در نگاه نخست شاید به نظر برسد آمار دانش اعداد و ارقام و روابط پیچیده ریاضی است، اما واقعیت این است که حتی دنیای ریاضیات هم میتواند در چنگال نماد و نشانه گیر بیفتد و میتوان حتی بهوسیله بازی با آمار، دروغ گفت و برنامهریزان حوزههای مختلف اجتماعی و فرهنگی را در تله آمار انداخت.
نمونه بارز بازی با آمار و دردسرهای ناشی از آن را در ماجرای تغییرات جمعیتی در کشور شاهد بودیم. تلهای که موجب شد برنامهریزان کشور خیلی دیر متوجه آن شوند که سالهاست از مرز تعیین شده برای کنترل جمعیت عبور کردهایم و چند سالی میشود به حیطه تهدید تحدید جمعیت وارد شدهایم، بهگونهایکه حالا سیمای جوان جمعیت کشور تحتتأثیر قرار گرفته است. هنوز هم در این میان مخالفان رشد جمعیت بازیهای آماریشان را ادامه دادهاند و اخبار آن کم و بیش به گوش میرسد، اما حکایت تلههای آماری به همین محدود نمیشود و مباحث آماری مرتبط با آسیبهای اجتماعی هم گاهی میتواند به تلههای آماری تبدیل شود.
بدیهی است در شرایط کنونی آسیبهای اجتماعی در وضعیت قابل قبولی قرار ندارد و این موضوعی است که برای اغلب ما قابل لمس بوده است. با تمام اینها، اما چقدر بیان آسیبهای اجتماعی از تریبونهای رسانهای به صلاح است و این رسانهایسازی چه کمکی به بهبود این آسیبها میتواند داشته باشد؟ آیا رسانههای ما برای انعکاس بحرانها و آسیبهایی همچون خودکشی و قتل در کشور آموزشهای لازم را دیدهاند و آیا نحوه انعکاس این آسیبها از سوی آنان بهگونهای نیست که موجب عادیسازی این آسیبها و حتی تحریک سایر افراد مستعد برای دست زدن به چنین اقداماتی شود؟
بیتردید با یک بررسی سطحی نیز میتوان دریافت نحوه انعکاس آسیبهای اجتماعی و بحرانها در رسانههای ارتباط جمعی و در سطح جامعه در بسیاری از موارد نهفقط کمکی به کنترل و محدود کردن آثار بحرانها و آسیبهای اجتماعی نمیکند که خود به بحرانزاییهای تازهای منجر میشود.
بهرغم پذیرش رشد قابل تأمل آسیبهای اجتماعی با مقایسهای میان آمار این آسیبها در ایران با سایر نقاط جهان به خوبی میتوان دریافت آمار قتل و خودکشی در کشور ما نسبت به سایر کشورهای جهان در وضعیت بسیار مناسبتری قرار دارد، با وجود این بنا به تعبیر تقی رستم وندی، رئیس سازمان اجتماعی کشور ما دچار تله آمار در آسیبهای اجتماعی شدهایم.
به گفته وی در کشور ما حدود هزار و ۸۰۰ تا ۲ هزار قتل در سال ثبت شده که ما را در رتبه ۱۱۵ جهان قرار میدهد؛ منتها این آمارها و اخبار در فضای رسانهای کشور بهگونهای مطرح میشود که نگرانی به بار میآورد.
با تمام اینها، اما نمیتوان منکر شتاب رشد آسیبهای اجتماعی در جامعه بود. آنطور که رستم وندی میگوید: سال ۹۴ پیمایشی در حوزه سرمایههای اجتماعی انجام دادیم و اطلاعات آن در اختیار مسئولان قرار گرفت که نشان داد سرمایههای اجتماعی در کشور در شرایط مطلوبی قرار ندارد و شاخص سرمایههای اجتماعی در کشور در بازه صفر تا ۱۰۰ عدد ۵/۴۳ بود که از میانگین نیز کمتر بود. اعتماد مردم به نظام، به یکدیگر و به نهادها اصلیترین شاخص سرمایههای اجتماعی است و اگر مخدوش شود دیگر نمیتوان انسجام اجتماعی را به جامعه بازگرداند و جامعه متشتت از دست میرود.