کد خبر: 917505
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۱
حسن روانشید*
در به در به دنبال دریافت وام قرض‌الحسنه از یکی از صندوق‌های شهر بود، وقتی از من پیرامون اینکه آشنایی برای سفارش ندارم سؤال کرد، بر اساس عادت کنجکاوی روزنامه‌نگاری پرسیدم مشکلش چیست شاید بتوان بدون هزینه حلش کرد؟ در حالی که می‌خندید جواب داد: کاش همه گرفتاری‌ها اینگونه باشد، سپس درد دلش باز شد و گفت: می‌خواهم با یکی از تور‌های گردشگری به کشور همسایه بروم که سری به بارگاه مولانا شاعر بزرگ بزنم تا روحیه‌ام عوض شود و در ادامه کلام با شور و شعف فراوان همه حرف‌هایی را که در آژانس مسافرتی از مبلغان حرفه‌ای آن شنیده یا در کاتالوگ و بروشور‌ها خوانده بود همچون بلبل برایم بازگو کرد. وقتی از حرف زدن زیاد خسته شد و به نفس‌نفس افتاد و منتظر جواب من ماند تا ترتیب دریافت وام را بدهم، نگاهی تأسف‌بار به او انداختم و به‌طعنه گفتم: یعنی همه دیدنی‌ها و شگفتی‌های کشور کهن و تاریخی خودمان را دیده‌ای و حالا می‌خواهی به روستایی در همسایگی سرزمین ایران سر بزنی تا کلکسیونت تکمیل شود؟ شاید ادامه صحبت با این خودشیفته نتیجه‌ای نداشت، چون عزمش را جزم کرده بود تا به اتفاق گروهی بار این سفر را بسته تا بتواند پس از بازگشت حرف‌های تازه‌ای برای جمع خانوادگی و دوستانش داشته باشد، اما اطمینان دارم نه او و نه افرادی که در این گروه بودند نه‌تن‌ها از وسعت دیدنی‌های تاریخی و کهن کشور خود اطلاع کافی نداشتند بلکه از آثار ارزشمند محدوده استانی که در آن زندگی می‌کردند نیز بی‌خبر بودند و این عیب اکثر ماهاست که از سلاله‌های فرهنگ و تمدن این آب‌وخاک هستیم. چه خوب بود متولیان سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی که همه تلاش‌های خود را برای تبدیل‌شدن به وزارتخانه هزینه می‌کنند عینک درشت بینی را از چشم برداشته و نگاهی به اطراف خود می‌انداختند تا علاوه بر انجام‌وظیفه قانونی پیرامون حراست از تمدن به جا مانده، از آحاد جامعه و بخش خصوصی کمک گرفته و علاقه‌مندان را به شناسایی از جاذبه‌های گردشگری در داخل تشویق می‌نمودند تا سالانه ۱۰ میلیارد یوروی بی‌زبان را صرف دیدن فرهنگ و تمدن روبنایی غرب هزینه نکنند. آنچه توانسته روستایی را در این کشور همسایه به پایگاهی برای هضم کردن ارز‌های خارجی مبدل نماید چیزی نیست جز استفاده از جاذبه موقت نور و صدا همراه با اختلاط جنسیت‌ها در منطقه‌ای که حرمت‌ها جایگاهی ندارند و البته بخش خصوصی کشور ثالث در ایجاد این جذابیت نقش بسزایی دارد. درحالی‌که سازمان متولی دولتی آن در کشور از محدوده کاغذبازی پیرامون میراث فرهنگی خارج نمی‌شود. این‌گونه جایگاه‌های فرهنگی را در کشور به حال خود رها کرده‌اند درحالی‌که می‌تواند علاوه بر جذابیت داخلی پایگاهی برای علاقه‌مندان تاریخ کهن و اسطوره‌های آن باشد. سه قبر در کنار هم و در روستای مشهد کاوه واقع در ۱۰ کیلومتری سد زاینده‌رود شهرستان چادگان که یکی به امامزاده حیدر بن علی که با ۱۹ نسل به امام حسن مجتبی (ع) می‌رسد و دومی به کاوه آهنگر و سومی متعلق به فرزند این اسطوره تاریخ است و خوشبختانه سنگ‌نبشته‌های مستند این قبور به‌وضوح خوانده می‌شود، اما متأسفانه هنوز همتی برای کشف آن صورت نگرفته است! اینجا یک روستای تاریخی و کاملاً استثنایی است که همراه با جاذبه‌های طبیعی منطقه و ظرفیت‌های گردشگری ازجمله وجود دریاچه پشت سد زاینده‌رود می‌تواند از بهترین نقاط برای توریست درمانی و احداث بیمارستانی در آن باشد زیرا سالم‌ترین هوا را در محدوده خود جای داده است. اسناد معتبری که مهم‌ترین آن‌ها از استاد باستانی پاریزی به جا مانده سندیت و صحت مقابر موجود در آن را تأیید می‌کند. هوای لطیف و پر اکسیژن همراه با تابستان‌های معتدل و زمستان‌های پربرف در این منطقه پتانسیل‌های لازم را دارد تا به مرکزی برای توریست درمانی و ایجاد دهکده آرامش برای علاقه‌مندان داخلی و خارجی از کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس باشد. در کنار طبیعت بکر و بیشه‌زار‌های دست‌نخورده این منطقه از عبور آب‌معدنی کوهرنگ به‌سوی سد زاینده‌رود سمفونی خاصی به گوش می‌رسد تا غوغای غیرقابل‌تحمل شهر‌ها را از ذهن‌ها بزداید. مردم این منطقه اعتقادات مخصوص خودشان را دارند تا در مراسم عزا کرنا و در عروسی و شادی سرنا بنوازند. هر آنچه در این منطقه می‌گذرد تا چشم توریست شهرنشین را نوازش دهد می‌تواند تازگی داشته باشد و بسیاری از بیماری‌های جسمی را که از روان‌پریشی جامعه شهری سرچشمه می‌گیرد بدون استفاده از دارو‌های شیمیایی درمان نماید. توریست کنجکاو در این منطقه می‌تواند اوقات فراغت خود را با عنوان کاری نو به کمک کشاورزان آمده تا اینگونه مشکلات عدیده شهرنشینی را به فراموشی بسپارد. در اینجا هنوز هم می‌شود انسجام خانواده‌های روستایی شامل همسران و فرزندان کشاورزان را در برداشت محصولات کشاورزی به‌وضوح مشاهده کرد و درس همیاری گرفت. مشهد کاوه شاید الگوی خوبی باشد برای معاونت پرورشی وزارت آموزش‌وپرورش تا اردو‌های دانش‌آموزی را به جای انتقال به شهر‌های بزرگ به این منطقه سوق دهند تا ضمن مشاهده همسالان خود در مزارع و کشتزار‌ها جایگاه خویش را بیابند و تفاوت زندگی یک نسل را در دو منطقه از یک کشور واحد مشاهده کنند تا اندکی از آسایش‌طلبی‌های بیجای آن‌ها کم شود. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع‌دستی در چنین سرزمینی که مشهد کاوه یکی از هزاران برند جهانی به شمار می‌رود وظایفی بس خطیر و بی‌بدیل دارد که ناچار است برای اجرای آن تن به خصوصی شدن داده و از بدنه فربه دولت خارج شود.
*روزنامه‌نگار پیشکسوت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار