شديدترين نوع تحريمي كه عليه جمهوري اسلامي ايران بهكار گرفته شد، تحريمهايي بود كه بين سالهاي 90 تا 92 به كار گرفته شد و بانك مركزي بهعنوان دريافتكننده پول نفت ايران تحريم شد. در چنان شرايطي شركت ملي نفت وظيفه انتقال پول نفت را بر عهده گرفت، در حالي كه ذاتاً چنين وظيفهاي نداشت. شركت ملي نفت با وجود كاهش صادرات نفت، اما توانست نيازهاي ارزي كشور را تأمين كند كه در اين ميان، شركت نيكو بهعنوان بازيگر اصلي شناخته شد. گردش مالي شركت نيكو بين سالهاي 88 تا 92 بيش از 260ميليارد دلار بوده است كه شامل فروش نفت و فرآوردههاي نفتي، تأمين مالي پروژههاي مهم كشور، رابط ميان شركت ملي نفت و بانك مركزي ميشد. نيكو در آن زمان نقش اصلي را در دور زدن تحريمهاي نفتي بر عهده داشت و درست در همان پنج سال وظيفه ذاتي خود را بهدرستي انجام داد. اين شركت بهمثابه بازوي بينالمللي شركت ملي نفت فعاليت ميكند و در فضايي به كار مشغول است كه شركت ملي نفت ترجيح ميدهد وارد آن نشود.
گرچه اسحاق جهانگيري و اكبر تركان و تعداد ديگري از مديران ارشد دولت سعي كردند با بزرگنمايي القا كنند كه بيش از 30ميليارد دلار از پول نفت ايران توسط نيكو ناپديد شده است، ولي اين ادعا توسط شخص وزير نفت تكذيب شد. در هر صورت اين شركت نقش اساسي در دور زدن تحريمها و جابهجايي دلارهاي نفتي داشته و دارد. با آغاز تحريمها از چند ماه ديگر، سيدمجيد هدايتزاده مديرعامل اين شركت استعفا داد، همگان انتظار اين را داشتند مديري با تجربه و آگاه از معادلات نفتي سكان اين شركت را بر عهده بگيرد، زيرا از چند ماه آينده نيكو بايد با قدرت و جسارت بيشتري وارد جنگ اقتصادي با امريكا شود، اما در نهايت تعجب زنگنه ترجيح داد يكي از شاگردان خود به نام علياكبر پورابراهيم را براي مديريت اين شركت برگزيند.
پورابراهيم ششمين شاگرد دانشگاهي زنگنه است كه با سن 30سال و بدون يك روز كار اجرايي، مديريتي و كارشناسي مديرعامل شركتي شد كه قرار است تحريمها را دور بزند. اين انتصاب يك پيام روشن براي بدنه كارشناسي نفت دارد، زنگنه نشان داد در جنگ اقتصادي كه بهزودي آغاز خواهد شد، هيچ برنامهاي نداشته و از امروز تسليم است كه اگر چنين نبود براي نيكو مديري توانمند انتخاب ميكرد. از آنجاييكه وزارت نفت جبهه اصلي اين جنگ است، انتظار ميرفت اين وزارتخانه و شخص وزير محترم كه از سوي رئيسجمهور، «برند» ناميده ميشود با گرفتن آرايشي جديد ادامه مسير بدهد، ولي اين انتصاب نشان ميدهد وزارت نفت انگيزهاي براي ادامه كار ندارد و با اين انتصاب پيام فوق را به لايههاي بالاي حاكميت مخابره كرده است.
وزير نفت كه در سال 92 گفته بود، آمده است تا گروهبانهاي نفتي را بركنار كرده و «ژنرال»ها را به نفت بياورد، با اين پرسش مهم مواجه شده است كه يك شاگرد 30 ساله دانشگاهي چهطور ميتواند ژنرال باشد؟ آن هم در شركت استراتژيكي كه فلسفه وجودياش براي مواقع تحريم از همه بزنگاهها كارسازتر است. شركت نيكو محلي است كه مدير آن بايد شناخت عملي به مراحل توليد نفت، سياسي، اقتصاد بينالملل، بازار نفت، امور مالي و فاينانس و ارتباطات ويژه با بانكهاي بينالمللي داشته باشد كه هيچ يك از اين ويژگيها در مدير جديد نيكو ديده نميشود. مدير جديد از دانشگاه به نفت آمد با مدرك MBA و يكشبه هم مديرعامل يكي از استراتژيكترين شركتهاي نفتي ايران شد. همين اتفاق عجيب كافي است تا بپذيريم يكي از كرامات وزير نفت ايران، آفريدن ژنرال براي كار نكردن است.