کد خبر: 914863
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۲
خلاصه فصل اول کتاب رویای آمریکایی اثر هاروارد زین
نوزادان زود می‌مردند، چون مادرانشان به دلیل کار سخت و گرسنگی، شیری نداشتند. در کوبا هفت هزار کودک ظرف سه ماه جان سپردند. حتی برخی مادران از شدت نومیدی بچه‌های خود را غرق کردند... به این صورت شوهران در معادن، زنان بر اثر کار شدید و بچه‌ها به خاطر کمبود شیر مردند!
تلخیص: محمد صادق عبداللهی
به گزارش جوان آنلاین، کتاب رویای آمریکایی اثر هاروارد زین یکی از بهترین منابع جهت مطالعه تاریخ پر جنایت آمریکا می‌باشد. هاروارد زین که خود زاده‌ی نیویورک است در معرفی این کتاب می‌گوید: «تاریخی که من نگاشته‌ام بیانگر مبارزات امید بخش عده‌ای است که با برده‌داری و نژادپرستی جنگیدند، کارگرانی که برای رسیدن به حقوق خود اعتصاب کردند، کسانی که با جنگ و نظامی‌‎گری به مخالفت پرداختند...من می‌خواهم جوانان ما بفهمند که کشور ما تحت تسلط مردانی قرار گرفته که برای حقوق بشر و آزادی‌های مدنی ارزشی قائل نیستند.»
جوان آنلاین قصد دارد به بهانه هفته حقوق بشر آمریکایی به مرور خلاصه‌های فصول این کتاب را جهت آگاه‌سازی اذهان نسبت به تاریخ آمریکا و بازخوانی جنایات آن طی قرن‌ها، منتشر سازد. در همین راستا آنچه که در ادامه آمده خلاصه فصل نخست این کتاب است که به ماجرای کشف قاره آمریکا و قتل عام سرخپوست‌ها توسط کریستف کلمب پرداخته است:
 
کشور‌های اروپایی در پی طلا و غذا به دنبال راهی بودند تا از طریق دریا به هند شرقی برسند. دولت اسپانیا تصمیم گرفت بخت خود را با کریستف کلمب بیازماید. قرار بر این شد که کلمب در ازای آوردن طلا و ادویه ده درصد از سود را دریافت کند و حکم ران هر سرزمین تازه کشف شده، گردد و لقب دریاسالار اقیانوس را بگیرد. کلمب با گذر از حدود یک چهارم مسیر به سرزمینی ناشناخته در حد فاصل اروپا و آسیا قدم گذاشت. وقتی او و سربازانش به ساحل رسیدند، سرخپوستان آراواک[۱] به استقبال آن‌ها آمدند. کلمب در سفرنامه اش درباره این استقبال نوشت:
 
نسل کشی سرخپوستان توسط اولین آمریکایی‌ها

(آن‌ها طوطی، الیاف پنبه، نیزه و... برای ما آوردند و در عوض دانه‌های شیشه‌ای تسبیح و زنگوله گرفتند. با کمال میل حاضر بودند هر آنچه داشتند با ما معاوضه کنند... نوکران خوبی هستند... تنها پنج نفر کافی بود که آن‌ها را مطیع خود کنیم تا هرچه را می‌خواستیم انجام دهند.)

کلمب به همراه خبر کشف تازه‌اش به اسپانیا برگشت، اما ۳۹ نفر از خدمه کشتی را در جزیره هائیتی باقی گذاشت. او در گزارش خود به دربار اسپانیا نوشت به آسیا رسیده است. او ادعا کرد جزایر در سواحل چین بوده و سرشار از غنائم‌اند! وعده‌های کلمب موجب شد برای عزیمت مجدد خود هفده کشتی و بیش از ۱۲۰۰ خدمه به دست آورد. هدف او برده و طلا بود. آن‌ها از جزیره‌ای به جزیره‌ی دیگر می‌رفتند و بومیان را اسیر می‌کردند هنگامی که به هائیتی [۲]رسیدند. مشاهده کردند بومیان در جنگی ملوانان باقی مانده از سفر قبل را به خاطر ظلم‌هایشان به زنان و کودکان کشته‌اند. جست و جوی کلمب به دنبال طلا در هائیتی ناموفق بود او به جای طلا دست به جنایت بزرگی زد و ۵۰۰ نفر را به عنوان برده به اسپانیا فرستاد و برای فروش به کلیسا سپرد!

در ناحیه‌ای از هائیتی که کلمب تصور می‌کرد طلا زیاد است دستور داد هر فرد بالای سیزده سال برایش طلا جمع کند هر کس حاضر به انجام دستورات او نبود سر خود را از دست می‌داد. تنها طلای آن منطقه تکه‌های خاک طلای رودخانه بود. سرخپوست‌ها چاره‌ای جز فرار نیافتند. آن‌ها که تاب مقاومت در مقابل سلاح اسپانیایی‌ها را نداشتند اقدام به خودکشی دسته جمعی با سم کردند.

وقتی روشن شد طلایی باقی نمانده مردم به بردگی گرفته شدند. در این مرحله نیز به علت کار زیاد هزاران نفر مردند. در سال ۱۵۵۰ م. از ۲۵۰۰ سرخپوست هائیتی تنها پانصد سرخپوست در جزیره باقی ماندند. لاکاساس در کتابی با عنوان تاریخ هندیان نوشته است:

(نوزادان زود می‌مردند، چون مادرانشان به دلیل کار سخت و گرسنگی، شیری نداشتند. در کوبا هفت هزار کودک ظرف سه ماه جان سپردند. حتی برخی مادران از شدت نومیدی بچه‌های خود را غرق کردند... به این صورت شوهران در معادن، زنان بر اثر کار شدید و بچه‌ها به خاطر کمبود شیر مردند!)
 
نسل کشی سرخپوستان توسط اولین آمریکایی‌ها

این آغاز تاریخ اروپاییان در آمریکا بود. تاریخ این دوره، تاریخ سلطه جویی، برده داری و مرگ به شمار می‌رفت. اما سالیان دراز است که کتاب‌های تاریخ نه جنایات را بلکه داستان ماجراجویی‌های قهرمانانه را روایت می‌کنند. افرادی که تاریخ را می‌نویسند، عادت کرده‌اند وقایع وحشتناک را بهای پیشرفت قلمداد کنند که از آن گریزی نیست. من می‌خواهم داستان کشف آمریکا را از منظر قوم آراواک، داستان قانون اساسی ایالات متحده را از منظر بردگان و ماجرای جنگ داخلی را از دید ایرلندی‌های شهر نیویورک روایت کنم.

فاتحان اسپانیایی مثل هرنان کورتس [۳]و فرانسیسکو پیزارو [۴]، قوم آزتک [۵]مکزیک و اینکای [۶]آمریکای جنوبی را نابود کردند. هنگامی که مهاجران انگلیسی به ویرجینیا و ماساچوست رسیدند، آن‌ها نیز همین بلا را بر سر سرخپوستان آوردند. پوهاتان رئیس سرخپوستان جیمز تاون در ویرجینیان، در مذاکره خود با جان اسمیت به او می‌گوید:

(آن قدر نادان نیستیم که ندانیم خوردن گوشت خوب، شادی و خنده با انگلیسی‌ها از فرار دائمی، خفتن در سرمای جنگل‌ها، تغذیه با زباله‌ها و زندگی همراه با تعقیب و گریزی که خواب و خوراک را از ما بگیرد بسیار بهتر است.)

در طول زمستان ۱۶۰۹ تا ۱۶۱۰ م؛ که «دوران گرسنگی» [۷]نام گرفت انگلیسی‌ها با کمبود غذای شدید مواجه شدند. از پانصد مستعمره نشین تنها شصت نفر زنده ماندند. برخی مهاجران برای زنده ماندن به سرخپوستان پیوستند با فرا رسیدن تابستان از پوهاتان خواسته شد آنان را تحویل دهد وقتی پوهاتان از این کار امتناع ورزید، اقامتگاه سرخپوستان را خراب کردند، ملکه‌ی قبیله را ربودند، فرزندانش را به داخل رودخانه پرتاب کردند و او را با چاقو زخمی‌کردند.

انگلیسی‌ها قادر به برده ساختن بومیان نبودند از سوی دیگر نمی‌توانستند با مسالمت در کنارشان زندگی کنند بنابراین تصمیم گرفتند آن‌ها را از صحنه‌ی روزگار محو کنند. بدین ترتیب جنگ دائمی بین سرخپوستان و انگلیسی‌ها شروع شد. آن‌ها به غیر نظامیان حمله کرده، خیمه‌های سرخپوستان را به آتش کشیده و مردم را در حالی که برای فرار از آتش بیرون می‌آمدند با شمشیر تکه‌تکه می‌کردند.

زمانی که کلمب، اولین پیک تمدنی اروپا، وارد آمریکا شد ده میلیون سرخپوست در منطقه‌ای که امروز مکزیک نام دارد زندگی می‌کردند تعداد سرخپوستان به مرور به شدت کاهش یافت تا زمانی که کمتر از یک میلیون نفر از آن‌ها باقی ماند.

سرخپوستان صد‌ها فرهنگ قومی متفاوت و حدود دو هزار زبان مختلف داشتند. طبق رسوم طایفه‌ی ایروکیز [۸]زمین به فرد تعلق نداشت بلکه متعلق به تمام افرادی بود که در آن جا زندگی می‌کردند. افراد در دست رنج کشاورزی و شکار شراکت داشتند و غذا را نیز به صورت مشترک مصرف می‌کردند. زنان مورد احترام بودند و میان مرد و زن برابر وجود داشت. کلمب و اروپاییان به دنیایی قدم گذاشتند که بعضی از مناطق آن به اندازه‌ی شهر‌های اروپا پر جمعیت بود. زندگی آن‌ها در مقایسه با اروپاییان در پرتوی عدالت بیشتری بود. آیا پیشرفت بهانه‌ی کافی برای از میان بردن نسل آن‌ها بود؟ سرنوشت سرخپوستان به ما یادآوری می‌کند تاریخ چیزی فراتر از داستان ساده‌ی فاتحان است!
 
پینوشت:
[۱]Arawak
[۲]Haiti
[۳]Hernan Cortes
[۴]Francisco Pizaro
[۵]Aztecs
[۶]Incas
[۷]Starving Time
[۸]Iroquois
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار