که امارات و عربستان را تنها گذاشتند کما این که برخی تحلیلگران، مشارکت نیرو‌های فرانسوی و آمریکایی در عملیات الحدیده را، کوششی برای جلوگیری از خروج نیرو‌های دیگر کشور‌های عربی از ائتلاف عربستان نیز تلقی کردند. با این حال حضور نیرو‌های غربی مانع از آن نشد که دولت سودان یا دولت مالزی از خروج نیرو‌های خود منصرف شوند و ریسک تحمل تلفات بیشتر را در جنگ علیه مردم یمن بپذیرند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار