تحرکات ایالات متحده علیه ایران پس از خروج از برجام و نشستهای اخیر سران امریکایی مبنی بر پیدا کردن آلترناتیو برای نفت ایران در بازار جهانی، از نوعی اجماعسازی بینالمللی علیه ایران با استفاده از ابزار اقتصاد خبر میدهد که مدتها پیش توسط رهبری گوشزد شده بود. متخصصان اقتصادی راهبردهایی را جهت مدیریت شرایط محتمل تحریمی ارائه کردند، لیک آنچه در این میان نادیده گرفته شده است «زیرسازی در حوزه فرهنگ سیاسی در دوران تحریم است» که نقش محوری در مدیریت شرایط موجود و به حداقل رساندن ضریب تب اجتماعی در برابر آن دارد. دو معیار اصلی و اثرگذار در تب اجتماعی «میزان همبستگی درونی» و «مخاطرات در حوزه راهبردها» دانسته شده است که در شرایط موجود مصادیق آن را میتوان چنین برشمرد:
۱- وحدت رویه، وفاق جمعی و همبستگی: باافزایش مؤلفههای وحدتآفرین میتوان به کاهش استیصال و برافروختگی اجتماعی ناشی از احتمال تحریم و در نتیجه مدیریت اجتماعی بهینه آن دست یافت که خود از دو محور اثر میپذیرد:
الف- سطح کلان: با اِعمال فشار ایالات متحده به بازار نفت جهان جهت به صفر رساندن فروش ایران و بیتوجهی به درخواست هممسلکان خود، چون فرانسه مبنی بر مستثنی کردن آنان - که نشان از اولویت فشار و تهدید علیه ایران نسبت به الزامات اقتصاد داخلی دیگر کشورها، چون فرانسه است- بروز واکنشهای تنشزا و دوگانه از سوی مسئولان کشور قابل توجه بود. این آشفتگی و ناهماهنگی در دو سطح گفتاری و رفتاری، چون مواضع متناقض، رویاروییها، سخنان غیرکارشناسی و مانند آن نمود یافت که تنها دستپاچگی دولت و نداشتن برنامه مدیریتی و حتی فکری آن را به نمایش گذاشت! در حالی که یکی از اهداف اولیه دشمن از تحریم چیزی جز افزایش تحریک و کاهش آستانه تحمل اجتماعی در ایران جهت تسهیل اهداف نهایی نیست. در چنین شرایطی دولت و مسئولان کشوری باید به مداقه، هماندیشی و راهکاریابی و در نهایت ارائه یک مدل جامع در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... برای شرایط محتمل تحریمی روی آورند و در این میان از تناقضگویی، چنددستگی و اعمال سلایق غیرتخصصی پرهیز کرده و وفاق را به عنوان الزام مدیریت سیاسی فضای موجود، نخست با وحدت رویه خود عملی نماید.
ب- وحدت میانبردی: هیچ دولت و حاکمیت سیاسی، تنها با وحدت در سیاستهای بهینه اجرایی و حتی با در دست داشتن پربازدهترین برنامهها بدون اتفاق ملی، قادر به مدیریت مسائل سیاسی و اجتماعی نخواهد بود. رسالت ملت در برهه کنونی نیز همراهی و همفکری با مسئولان اجرایی و شرایط محتمل پیش رو و تلاش در جهت حفظ آرامش اجتماعی است. بدون این مؤلفه شاهد افزایش حبابی قیمتها و تنش در بازار، کاهش آستانه مدارای سیاسی و درنتیجه افزایش جرائم و مفاسد و آسیبپذیری اجتماع و صدها تهدید دیگر خواهیم بود که عامل بسیار خطرناکی در حیات سیاسی و فرهنگی یک کشور به شمار میرود، لذا در کنار افزایش وفاق مسئولان جهت حل مسائل، ماندن مردم در مرکز و عدمگسست اجتماعی نیز عامل بسیار مهمی در مدیریت تحریم و تقویت فرهنگ سیاسی در چنین شرایطی است که در کنار راهبردهای اقتصادی به کنترلیزه کردن شرایط موجود میانجامد.
۲- کاهش مخاطرات در حوزه راهبردها: صرفِ ارائه راهکارها، یک مدل راهبردی و گرهگشا نخواهد بود. هر راهکاری بدون شک دارای مخاطراتی پیرامون خود میباشد که ممکن است بر میزان بازدهی آن اثر گذاشته و آن را به بدترین گزینه ممکن مبدل نماید. با چارهاندیشی در حوزه مخاطرات، میتوان گامی در مسیر افزایش اعتماد مردمی و نیز فائق آمدن بر مشکلات برداشت. برای مثال تمام متخصصان، چابکسازی بخش خصوصی را چه در حوزه نفت و تولیدات نفتی و چه در سایر نیازهای بازار، از راهبردهای مدیریت تحریم دانستهاند، اما مخاطرات متعددی در مسیر این راهبرد وجود دارد که مشتمل بر «عدمجامعیت اصل ۴۴ و نقص مصداقی و اعمال سلیقهای آن»، «عدمحمایت مالی و معنوی همیشگی دولت از کاهش تصدیگری خود»، «عدماعتماد ساختار اقتصادی کشور ناشی از برخی تجربیات ناموفق خصوصیسازی همچون پالایشگاه شیراز» و مانند آن است که دولت باید نخست برای این بازدارندهها تدابیری اتخاذ نماید. برای مثال در جذب شرکتهای دارای اهلیت جهت واگذاری فروش به بخش خصوصی، اقدامات لازم را مبذول نماید. بدون چارهجویی در حوزه مخاطرات هیچ راهکار اقتصادی جهت مهار آسیبهای تحریمهای احتمالی، کارآمد و موفق نخواهد بود و نتیجه آن چیزی جز بدمدیریتی و افزایش تکانهها و تب اجتماعی نیست. دولت باید قبل از اعمال هر راهبردی با عنایت به تجربه و تخصصگرایی در جهت حذف یا خنثی کردن مخاطرات حول آن برآید. در این میان نباید از لزوم پذیرش اجتماعی در ابعاد مختلف نسبت به راهکارهایی، چون خصوصیسازی و مانند آن غافل شد. چنانچه سازمانهای مربوطه و کارکنان آن نسبت به خصوصیسازی شاکله خود مقاومت به خرج دهند، نخست خود و سپس دیگر بخشهای اجتماع را متوجه مسائل بسیار میکنند و این کنترل شرایط را سخت مینماید. پرواضح است اعمال دشمنی علیه حیات ایران اسلامی که حاضر به قیمومیتپذیری امپریالیسم مانند بسیاری کشورهای عرب منطقه نبوده، پایانناپذیر است. با تقویت مؤلفههای فرهنگ سیاسی در کشور، اتفاق ملی و امید و باور اجتماعی میتوان بر مسائلی از این دست چیره گشته و به گرهی ناگشودنی در مقابل بدخواهان تبدیل شد.