کد خبر: 915799
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۱
تحزب در اندیشه شهیدبهشتی
نگاهی که شهید بهشتی به مقوله تشکیلات و احزاب دارند، در واقع به مثابه نمونه کوچک و مینیاتوری یک حرکت و نهضت اسلامی است. در نگاه ایشان بهترین مسیر برای تحقق اهداف نهضتی، ساخت یک جامعه نمونه کوچک بر مبنای اهداف و مقررات اسلامی است که بتوان با مشارکت مردمی و حضور آگاهانه فعالان و عناصر فکری و سیاسی، آن را به سوی آرمان‌های مدنظر سوق داد
محسن مطلق
شهید بهشتی را می‌توان بدون اغراق، برجسته‌ترین عنصر تشکیلاتی در روند پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به شمار آورد. زحمات این شهید بزرگوار را می‌توان مصداق معماری عظیم برای بنای انقلاب اسلامی و احیای تفکر تشکیلاتی ناب انقلاب به حساب آورد. وی مدیری کاملاً تشکیلاتی بود که در قول و عمل نشان داد سخت معتقد به لزوم شکل‌گیری تشکیلات منسجم برای پاسداشت حریم ایدئولوژیک انقلاب است. نمود این تسلط و دیدگاه تشکیلاتی را می‌توان در نگرش ایشان به تحزب مشاهده کرد. در ادامه به بررسی مبانی تفکر تشکیلاتی این شهید بزرگوار و حزب مطلوب در جامعه اسلامی در دیدگاه ایشان پرداخته می‌شود.

فرایند نهادی نهضت و تشکیلات در نگاه شهید بهشتی

یکی از مهم‌ترین مبانی فکری که شهید دکتر بهشتی بر پایه آن مسئله تشکیلات سیاسی را طرح‌ریزی کرده، نگاه چند مرحله‌ای وی به فرایند نهضت است. در نگاه شهید بهشتی اولین مرحله مربوط به شکل‌گیری ایده اولیه و ارائه آن در سطح جامعه است. در نگاه ایشان زمانی یک نهضت می‌تواند موفق باشد که این ایده توسط جامعه به خوبی فهمیده شود و اقتضائات مکانی و زمانی نیز ممانعتی برای توسعه این مفهوم در سطح جامعه نداشته باشند. پس از طرح ایده، دومین گام شکل‌گیری هسته اصلی پیروان ایده است. در این مرحله افراد مستعد و مشتاق به هدفی که در جامعه عرضه شده است دور هم جمع می‌شوند و در سه حوزه اصلی به ایفای نقش می‌پردازند. شهید بهشتی معتقد است در نهضت پیامبر نیز همین فرایند جذب اتفاق افتاد.
نخستین حرکت در راستای شکل دادن به هسته اصلی، عضویابی و یافتن افراد و سایر گروه‌هایی است که پتانسیل جذب به هدف اصلی نهضت را دارند و می‌توان از طریق جذب آن‌ها نیروی اجرایی و فکری لازم برای پیشبرد و به ثمر رساندن نهضت را تأمین کرد. دوم یافتن بهترین شرایط زمانی و مکانی برای آغاز فعالیت علنی تبلیغی پیرامون ایده است و سومین گام نیز که پس از تعیین نقطه شروع صورت می‌گیرد، مشخص کردن نقشه راه و مسیر رسیدن به اهداف است.
مرحله سوم را در فرایند نهضت‌سازی، تحقق‌بخشی به ایده تشکیل می‌دهد. اگر آرمان‌های نهضت قرار باشد محقق شوند، لازم است نیرو‌های نهضت‌ساز به حد نصاب و کافی رسیده باشند؛ ایده‌ها و نقشه راه تکمیل شده باشد و نقطه شروع معین شود. در این مرحله با یک انضباط تشکیلاتی و پیوستگی و استمرار، زمینه برای رهبری نهضت (با تأمین کادر رهبری مناسب) و حل مسائل درون تشکیلاتی و بیرون تشکیلاتی مهیا می‌شود.
اما آخرین گام را می‌توان استقرار ایده دانست. استقرار ایده جایی است که تشکیلات یا نهضت توانسته هدف خود را تحقق بخشد و چنین نقطه‌ای هم می‌تواند پایانی بر یک نهضت باشد و هم آغازی بر آن. در صورت توسعه اهداف و آرمان‌ها، یک نهضت می‌تواند ضمن کسب پیروزی اولیه خود را در آغاز مسیری تصور کند که برای رسیدن به آن روز به روز نیازمند قدرتمند شدن در جهات مادی و معنوی است.

حزب؛ نمونه کوچک جامعه اسلامی

نگاهی که شهید بهشتی به مقوله تشکیلات و احزاب دارند، در واقع به مثابه نمونه کوچک و مینیاتوری یک حرکت و نهضت اسلامی است. در نگاه ایشان بهترین مسیر برای تحقق اهداف نهضتی، ساخت یک جامعه نمونه کوچک بر مبنای اهداف و مقررات اسلامی است که بتوان با مشارکت مردمی و حضور آگاهانه فعالان و عناصر فکری و سیاسی، آن را به سوی آرمان‌های مدنظر سوق داد. چنین تشکیلاتی با منجر شدن به نهضت فرونمی‌پاشد و اتفاقاً هر مرحله پیروزی، آغازی است برای تجدید قوای این تشکیلات و هر مرحله می‌تواند در نیل به اهداف جامعه، به عنوان یک نمونه کوچک باشد و حتی سپر بلای نهضت در ابتلائات و تجارب قرار گیرد و نیز با مشارکت فعال خود در مسائل جامعه و نظارت اثربخش بر عملکرد جامعه، نقش کنترلی و نظارتی خود را نیز به خوبی ایفا کند. گاه ممکن است چنین تشکیلاتی به قدرت نیز دست یابد، اما همان‌گونه که گفته شد، برخلاف احزاب غربی هدف‌گذاری خود را معطوف به کسب قدرت نمی‌کند و نه تنها در صورت کسب قدرت دنبال رفع تشنگی و قدرت‌طلبی خود نیست بلکه شیفتگی خدمت به خلق‌الله، تشکیلات را به سمت کسب قدرت سوق می‌دهد.
حضور تشکیلات حزبی در نگاه شهید بهشتی، به عنوان بازوی مشورت و اجرایی رهبری در عرصه‌های تصمیم‌سازی و تحقق فرامین مطرح است. احزاب در سیستم انقلابی نه تنها رقیب امام جامعه نیستند بلکه تمام توان خود را برای یاری به رهبری می‌دانند.
رهبری در احزاب و تشکل‌ها مسئله مهمی است که در بعد مدیریتی مورد اشاره شهید بهشتی قرار می‌گیرد. رهبری احزاب در نگاه شهید بهشتی بهتر است از درون مجموعه باشد نه آنکه به مجموعه تحمیل شود.

ضعف در فرایند‌های حزبی

شهید بهشتی عدم وجود یا کم‌رنگ بودن چنین نهاد‌هایی با ساز و کار منسجم تشکیلاتی را منتسب به ضعف فرهنگی حاکم بر پارادایم رفتاری جامعه ایرانی می‌داند و نه آن‌طور که غرب‌زدگان می‌گویند، مربوط به عقب‌ماندگی از فرایند مدرنیزاسیون چراکه حتی تشکیلات و فعالیت حزبی مدرن نیز از اصولی، چون تربیت نیرو‌ها و رشد اخلاقی آن‌ها بی‌بهره‌اند.
از جمله عناصر فرهنگی که برای رسیدن به سیستم تشکیلات حزبی باید در بطن جامعه ایجاد شود، کار دسته‌جمعی است. شهید بهشتی عدم ادراک صحیح از امکان فعالیت داوطلبانه جمعی برای تحقق اهداف را خلأ مهمی می‌داند که هرگاه ملت بر آن غلبه کند، موفق به پیروزی در یک نهضت بزرگ شده است و هرگاه از گذرگاه اتحاد و تشکیلات به منافع فردی یا اهداف غیراسلامی سوق پیدا کرده است، نهضت‌ها در هم شکسته شده و به سرنوشتی نافرجام دچار شده‌اند.
از همین رو است که رسیدن به یک احساس نیاز دسته‌جمعی برای انجام کار تشکیلاتی، مقدمه نخست برای آغاز تحزب درنظر گرفته شده است چراکه به تعبیر شهید بهشتی؛ عدم درک این نیاز، همه فعالیت‌های اجتماعی را به حرکات «دیمی» سوق می‌دهد.

ضرورت تحزب

شهید بهشتی در گفت‌وگویی به پاسخ پیرامون ضرورت تشکیلات و تحزب در جامعه اسلامی چنین تأکید می‌کنند: «وقتی انقلاب پیروز می‌شود نوبت به تداوم انقلاب، مدیریت و برنامه‌ریزی در زمینه‌های مختلف روحی و معنوی، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و... می‌رسد. در بخش اقتصاد نیاز به برنامه‌ریزی کشاورزی، صنعتی، بازرگانی داخلی و خارجی و... ‎می‌باشد و همه این‌ها به نیرو‌های شناخته شده و کارآمد نیاز دارد، نیرو‌هایی که با ما همفکر باشند. اگر همه نیرو‌ها بر مبنای ایدئولوژی اسلامی و اصیل و زنده نباشند در نتیجه هر برنامه‌ای برای خودش یک آهنگ پیدا می‌کند و نمی‌شود از مجموعه این برنامه‌ها حرکت و تلاشی هماهنگ در جهت تداوم انقلاب به وجود آورد. مسئله این است که اداره جامعه امروز تشکیلات مملکتی است و این تشکیلات اگر خط فکری اسلامی و اصیل، خط سیاسی کاملاً مستقل و نقطه نظر‌های کاملاً حساب‌شده و صحیح و روشن اقتصادی و اجتماعی نداشته باشد نمی‌تواند کار یک تشکیلات را خوب انجام دهد و نمی‌تواند عمل هماهنگ به وجود آید.»

برداشت از تحزب

این متفکر بزرگ انقلاب زمانی که می‌خواهد به تعریف گروه سیاسی و تشکیلات سیاسی بپردازد اعتقاد دارد می‌توان دو نوع برداشت از مسئله تحزب داشت.
نخستین برداشت همان مفهوم رایج حزب سیاسی در غرب است. در این تعریف حزب تشکیل شده از افرادی متحدالمنافع است که هدف اصلی آنان رسیدن به قدرت می‌باشد و برای رسیدن به این هدف راه‌های مشترک و ایده‌های مشابه دارند. جالب است شهید بهشتی این برداشت از مفهوم تشکیلات سیاسی و تحزب را اتفاقاً بسیار خطرناک می‌داند. در عبارتی شهید بهشتی، تشکیلاتی که صرفاً خودش و رسیدن خود به قدرت را هدف گرفته باشد با واژگانی نظیر ضدخدا، ضداسلام و اهریمنی نوازش می‌دهد: «تشکل ضدخدا و ضداسلام، تشکلی است که با دو نفر یا سه نفر یا ده نفر یا هزار نفر یا پانصد هزار نفر یا دو میلیون نفر یا پنج میلیون نفر دور هم جمع بشوند بگویند فقط ما، آدم خوب کجا پیدا می‌شود؟ البته در داخل ما! بیرون چطور؟ خبری نیست! آقا اندیشه خوب کجا پیدا می‌شود؟ اگر می‌خواهی سراغ آن را بگیری، بیا همین جا دوروبر ما! آن طرف‌تر چطور؟ نه دیگر، بیرون ما خبری نیست؛ برنامه‌ریزی خوب کجا پیدا می‌شود؟ فقط ما! اخلاص در نیت کجا پیدا می‌شود؟ البته در جمع ما! بیرون جمع شما چطور؟ آن‌ها همه شیطانی و اهریمنی است. حال می‌خواهد مال یک فرد باشد یا مال یک تشکیلات.»
در مقابل این واژگان، اما شهید بهشتی عبارت‌هایی مانند تحزب اسلامی و تشکل حق را مطرح می‌کند که در آن‌ها گروهی، نقطه نظرات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی همسو و امکان فعالیت تشکیلاتی هماهنگ با یکدیگر گردهم جمع می‌شوند تا اهداف اسلامی را فارغ از اهمیت خود پیاده سازند. چنین تعریفی از حزب سیاسی به نظر شهید بهشتی از جمله ضروری‌ترین ساختار‌های مورد نیاز در یک کشور اسلامی است. تأمل در فلسفه تشکیل حزب جمهوری اسلامی از لسان شهید بهشتی نشان‌دهنده همین دیدگاه به مسئله تشکیلات سیاسی است: «ما می‌خواستیم انسان‌هایی را که در خط راست اسلام، خط مستقیم اسلام می‌اندیشند و عمل می‌کنند و به استقلال کامل این مملکت چه از نظر سیاسی و چه اقتصادی علاقه دارند و معتقد هستند این جامعه می‌تواند روی پای خودش بایستد و به سمت جلو حرکت کند را به صورت یک تشکیلات نیرومند و فعال گرد هم آوریم تا بتوانند به صورت هماهنگ برنامه‌ریزی و عمل کنند... انگیزه ما بر تأسیس یک حزب اسلامی احساس ضرورت اجتماعی و تاریخی است که داشتیم... و همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم... زیرا کار تشکیلاتی ما حالت عبادت دارد.»

مشخصات فعالیت حزبی در نگاه اسلامی

در پایان می‌توان به مواردی اشاره کرد که در نگاه شهید بهشتی به عنوان مشخصات ممیز فعالیت حزبی اسلامی از غیراسلامی قابل قلمداد است. در نگاه ایشان پیش از هر چیز، تشکیلات حزب باید آهنگ عبادت داشته باشد و نباید بُت یا لغو یا لهو باشد بلکه باید «به درد مردم بخورد» و سودمند باشد. همچنین دائماً باید مراقبت کند که خودخواه نباشد، بلکه خداخواه بماند. آزادی‌های انسان‌ساز در درون حزب باید حفظ شود و جاذبه در حد اعلای امکان و دافعه در حداقل ضرورت، در درون حزب و نظام سیاسی برقرار باشد. مرز حزب و خط قرمز آن اصول اسلامی است و نه ملاحظه‌های مصلحت‌جویانه. عدم انحصارطلبی احزاب، پرهیز از باندگرایی و معاملات جناحی، پرهیز از حرکت جامعه به سوی تک‌حزبی از جمله دیگر ملاحظات شهید بهشتی است.
حال با برشمردن مختصات فعالیت حزبی از نگاه شهید بهشتی می‌توان طی مقایسه‌ای نسبت این احزاب موجود در جامعه را با آنچه مدنظر این شهید بزرگوار است به گونه‌ای واقع‌بینانه و با عینک مکتبی سنجید.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر