به گزارش خبرنگار ما، صبح روز پنجشنبه 21تيرماه قاضي مدير روستا، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران با تماس تلفني مأموران كلانتري 134شهرك غرب از مرگ مشكوك مرد ميانسالي در يكي از بيمارستانها با خبر و همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي راهي محل شد. جسد متعلق به مرد 63سالهاي به نام پيمان بود كه عصر روز قبل پس از تصادف با خودروي پرايدي به شدت زخمي و به بيمارستان منتقل شده بود، اما بر اثر شدت جراحات جانش را از دست دادهبود.
راننده پرايد صبح ديروز به دادسراي امور جنايي منتقل شد و مورد بازجويي قرار گرفت. وي مدعي شد كه مسافركش است و روز حادثه زن جواني خودروي او را به صورت دربستي كرايه كردهبود و اين دردسر براي او رخ داده است. وي در شرح ماجرا گفت: من مدتي در توليدي روكش صندلي خودرو كار ميكردم. از آنجايي كه خرج مادر سرطانيام و هشتبرادر و خواهرم را ميدادم مجبور شدم كارم را ترك كنم و با خودروي پرايدم مسافركش كنم. روز حادثه در حوالي سعادتآباد زن جواني كه پسري حدوداً هفتسالهاي همراه داشت به صورت دربستي خودروي مرا كرايه كردند. قرار شد آنها ساعتي 10هزار تومان به من بدهند و در اختيار آنها باشم. ساعت 10صبح بود كه به طرف خيابان توحيديك در حوالي سعادتآباد به راه افتاديم و در نزديكي چلوكبابي از من خواست توقف كنم. از صحبتهاي تلفني او متوجه شدم او حكم جلب شوهرش را گرفته و به دنبال بازداشت وي است. از طرف ديگر شوهرش هم براي او حكم جلب گرفته است. در همين لحظه زن جوان شوهرش را كنار خيابان ديد و از من خواست او را به كلانتري ببرم تا پليس را با خبر كند. وقتي دور زدم شوهرش همراه چند مرد ديگر با دو دستگاه موتور سيكلت و يك دستگاه خودرو ما را تعقيب كردند. در نزديكي كلانتري زن جوان از خودروام پياده شد و به من گفت فرار كنم چون شوهرش آدم بدبيني است و براي او مشكل بهوجود ميآورد. خيلي ترسيده بودم و بدون اينكه كرايهام را بگيرم به راه افتادم و اشتباهي به كوچه بن بستي رفتم. دور زدم و برگشتم به داخل خيابان كه رسيدم شوهرش خودش را به روي كاپوت پرتاب كرد و برف پاكن را با دست گرفت. از ترس كنترل خودروام از دستم خارج شد و به سمت چپ و راست رفت تا اينكه وسط خيابان ترمز زدم و مرد ميانسال به روي زمين افتاد. پس از اين حدود 10نفر روي من ريختند و پس از كتككاري زياد مرا به كلانتري بردند و تحويل مأموران دادند. متهم در ادامه گفت: من تا آن لحظه نه زن جوان و مرد فوت شده را نديده بودم و نميشناختم. متهم براي تحقيقات بيشتر و مشخص شدن صحت و كذب ادعاهايش به دستور قاضي مدير روستا در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.