به گزارش خبرنگار ما، چهارم بهمنسال۹۴، مأموران كلانتري ۱۳۱شهرري از درگيري خونين در خيابان ديلمان شمالي باخبر و راهي محل شدند. شواهد نشان ميداد در آن درگيري جوان 22ساله به نام حيدر از ناحيه گردن مجروح و به بيمارستان هفتمتير منتقل شده است. يكي از دوستان حيدر به مأموران گفت: «با چند نفر از دوستانم در پارك دور هم جمع و در حال صحبت بوديم كه بعد از ساعتي يكي از دوستانمان گفت ميخواهد به خانه پدرزنش برود. حيدر موتور داشت به همين خاطر قرار شد او را با موتور به خانه پدرزنش برساند. آن دو نفر سوار موتور شدند و رفتند، اما هنوز مسافتي زيادي نرفته بودند كه با صداي داد و فرياد فهميديم آنها با چند پسر جوان درگير شدهاند. بلافاصله خودمان را به محل درگيري رسانديم، اما حيدر از ناحيه گردن چاقو خورده بود. يكي از شاهدان ميگفت جواني به نام فريد با چاقو به او حمله كرده است.»
در حاليكه تحقيقات در اين زمينه ادامه داشت از بيمارستان خبر رسيد حيدر بر اثر شدت خونريزي فوت كرده است. به اين ترتيب پرونده با موضوع قتل عمد تشكيل شد و فريد 32ساله تحت تعقيب مأموران قرار گرفت، اما در بررسيها مشخص شد وي به مكان نامعلومي گريخته است. چهار روز از فوت پسر جوان گذشته بود تا اينكه با تلاش مأموران، فريد و دوستانش بازداشت شدند. فريد در همان بازجوييهاي اوليه به قتل حيدر اعتراف كرد و گفت: «مقتول ميخواست با موتورسوارياش خودنمايي كند به همين خاطر با هم درگير شديم. او در آن درگيري چاقو كشيد و من مجبور شدم از خودم دفاع كنم.»
با اقرارهاي متهم و ديگر دوستان وي، فريد به اتهام قتل عمد و سه نفر از دوستانش به اتهام شركت در نزاع دستهجمعي روانه زندان شدند. پرونده بعد از صدور كيفرخواست كامل و به شعبه نهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. در اولين جلسه رسيدگي به پرونده به رياست قاضي محمدي كشكولي و حضور يك مستشار، اوليايدم در جايگاه قرار گرفتند و پدر مقتول گفت: «غم جوان سخت است و مرگ حيدر مرا زمينگير كرد. براي متهم درخواست قصاص دارم.» در ادامه مادر مقتول نيز درخواست قصاص كرد. سپس متهم در جايگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: «من و دوستانم در خيابان ايستاده بوديم كه همان موقع حيدر سوار بر موتور با سرعت زياد از كنار ما عبور كرد. سرعت زياد موتور ما را ترساند به همين خاطر به او اعتراض كرديم، اما حيدر با بيمحلي رد شد و دقايقي بعد در حاليكه يكي از دوستانش ترك موتور او نشسته بود بار ديگر از كنار ما با سرعت زياد عبور كرد. اين بار هم به او اعتراض كرديم و گفتيم در اين خيابان فرعي نبايد اينقدر سرعت داشته باشي.» متهم در ادامه گفت: «وقتي اين بار هم به او اعتراض كرديم مقتول از موتور پياده شد و با ما درگير شد. او در آن درگيري به رويمان چاقو كشيد، اما من از او خواستم آرام باشد كه مقتول يك سيلي به صورتم و با چاقو يك ضربه به سرم زد. با رفتارهاي مقتول كنترل اعصابم را از دست دادم و چاقو را از دستش گرفتم. مقتول ميخواست فرار كند كه در حال فرار يك ضربه به گردن او زدم.» متهم در آخرين دفاعش گفت: «باور كنيد با مقتول خصومتي نداشتم، اما او سر لجبازي ميخواست خودنمايي كند. با اين حال من خواستم آرام باشد، اما او چاقو داشت و من براي يك لحظه كنترل اعصابم را از دست دادم.»
در ادامه جلسه دادگاه، سه نفر از شركتكنندگان در نزاع كه همگي با قرار وثيقه آزاد بودند به اتهام شركت در نزاع دسته جمعي منجر به قتل يك به يك در جايگاه حاضر شدند و گفتند: «به خاطر حمايت از فريد وارد درگيري شديم، اما وقتي درگيري بالا گرفت سعي كرديم فريد و مقتول را از هم جدا كنيم كه مقتول دست به چاقو شد. باور كنيد هيچ ضربهاي به مقتول نزديم و در قتل نقشي نداشتيم.»
در پايان هيئت قضايي پس از شور، فريد را به قصاص و سه متهم ديگر را به اتهام شركت در نزاع دسته جمعي هر كدام را به سهسال حبس محكوم كرد.