قاضی: شغل شما چیه؟
- آقای قاضی، من یه استاد دانشگاه ساده سابقم، یا سابق سادهام!
قاضی: چرا سابق؟ یعنی الان دیگه استاد نیستین؟
- والا آقای قاضی یک زلزله ای چند وقت پیش اتفاق افتاد که زندگی بنده رو اساسی تکان داد! زیر و رو کرد، یعنی من تا قبلش واحد میلیارد رو فقط برای تبدیل ثروت میلیون دلاری رضاشاه به ریال استفاده کرده بودم ولی بعد زلزله تو حساب خودم چند میلیارد پول داشتم!
قاضی: خب الان شغلتون چیه؟
- بیکارم قربان، اخیرا یه چند هزار هکتار زمین خریدم خودمو با اونا مشغول کردم، دو سه دهنه پاساژ هم دارم میسازم که همه برندهای معروف اونورِ آبی توش غرفه دارن، واسه بعد بازنشستگی که حوصلهام سر نره!
قاضی: حالا از کمیته امداد چرا شکایت کردی؟
- آقای قاضی اینا پول های ما رو بر میدارن میبرن مصر تو محله چینیهای قاهره، قورباغه میخرن به چینیها افطاری میدن! اینا امانتدار نیستن! الان خود من، پسرم که فوتبالیسته و دخترم که بازیگره خودمون اومدیم وسط گود، کمکهای مردمی رو جمع میکنیم کارهای خیر میکنیم، میدیم به اهلش.
قاضی: پس دختر و پسرتون سلبریتی هستن؟
- بله، ولی خودشون تواضع میکنن، پسرم تو تیم “واردکنندگان بیگمرک” دروازهبان سومه و تا حالا هفت دقیقه و 11 ثانیه برای تیمش بازی کرده و فقط چاهارتا گل خورده.
قاضی: پس کلین شیت کرده، دخترتون چی؟
- دخترمم تو یه فیلم کوتاه که چندین جایزه در سطح شهرستان دوشانتپه داشت، نقش یه رهگذر رو داشت، البته متاسفانه توی ممیزی نقشش حذف شد ولی فیلمش رو روی گوشی دارم، میخواین ببینین؟
قاضی: نه نمیخواد، حالا شما که از عملکردکمیته امداد شکایت دارین، خودتون چطوری پولهایی که مردم برای کمک به زلزله زدهها و موارد دیگه بهتون پرداخت میکنن رو هزینه میکنید؟
- آخه ریا میشه ولی برای شفاف سازی یه بخشیش رو میگم، با 400 میلیونش یه مزون زدیم تو نیاوران که مادر خانومم مدیریتش میکنه و یه کپی از همه ژورنالها رو فرستادیم کرمانشاه که زلزله زدههای عزیز هر وقت خواستن بیان و با 8 درصد تخفیف هر مدلی رو که خواستن خرید کنن! با 300 تومنش هم یه آژانس مسافرتی راه انداختم که پسرم علیرغم مشغلهاش برای حضور تو تمرینات، این بخش رو هم مدیریت میکنه و خدمات تورهای تایلند رو اونجا ارائه میکنیم. از همه هموطنان زلزله زدهمون هم دعوت کردیم که بیان و بهصورت رایگان و با پرداخت فقط 70 درصد هزینهها برن تایلند، به شرطی که چمدون بارشون مال ما باشه، اینجوری هم روحیهشون عوض میشه، هم یه بنگاه کوچک زود بازده واردات راهاندازی میشه که قطعا مفیده.
قاضی: حالا شما چقدر به کمیته امداد کمک کردین که شکایت کردین؟
- من که خودم هیچی ولی این کارگر دفتر آژانس مسافرتیمون حواسش نبوده 2250 تومن انداخته تو صندوق که من اونو میخوام! زنده!
قاضی خطاب به منشی: بیا این پنج هزار تومن رو بنداز تو صندوق صدقات بلکه خدا یا مرگ من رو زودتر برسونه یا یه عقلی به اینا بده!