کد خبر: 912296
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۵
چرا انقلاب اسلامی همواره زنده است؟
عجز و ناتواني تئوريسين‌هاي غربي در توصيف و تحليل شخصيت امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي ايران، موضوعي است که نمي توان به سادگي از کنارآن گذشت.
سعيد سبحاني

عجز و ناتواني تئوريسين‌هاي غربي در توصيف و تحليل شخصيت امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي ايران، موضوعي است که نمي توان به سادگي از کنارآن گذشت. تاکنون نظريه پردازان حوزه انقلاب هاي جهان، درخصوص منحصر به فرد بودن انقلاب اسلامي ايران نکات زيادي مطرح کرده اند. برجسته سازي نقش معنويت در انقلاب اسلامي ايران، آن هم از سوي فيلسوفي پست مدرن مانند ميشل فوکو يا تاکيد بر عدم همخواني مطلق انقلاب اسلامي ايران با تئوري هاي رايج غربي (در حوزه انقلاب‌هاي جهان ) از سوي تدا اسکاچپل موضوعاتي است که بارها درخصوص آن بحث و گفتگو شده است.
استناد حضرت امام خميني(ره) به اصل نفي سبيل
حضرت امام خميني (ره) با استناد به اصل نفي سبيل و اتخاذ سياست "نه شرقي ،نه غربي "روح استقلال را در کالبد انقلاب اسلامي ايران دميد . اصل نفي سبيل يکي از پوياترين اصول اسلامي محسوب مي شود. بر اساس آيه شريفه " و لن يجعل الله للکافرين علي المومنين سبيلا" اساسا خداوند متعال راهي را براي سلطه کفار بر مسلمين قرار نداده است. در شرايطي که خداوند راهي را در اين خصوص قرار نداده است، تمايل مسلمين به سلطه پذيري کفار بر آنها يکي از اصلي ترين رموز درماندگي و استيصال آنها در طول تاريخ محسوب مي‌شود. حضرت امام خميني (ره) به عنوان رهبر و مصلح مسلمان اين نقطه آسيب را در ملت‌هاي اسلامي درک کرد و نداي استقلال طلبي خود را بر مبناي اصول الهي و اصل مترقي نفي سبيل استوار ساخت. در دوراني که جهان در سيطره دو بلوک شرق و غرب قرار داشت، نظام بين الملل شاهد ظهور انقلابي بود که نه تنها به هيچ يک از دو قطب قدرت جهان وابسته نبود، بلکه سلطه آنها را نيز نفي مي کرد و در تقابل با آنها قرار داشت. بي‌دليل نبود که ايالات متحده آمريکا و اتحاد جماهير شوروي هر دو در دوران جنگ تحميلي و سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي تلاش خود را براي سرنگوني نظام جمهوري اسلامي به کار گرفتند.با اين حال ملت انقلابي ايران با اتکا بر اصل نفي سبيل و اتکا به خود توانست معادله اي ناممکن را ممکن ساخته و پس از هشت سال به دشمنان بعثي و حاميان غربي و شرقي آن اجازه ندهد ذره اي از خاک ميهن پاکمان را به تصرف خود درآورند.
امام خميني(ه) و ماجراي فروپاشي شوروي
مروري بر ماجراي فروپاشي اتحاد جماهير شوروي براي سياست خارجي هر کشوري عبرت آموز خواهد بود . موضوعي که توسط حضرت امام خميني (ره) پيش بيني شده بود. تغييرازجمهوري شورايي به اتحاديه کشورهاي مشترک المنافع که ازآن تحت عنوان فروپاشي اتحاد جماهيرشوروي تعبير مي شود، دقيقا از زماني کليد خورد که خروشچف و ديگر سياستمداران شوروي سابق به فکر همزيستي مسالمت آميز با غرب افتادند. همگان متفق القول هستند که از مهمترين علل سلب حاکميت حزب کمونيست براتحاد جماهيرشوروي مي‌توان به از بين رفتن گارد بسته کرملين در برابر آمريکا افزايش حس ملي گرايانه در جمهوري هاي مختلف مخصوصا روسيه به رهبري بوريس يلتسين و ....اشاره کرد. به عبارت بهتر، ما شاهد وقوع دو رويکرد موازي در داخل شوروي سابق و سپس فروپاشي آن بوده ايم. در ابتدا تلاش کمونيستها براي همزيستي مسالمت آميز با امپرياليسم جهاني پايه هاي قدرت را در شوروي سست کرد و به صورت همزمان، اين سستي مولد افزايش پوکي دروني و داخلي شوروي و رشد گروه هاي ملي گرا در محدوده جغرافيايي پهناور آن بود. ديري نپاييد که رسما در سال 1991 فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اعلام شد و کمونيسم به موزه تاريخ پيوست.
کمونيستها در حالي در روياي همزيستي مسالمت آميز با کبوترها و بازهاي آمريکايي بودند که در آن سوي آتلانتيک، واشنگتن و ناتو قبر کمونيستها را حفر کرده و منتظر جسدي بودند که در داخل اين قبر قرار دهند. سياستمداران شوروي سابق گرفتار اين تله خطرناک شدند. آنها بدون توجه به واقعيتي که پيرامونشان قرار داشت، به سوي تصويري مجازي و خيالي "همزيستي با غرب" گام برداشتند و خود را از درون و بيرون تهي ساختند. اين تهي سازي روندي بود که متعاقبا از سوي دونالد ريگان و بوش پدر نيز به صورتي هدفمند هدايت شد و در نهايت منجر به فروپاشي شوروي گرديد.بنابراين گام نخست و اصلي سقوط کمونيسم را رهبران اين حزب در شوروي سابق برداشتند.
رمز ماندگاري انقلاب از ديدگاه امام (ره)
در ديدگاه پوياي بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي ايران، رمز ماندگاري انقلاب اسلامي يکي " دشمن شناسي" و ديگر " استقلال" و " عمل به احکام الهي و قرآن " بوده است. زماني که دشمن شناسي و استقلال يک ملت در وهله اول با يکديگر ترکيب شده و سپس اين ترکيب در ذيل کامل ترين مکتب الهي تعريف شود،در آن صورت ما با ملتي قوي و آسيب ناپذير و نظامي پويا مواجه خواهيم بود. افتخار ملت انقلابي ايران، حرکت در سايه اسلام و تعاليم الهي و توجه ويژه نسبت به مفاهيمي والا مانند "اسلام سياسي"،" ولايتمداري" و "غيرت ديني" است. اين مفاهيم در ذهن هر چهار نسل انقلاب اسلامي نضج يافته و طرح هاي دشمنان قسم خورده اين مرز و بوم را ناکام گذاشته است.
در اين ميان ،مولفه دشمن شناسي اهميتي ويژه دارد. زماني که دشمن شناسي از قاموس گفتمان انقلاب حذف شود و " اعتماد به غرب " جايگزين "بي اعتنايي مطلق به غرب " شود، ما دچار بدترين خطاي راهبردي، اعتقادي و محاسباتي ممکن شده ايم. نبايد اين حقيقت را فراموش کنيم که هم اکنون غرب نسبت به کليت، ماهيت و زيربناي اعتقادي و سياسي نظام ما رويکردي منفي و تقابلي داشته و نيت و هدف‌گذاري واقعي آن نابودي اين نظام اسلامي و مردمي است. اين هدف‌گذاري نه تنها در طول چهار دهه اخير تغيير نيافته است، بلکه در دوران هر يک از روساي جمهوري دموکرات و جمهوري‌خواه در آمريکا به نحوي تکميل شده است. دموکراتها با استفاده از ابزارهاي فرهنگي و جمهوري‌خواهان با استفاده از راهکارهاي سخت افزاري در صدد تقابل با انقلاب اسلامي ايران بر آمده و براي آن بودجه تصويب کرده اند.
در نهايت اينکه بر اساس آموزه ها و اصول فکري حضرت امام خميني (ره) ، نگاه ما در حوزه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، بايد نگاهي بر گرفته از همان اصل مترقي "نفي سبيل " باشد. در اينجا ما با نگاهي فقهي، راهبردي و مبنايي مواجه هستيم که مطابق آن اساسا اجازه وادادگي در مقابل دشمن را نداريم. تاکيد حضرت امام خميني (ره) و رهبر معظم انقلاب نسبت به اصل "دشمن شناسي" در همين راستا قابل ارزيابي است. راز ماندگاري انقلاب اسلامي ايران مباني محکم سياست خارجي کشورمان است که آن نيز در راستاي نگاه آرماني انقلاب به سوي تکامل و رشد تعريف مي‌شود. در چنين مجالي اگر خداي ناکرده "دشمن شناسي" و " رصد هوشمندانه تحرکات دشمن" تحت تاثير نگاه خوشبينانه و بازدارنده نسبت به آمريکا و ديگر دشمنان قسم خورده اين مرز و بوم فراموش شود، ما از آرمانها و اصول انقلاب عدول کرده ايم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر