گروهی از مهاجران افغانستانی به ایران، فرهنگیان، نویسندگان و شاعران این کشور بودهاند که برخی به دلایلی از جمله مشکلات شغلی، معیشتی و اقامتی تصمیم به مهاجرت دوباره گرفتند و به کشورهای اروپایی رفتند. برخی هم در ایران ماندند که سعی میکنند با مشکلات کنار بیایند.
محمدسرور رجایی پژوهشگر و معاون خانه ادبیات افغانستان در ایران درباره وضعیت معیشتی نویسندگان و فرهنگیان مهاجر افغانستانی در ایران به ایسنا میگوید: در این سالها خودم را نه پناهنده حس کردم و نه مهاجر، چون ایران را وطن فرهنگی خود میدانستم، اما رنج بیوطنی را بارها تجربه کردهام، چون در برابر منِ مهاجر افزون بر معیشت متناسب با حرفهام، مشکلات دیگری هم وجود داشته است؛ مشکلاتی مانند خرید یک عدد سیمکارت اعتباری. با این وضعیت، از نظر معیشتی تقریباً همه افغانستانیها دچار مشکل هستند. این موضوع به خاطر این است که مهاجران افغانستانی مخصوصاً هنرمندان و ادیبان افغان توانمندیهای حرفهای در بخش هنر دارند، اما از نظر معیشتی نمیتوانند حرفهای عمل کنند، یعنی امکان آن را ندارند که درآمدزایی کنند و معیشت هنرمندان مهاجر با حرفه آنها متناسب نیست. بسیاری از فرهنگیان و هنرمندان افغانستانی با کارهای ساختمانی روزگار میگذرانند و این موضوع در کارهایشان مانع ایجاد میکند و نمیتوانند هنر اصلیشان را به جامعه بروز دهند.
او با بیان اینکه در سالهای گذشته به دلیل معیشت غیرحرفهای، هنرمندان بسیاری از آنها دل به غربت دیگری دادند و راهی کشورهای دیگر شدند، درباره وضعیت اقامتی افغانستانیها نیز میگوید: وضعیت اقامت مهاجران افغانستانی چه فرهنگیان و چه مردم عادی یکسان است و فرقی بین آنها وجود ندارد. معمولاً اکثریت مهاجران قانونی کارت مهاجرتی دارند که براساس برنامه با پرداخت هزینههایی هرساله باید تمدید شود. رجایی در عین حال تأکید دارد: همین که ما در امنیت کامل در ایران زندگی میکنیم، حمایت است. از این نظر نگاههای حمایتی از نظر معنوی شامل حال ما بوده است. هر جا که رفتهایم به ما احترام گذاشتهاند، یعنی از نظر معنوی مشکلی نداشتهایم، اما از نظر درآمدزایی شغلی این امکان برایمان وجود نداشته که فرهنگیان و هنرمندان مهاجر در جایی جذب شوند، در حالی که هنرمندان و فرهنگیان ما توانایی آن را دارند. بارها این سؤال را از خودم پرسیدهام که چرا در هیچ نهادی اعم از فرهنگی و رسانهای و... از فرهنگیان و هنرمندان افغانستانی کمک نمیگیرند؟ چرا هیچ روزنامهنگار و همکار افغانستانی شاغل در یک نهاد فرهنگی و رسانهای نداریم؟ یک پژوهشگر و محقق نداریم که در جایی اشتغال داشته باشد.