میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران دیگر همچون گذشته شلوغ نیست. اینجا میتوانید شاهد مردان و زنانی باشید که وارد میدان میوه و ترهبار میشوند و در میان غرفههای مختلف چرخی میزنند و با چشمانشان برچسبهای قیمت را میپایند. خیار ۳ هزار و ۱۰۰ تومان، آلوزرد ۵ هزار تومان، زردآلو ۷ هزار و ۵۰۰ تومان، هندوانه هزار و ۸۹۰ تومان، گیلاس ۱۵ هزار تومان، توتفرهنگی ۸ هزار و ۹۰۰ تومان و... هر کدام از این افراد با یک دو دو تا چهارتای ساده دستشان میآید که اگر از هر قلم از این میوهها بخواهند تنها یک کیلو تهیه کنند باید چیزی بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان خرج کنند دست آخر هم باید میوههای پادرختی را از میادین میوه و ترهبار شهرداری بخرند، اما به جیبشان که نگاه میکنند، میبینند دخل و خرجشان با همجور نیست و اگر بخواهند ۱۰۰ هزار تومان صرف خرید چند کیلو میوه کنند چیزی برای هزینههای دیگر همچون کرایه خانه، نان و برنج و گوشت، هزینههای دوا و درمان و مدرسه و هزار قلم خرج و مخارج دیگرش باقی نمیماند. خلاصه اینکه دخل و خرجشان با هم جور نیست. تازه از همه این حرفها گذشته میوهفروشی سرکوچهشان هم چندان قیمتهایش با میدان ترهبار متفاوت نیست. بگذریم از اینکه وانتی سر خیابان میوههایش را به قیمتی مناسبتر عرضه میکند و شاید بشود سبد کوچکی میوه برای خانه و خانواده تهیه کرد. به خاطر همین هم اغلب خریداران از همان راهی که آمدهاند، برمیگردند بیآنکه هیچ خریدی داشته باشند.
میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران چند سالی هست که با هدف ارائه خدمات به اقشار متوسط و پایین جامعه راهاندازی شده است. میادینی که میوه و ترهبار را به صورت عرضه مستقیم ارائه میکند و به همین خاطر هم انتظار میرود تا به قیمتی پایینتر از میوهفروشیهای سطح شهر میوههایش را بفروشد، اما مدتهاست دیگر میادین میوه و ترهبار اختصاصی به اقشار ضعیف و کمدرآمد ندارد و میوهها و صیفیجاتش با قیمتی معادل سایر بخشهای جامعه عرضه میشود و از فلسفه اولیه عرضه میوه و ترهبار به قیمت مناسب و برای توزیع عادلانهتر خدمات و دسترسی قشر ضعیف و متوسط به میوه و ترهبار دیگر خبری نیست.
فلسفه تشکیل میادین میوه و ترهبار
بر اساس مصوبه شورای انقلاب، در بهمن ماه سال ۱۳۵۸ سازمان میادین میوه و ترهبار و فرآوردههای کشاورزی زیرنظر شهرداری تهران تشکیل شد. هدف از تشکیل این سازمان تهیه و توزیع میوه و ترهبار و فرآوردههای کشاورزی مورد مصرف مردم و همچنین کوتاه کردن دست واسطهها از طریق ایجاد ارتباط مستقیم بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بود.
اولین میدان پس از تشکیل این سازمان، میدان جلالآلاحمد بود که در همان سال ۱۳۵۸ احداث شد و به بهرهبرداری رسید.
در سال ۱۳۵۹ میادین صادقیه و آزادی و در سال ۱۳۶۰ میدان پیروزی راهاندازی شد و سپس تا سال ۱۳۶۷ هیچگونه توسعهای انجام نشد، اما در سال ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ بازارهای مجیدیه و پونک و در سال ۱۳۶۹ میدان لواسانی و تهرانسر افتتاح شدند.
استقبال شدید مردم از این میادین و بازارها، ضرورت احداث میادین بیشتر را در سطح شهر تهران بیش از پیش نمایان کرد تا آنجا که مقرر شد سازمان میادین میوه و ترهبار و فرآوردههای کشاورزی بر اساس یک لایحه قانونی دایر شود و در آن لایحه، نحوه واگذاری اماکن و میادین و غرفهها تعیین شود.
تصویب این لایحه و تعیین ضوابط انجام کار سبب شد تا تعداد میادین و بازارها که در سال ۱۳۷۰ فقط هفت واحد بود، در مدت سه سال (تا پایان سال ۱۳۷۳) به ۴۴ واحد افزایش یابد. در واقع توسعه کمی و کیفی بازارهای محلی در راستای سیاستهای مبارزه با گرانفروشی در برنامههای شهرداری تهران قرار گرفت.
بهطوریکه هماکنون ۱۸ میدان و ۲۰۱ بازار و بازار محلهای (در مجموع ۲۱۹ واحد به جز میدان مرکزی) فعال هستند، اما حالا اگر اوضاع به همین نحو پیش برود دیگر رفتهرفته از رونق این میادین کاسته خواهد شد، شاید هم میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران هم ناگزیر شوند به سبک فروشگاههای شهروند به جای تمرکز بر اقشار متوسط و پایین جامعه روی قشر مرفه سرمایهگذاری کنند و هویج امریکایی ۹۰ هزار تومانی عرضه کنند! هر چند بعدها ادعا شد این هویجها در ساوه تولید میشدند، اما نکته اصلی محل تولید هویجها نیست، بلکه محل و قیمت عرضه آنهاست.
از سوی دیگر غرفههای فروشگاههای شهروند پر است از برندهای خارجی کالاهایی همچون بیسکوئیت یا شکلات که تولید داخلی آنها هم با کیفیت و هم با قیمت مناسب عرضه میشود، اما این فروشگاهها به جای حمایت از تولید ملی و عرضه کالاهای تولید داخل در پی آن هستند که سلایق و ذائقه اقشار ثروتمند جامعه را پوشش دهند. این در حالی است که نهاد شهرداری باید در خدمت اقشار متوسط و ضعیف جامعه باشد و فراتر از دو دو تا چهارتای بنگاههای اقتصادی روی برقراری عدالت اجتماعی در توزیع خدمات و کالاها برای دسترسی عموم تأکید کند، اما فروشگاههای شهروند عملاً از این مسیر خارج شدهاند و میادین میوه و ترهبار هم در همین راستا حرکت میکنند و به جای خدمت به قشر متوسط و ضعیف در خدمت اقشار ثروتمندی قرار گرفتهاند که توان مالی دریافت این خدمات از سایر مجاری را دارند.
میوههایی با کیفیت نازل و قیمت بالا
برای دریافت نظرات مردم به یکی از میادین میوه و ترهبار شهر سر میزنیم. میدان ترهبار آذرنجات در منطقه ۱۳ شهرداری تهران از مناطق میانی شهر است. منطقهای با مردمی که در طبقه متوسط درآمد جای میگیرند. خانم میانسالی در حالی که با یک دست سبد چرخدار خریدش را میکشد با دست دیگرش میوهها را سبک و سنگین میکند و از یک جایگاه به جایگاه دیگر میرود. دست آخر به سمت پیاز و سیبزمینی رفته و شروع به برداشتن میکند. به طرفش میروم و با گفتن جمله «امسال میوه خیلی گران شده» سر صحبت را باز میکنم. نگاهم میکند و میگوید: اصلاً نمیشود طرفش بروی. قبلاً وقتی به ترهبار میآمدی قیمتهایش با میوهفروشیهای شخصی فرق داشت و ارزانتر بود الان چندان تفاوتی بین قیمتها نیست، ضمن اینکه میوههایشان اصلاً کیفیت ندارد.
میپرسم راضی نیستید؟ پاسخ میدهد: نه اصلاً. دیدی که الان هر چه نگاه کردم دیدم هم گران است هم کیفیتش خوب نیست. فقط پیاز و سیبزمینی میتوان خرید تا شکممان را سیر کنیم.
کمی آن سوتر هم پیرمردی هندوانهها را سبک و سنگین میکند. بعد به سمت فروشنده گیلاس میرود و درخواست نیم کیلو گیلاس میکند. فروشنده هم کیسه را زیر گیلاسها میبرد و به دست پیرمرد میدهد. نگاهم با نگاه پیرمرد تلاقی میکند. پیرمرد سری تکان میدهد و میگوید: قبلاً میآمدیم اینجا خرید کنیم که ارزانتر تمام شود، حالا برای نیم کیلو گیلاس باید ۷ هزار تومان پول بدهیم. به سراغ یکی از فروشندهها میروم و میپرسم چرا اینقدر میدان خلوت شده؟ میوههایتان هم خیلی گران است!
فروشنده هم تأیید میکند و میگوید: مردم قدرت خرید ندارند. میآیند چرخی میزنند و میروند. اوضاع در میادین بالای شهر کمی بهتر است. هم کیفیت میوهها و هم میزان خریداران. طبیعی هم هست مردمی که آنجا زندگی میکنند دستشان به دهانشان میرسد، اما مردم مناطق پایین و میانه شهر کمکم میوه هم از سبدغذاییشان حذف شده است و شهرداری به جای آنکه به فکر ارائه خدمت به این گروه باشد تمرکزش را روی اقشار پردرآمدی که برایش سودآورترند، گذاشته است! غافل از آنکه همه این مردم به شهرداری مالیات میدهند.