در شرایطی که وزارت خزانهداری امریکا یک ساختار جدید و کارآمد را برای مقابله با ایران در حوزه اقتصادی به همراه سایر نهادهای اطلاعاتی و نظامی امریکا تعریف کرده در جبهه مقابل ما شاهد عملکرد جزیرهای سیسم بوروکراسی دولت هستیم.
محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه روز دوشنبه در جمع بازرگانان ایرانی به نکتهای اشاره کرد که شاید برای کسانی که در حوزه تحریمها کار میکنند، شنیدنش کمی غیرمترقبه بود. ظریف با اشاره به تلاش امریکا برای بستن مجاری تنفس اقتصادی به این نکته اشاره کرد که امریکا رضا ضراب و علی صدرهاشمی دو نفر از کسانی را که به دور زدن تحریمها کمک میکردند دستگیر کرده است. ظریف در ادامه به این نکته اشاره کرد که از دور در جریان این مسئله است، ولی میداند که مشکلات فراوانی برای کشور در این باره درست شده است. این سخن ظریف عملاً به معنای این بود که دستگاه سیاست خارجی و شخص وزیر چندان در جریان تحولات مربوط به حوزه حمل و نقل پول یا مجاری تنفسی اقتصاد کشور نیستند و این در حالی است که تمام توان امریکا طی سالهای اخیر بر بستن همین مجاری به خصوص در کشورهای همسایه ایران متمرکز بوده است. حالا و در این میانه فشار بالای امریکا به اتکای توانمندیهای اقتصادی خود با یک سخنرانی روشن میشود که دستگاه سیاست خارجی در این شرایط به طور کامل از بحثهای مربوط به انتقال پول جداست.
جنگ هیبریدی امریکا علیه ایران
در طول سالهای اخیر بحث در حوزه جنگهای نوین به نام جنگهای هیبریدی مطرح شده است. جنگ هیبریدی نوعی از جنگ است که در آن یکی از طرفهای درگیر ساختار نیروهای خود را به نوعی بهینه کرده است که از ترکیب تمام منابع موجود – هم متداول و هم غیرمتداول – در یک زمینه و بستر فرهنگی منحصربهفرد استفاده کند تا اثرات خاص و همافزایی در برابر یک رقیب متداول ایجاد کند. یک نمونه منحصر به فرد از جنگ هیبریدی تحریمهای امریکا علیه ایران است. امریکا با استفاده از بسترهای موجود در اقتصاد جهانی از جمله وضعیت مسلط دلار تلاش میکند تا محدودیتهای فراوانی بر اقتصاد ایران تحمیل کند. با وجود این قابلیت فوق به تنهایی نمیتواند فشار حداکثری به ایران وارد کند. در این میان امریکاییها تلاش میکنند با استفاده از ترکیب قابلیتهای مختلف نهادهای اجرایی حداکثر فشار را به ایران وارد کنند. در چنین قالبی است که امریکاییها قالبهای سنتی موجود در سیستمهای بوروکراسی خود را کنار گذاشته و سراغ همکاریهای بین دستگاهی رفتهاند تا بتوانند حداکثر فشار را بر ایران وارد کنند.
وقتی وزارت خزانهداری امریکا خود یک نهاد اطلاعاتی است
یکی از روشنترین مصادیق چنین ابداعاتی را میتوان در وزارت خزانهداری امریکا دید. وزارت خزانهداری امریکا به عنوان یک نهاد فدرال مسئولیت اصلی اجرایی کردن تحریمهای ایران را بر عهده دارد. در ابتدای امر این گونه به نظر میرسد که این وزارتخانه باید یک نهاد صرفاً مالی باشد، اما به دنبال تلاش دولت امریکا برای اعمال تحریمهای گسترده علیه ایران قابلیتهای اطلاعاتی فراوانی به این وزارتخانه اضافه شده است. در حقیقت وزارت خزانهداری امریکا دیگر تنها یک نهاد مالی صرف نیست، بلکه در درون آن یک دستگاه اطلاعاتی برای جمعآوری نقاط حساس، پیگیریهای مداوم و گسترش همکاری با نهادهای همکار را ایجاد کرده است.
وزارت خزانهداری امریکا به همراه وزارت انرژی این کشور دو نهاد اقتصادی هستند که خود یک سیستم اطلاعاتی کاملاً مجزا برای اجرای وظایف محوله داشته و در شورای عالی امنیت ملی امریکا به عنوان مهمترین رکن این کشور در حوزه امنیتی دارای حق رأی مستقل هستند. وزارت خزانهداری امریکا حتی برای افزودن قابلیتهای خود مهرههای خود را به سایر نهادها نیز میفرستد. یکی از مهمترین نمونههای آنکه سر و صدای زیادی نیز در رسانه به پا کرد، انتقال دیوید کوهن معاون تروریسم و اطلاعات مالی وزارت خزانهداری ایالات متحده بود. توانایی اصلی وزارت خزانهداری امریکا در مقابله با ایران ردیابی عملکرد مالی شرکتها به خصوص در زمینه هلدینگ است. برای نمونه نماینده وزارت خزانهداری امریکا در شب بازداشت عوامل رسوایی رشوهخواری ترکیه وارد آنکارا شد و با رجب طیب اردوغان و وزیر دارایی این کشور دیدار کرد. کوهن در توضیح مسئولیت خود در وزارت خزانهداری امریکا میگوید: مسئله ردگیری تراکنشها و نقل و انتقال مالی مؤسسات مالی، بسیار مهم است؛ چه این نقل و انتقالات توسط افرادی انجام بگیرد که در لیست تحریمها هستند و چه کسانی که مشکوک هستند. به همین دلیل، این مؤسسات باید بتوانند چنین نقل و انتقالاتی را جدا کنند و جلوی آنها را بگیرند. این وظیفه سازمان تحت امر کوهن است که تضمین کند این اتفاق رخ میدهد. اطلاعات مالی برای دیگر بخشهای دولت امریکا نیز مفید است. در میدان جنگ، چنین اطلاعاتی میتواند به نیروهای نظامی ما کمک کند تا هدف را دقیقتر شناسایی کنند. مسیرهای مالی دروغ نمیگویند: اگر نقل و انتقال مالی میان دو شخص مشاهده شود، میتوان مطمئن بود که میان این دو نفر ارتباط وجود دارد.
حالا دیوید کوهن سه سال است که در وزارت خزانهداری امریکاست تا بتواند همکاری گستردهتری بین سازمان سیا و وزارت خزانهداری امریکا برای جمعآوری بهتر اطلاعات را فراهم کند. کوهن بارها در جلسات کابینه اوباما برای وضع تحریم علیه ایران و روسیه حضور داشته و چندین بار برای تهدید و تطمیع کشورهای جهان جهت همراهی با تحریمهای امریکا به اروپا و منطقه غرب آسیا به خصوص ترکیه سفر کرده است. در اواخر سال ١٣٩٢ یعنی چندماه پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری و چندماه پس از توافق موقت میان ایران و قدرتهای جهانی در ژنو، دیوید کوهن با بیان اینکه هنوز تحریمهای زیادی علیه جمهوری اسلامی به قوت خود باقی است به شرکتهای علاقهمند تجارت با ایران هشدار داد که در این زمینه دست نگه دارند. در اواسط سال ٢٠١١ نیز او در سفری به آنکارا از دولت رجب طیب اردوغان خواست برای اجرای کامل قطعنامه ١٩٢٩ شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران همکاری کند. در آن زمان کشورهای غربی از اینکه ترکیه فرصتهایی برای بانکهای ایران برای دسترسی به سیستم مالی جهانی فراهم میکرد، نگران بودند.
زمان کم است
سؤال این است که نهادهای ایرانی همچون وزارت امورخارجه در این حوزه تا چه اندازه برای مقابله با تحریمهای ایران آمادگی دارند. سخنان ظریف نشان داد این آمادگی و همکاری در سطح پایینی وجود دارد. ساختار بوروکراسی فعلی دولت و نحوه تقسیم وظایف در برهههای مختلف نشان داده که نمیتواند از پس فشار تحریمی امریکا بر بیاید. شاید هر چه زودتر دولت باید چینش خود را ترمیم و همکاریهای بین دستگاهی را تقویت کند.
موعد بازگشت تحریمها نزدیک و شاید زمان برای جبران کمکاریها کم است.