اينطور كه از شواهد و قرائن برميآيد بايد قيد برگزاري يك بازي دوستانه بزرگ و خوب ديگر را براي تيم ملي زد. به نظر ميرسد بايد به همان يك بازي با تيم نيمبند تركيه قناعت و تيممان را با همين حريفان دستچندمي راهي روسيه كنيم. اين روزها كه رئيس فدراسيون فوتبال روي تخت بيمارستان بستري است، خيلي راحتتر از قبل بازيها لغو ميشود، اينقدر راحت كه اصلاً صداي كسي هم درنميآيد، هرچند كه قبل از اين هم كه مهدي تاج سلامت بود و ميتوانست امور فدراسيون خود را بگرداند چنين اتفاقي نميافتاد، اما حداقلش اين بود كه اگر ديداري لغو ميشد، حريف ديگر برايمان شاخ و شانه نميكشيد!
اين روزها خبر ميرسد كه بازي تيم ملي مقابل يونان كنسل شده است. خب اين خبر چندان غيرمنتظره هم نبود كه بخواهيم بهخاطرش شوكه شويم يا حتي ناراحت، اما قصه وقتي جالب ميشود كه يونانيها عنوان ميكنند فدراسيون فوتبال ايران روابطش را با فدراسيون فوتبال اين كشور به حالت تعليق درآورده است. اينجا هم كه همه درگير وضعيت سلامت رئيس فدراسيون فوتبال هستند و كسي پيدا نميشود كه جواب درستي به اين خبرها بدهد.
البته داستان به همينجا ختم نميشود، آقايان جستوجوگر حريف براي تيم ملي فوتبال بلافاصله بعد از كنسل شدن بازي برابر يونان گشتند و كوزوو را پيدا كردند، تيمي كه هر چقدر بگرديد نميتوانيد نام آن را در رنكينگ فيفا پيدا كنيد، مگر آنكه از عدد 150 رد شويد. با اين حال اگر فكر كردهايد كه آنها راضي به بازي با ما شدهاند، سخت در اشتباه هستيد. كوزوو شرايط ايران را نپذيرفت تا تيم ملي دوباره بدون حريف تداركاتي بماند.
اين اوج هنرنمايي يك فدراسيون براي برپايي بازي تداركاتي است، آن هم براي تيمي كه به جام جهاني صعود كرده و در جمع 32 تيم برتر جهان حضور دارد. اين روزها فدراسيونيها يك علت تازه براي اين سردرگمي و بيبرنامگي پيدا كردهاند، آن هم چيزي نيست جز بستري شدن مهدي تاج در بيمارستان، البته نه در ايران بلكه در تركيه. اين روزها شاهد هستيم كه تيمهاي حاضر در جام جهاني چگونه بازي تداركاتي برگزار ميكنند. به همين حريف اولمان يعني مراكش نگاه كنيد، خودتان متوجه داستان ميشويد. مراكشيها با اوكراين بازي كردند و ديدارشان مساوي شد.
سالهاست كه برگزاري ديداري دوستانه و خوب براي فوتبال ايران به يك آرزوي دست نيافتني تبديل شده است. علت آن را نيز فقط و فقط بايد در راهروهاي فدراسيون فوتبال جستوجو كرد، جايي كه عزمي براي پيدا كردن حريف در آن پيدا نميشود. علاوه بر اين حالا بايد گفت فردی كاربلد نيز در اين فدراسيون عريض و طويل براي انجام اين مهم وجود ندارد.
اينكه ما امروز به دنبال حريف تداركاتي بزرگ و خوب براي تيم ملي باشيم، كاري است كه به طور حتم نتيجهاي نميتوان براي آن متصور بود. سالهاست كه علاقهمندان به فوتبال خوب ميدانند كه تقويم فيفا براي برگزاري بازيهاي تداركاتي به ويژه در آستانه رقابتهاي جام جهاني از مدتها و حتي چند سال قبل بسته ميشود و تمام تيمها چه آنهايي كه در جام جهاني حضور دارند و چه آنها كه غايب هستند، ميدانند كه در كجا، چه تاريخي و با چه تيمي بازي خواهند داشت. اين يك عرف تعريف شده در فوتبال دنياست، اما ما هيچ جايگاهي در اين برنامه مدون و منظم نداريم. فقط گهگاهي از روي شانس و تصادف يك ديدار مهيا ميشود و ما در آن حضور پيدا ميكنيم.
اين روزها فدراسيون فوتبال بدون رئيس فوتبال بيدر و پيكرتر از هميشه است و تيم ملي در اروپا حيران و سرگردان براي پيدا كردن حريف تداركاتي اين در و آن در ميزند. اين روزها آنهايي كه در فدراسيون فوتبال هستند فكر بستن چمدانند و آنها كه در تركيه به سر ميبرند در پي گشت و گذار و البته حضور در بالين رئيس مريض، اين وسط كرش و مردانش هستند كه فعلاً فقط تمرين ميكنند. در اين بين اما سؤال اينجاست كه اين تمرينها بدون قرار گرفتن در آزمون يك بازي تداركاتي مناسب و مهم جواب خواهد داد؟! پاسخ به طور حتم منفي است. كمتر از دو هفته ديگر به آغاز جام جهاني باقي مانده و تيم ملي ايران عاجز از برگزاري يك بازي تداركاتي مناسب. تنها ميتوان اميدوار بود و البته دست به دعا برداشت كه پاسخ سؤال بالا در جام جهاني به تيم ملي داده نشود كه آن وقت بايد تيم و فدراسيون را با هم تعطيل كرد و به فكر ساز و كاري جديد و تازه براي فوتبال ايران بود.