رئيس جمهور در ديدار برخي از خبرنگاران و اصحاب رسانه، به گله از رسانهها پرداخت. اينكه رسانهها توقعات مردم را بالا ميبرند، باعث نااميدي مردم شدهاند و مرجع مردم نيستند و مردم به رسانههاي بيگانه مراجعه ميكنند و ... با توجه به آنكه دولت در ايران رسانههاي متعدد در اختيار دارد، يعني حسن روحاني در پنج سال گذشته كه رئيس دولت بوده، حداقل يك روزنامه مطرح و دو خبرگزاري اصلي كشور را در اختيار داشته است. خود مقام رياست جمهوري هم گزافه نيست كه بگوييم يك رسانه عظيم است؛ چه آنكه صداوسيما و قريب به اتفاق رسانهها اخبار سخنرانيها و مواضع و فعاليتهاي رئيس جمهور را خيلي پررنگ پوشش ميدهند و تازه اينها غيرتعداد بالاي رسانههاي حامي دولت است. با اين مقدمه بايد پرسيد نقش رسانههاي دولت در ايجاد اميد در جامعه چه بود؟ نقش خود رئيس جمهور، وقتي خزانه را خالي معرفي ميكرد، در ايجاد نااميدي چه بود؟ وقتي آنقدر سطح توقع مردم را از برجام بالا بردند كه بسياري از مردم، انتظار معجزه از برجام داشتند، چطور؟! وقتي همه اقدامات قبلي زير سؤال برده شد، تزريق نااميدي نبود؟ رسانهاي كه طبق مسئوليت حرفهاي بايد سخنان رئيس جمهور را در مورد ارتباط برجام با آب خوردن مردم، آورده شدن برجام توسط خدا، فتح الفتوح بودن برجام و هزار و يك مورد تمجيد و تحسين اغراق شده و غلوآميز در مورد برجام را منتشر كند كه نتيجهاي جز بالا بردن توقعات مردم و نهايتاً نااميدي نداشت، چه بايد كند؟!سخنان رئيس جمهور البته با واكنش انتقادي خبرنگاران اصلاحطلب مواجه شد، اما بعيد است اين انتقادات به تغييري در روند موجود بينجامد. روندي كه دولت در مورد هر موضوعي ديگران را متهم و خود را مبري ميكند و فقط «بايد» ميگويد، بي آنكه توجه شود مخاطب بايد خود دولت است.
بيانيه اصلاحطلبانه به نفع ترامپ
تعدادي از فعالان سياسي و آقازادههای اصلاحطلب طي بيانيهاي كه روز گذشته منتشر شد، با اشاره به آنچه استقبال جهاني از ديدار رئيس جمهور امريكا با رهبر كره شمالي خواندند و با اشاره به وضعيت پرخطر منطقه، خواستار مذاكره مستقيم و بدون هيچ پيششرط ايران و امريكا شدند. نويسندگان اين بيانيه همچنين با اشاره به از دست رفتن فرصت مناسب دولت باراك اوباما از ايران خواستند كه «فارغ از جنگهاي رواني كاخ سفيد... با يك تصميم ملي شجاعانه اعلام كند كه حاضر به انجام مذاكرات بدون قيد و شرط با امريكاست تا قدمي در راه حل مشكلات و اختلافات برداشته شود.»اولين دليل اشتباه تحليلي و محاسباتي نويسندگان اين نامه آن است كه نتوانستهاند دريابند كه شايد از جهت نمايش مذاكره امريكا و كره شمالي، اكنون وقت دعوت ايران به مذاكره با امريكا باشد، اما از جهت آنكه امريكا به تازگي از توافقنامه چند جانبه و مهم برجام خارج شد و همه تعهداتش در قبال ايران را بعد از چند سال مذاكره زير پا گذاشت و تصوير روشني از يك پیمانشکن و بدعهد را از خود مقابل چشم مردم ايران گذاشت، حتماً زمان بدي است. چطور ميشود پاره شدن برجام را از سوي امريكا ديد و باز هم از ايران خواست براي مذاكره با امريكا آماده شود؟! اين پنج سال مذاكره چه دستاوردي داشت كه باز تكرار شود؟! نويسندگان نامه چه تضميني دارند كه امريكا باز با زيركي چندين سال ايران را معطل مذاكره نكند و بعد زير همه چيز نزند؟ نام غلامحسين كرباسچي، دبير كل حزب كارگزاران و نيز حسين كروبي و احمد منتظري كه بهواسطه پدرانشان شناخته ميشوند، ذيل اين نامه جالبتوجه است.