عدم صیانت صحیح و بیتوجهی به اصول و محکمات اندیشه امام نه تنها میتواند آثار زیانباری در مسیر انقلاب اسلامی و سلسله نسلهای بعد به بار بیاورد بلکه میتواند از جهت تاریخی بدعتهای را در تاریخ اسلام و تشیع تثبیت نماید. به طور مثال تفسیر عرفیگرایانه از امام میتواند اسلام سیاسی مد نظر امام را قلب ماهیت نماید و انحرافات احتمالی در آینده را به حساب امام بنویسند. حال آنکه امام به سان حسین بن علی (ع) به دنبال «نرد المعالم من دینک» بود اما ممکن است شیادان و منفعت طلبان آن را معکوس نمایند و همانگونه که الان از ولایت فقیه مد نظر امام « قرائت سلطنتی» ارائه کردند و درباره آن کتاب نوشتند، ممکن است از ابعاد دیگر حرکت الهی امام نیز تفسیرهای برون دینی یا خلاف دینی ارائه دهند. بنابراین باید پیامدهای چنین انحرافی را مدنظر و اندیشهیی امام را به مثابه امانت الهی محترم و محفوظ داشت. عمدهترین پیامدهای احتمالی که میتواند ما حصل تحریف امام باشد به شرح ذیل است.
عدم انتقال صحیح چهارچوبهای فکری انقلاب اسلامی به سلسله نسلها
اگر امام به صورتی که بود به نسلهای بعدی منتقل نشود موجب خسارات جبران ناپذیر نگرشی خواهیم شد که نتیجه آن داوریهای شکننده و ماهوی خواهد بود. جامعیت امام مهمترین ویژگی اندیشه امام است لذا باید از آن به صورتی صیانت نمود که ابعاد فقهی، سیاسی، بینالمللی، مردم سالاری، جهان شمولی، اهداف عالی حکومت و غایت نظم سیاسی مد نظر امام به همان صورت که امام باور داشت به نسلها منتقل شود. عدالت، معنویت، عقلانیت امام باید با هم منتقل شود. در غیر اینصورت ممکن است فردی امام را یک انسان دمکرات به معنی غربی و دیگری بهسان یک مبارزه دشمن ساز معرفی نماید که هر دو قطب مذکور تفسیری انحرافی است.
انحراف تدریجی جمهوری اسلامی ایران از اهداف اولیه
امام براین باور بود که « رمز استمرار جمهوری اسلامی همان رمز پیروزی است» یعنی وحدت کلمه و تمسک به اسلام به عنوان منبع زندگی ساز و انسجام بخش مد نظر امام بود. تلاش امام این بود که شکل حکومت را به مردم و محتوای آن را به اسلام ارجاع دهد و با تشکیل جمهوری اسلامی، اهداف فرامرزی و جهانی نهضت بیداری فراموش نشود. لذا باید شالوده سازی امام برای همه ابعاد انقلاب اسلامی حفظ و گسترش یابد و جمهوری اسلامی هر روز نوتر و پویاتر و بر صراط امام مستقیمتر حرکت نماید.
روشن نبودن آرمانها و مسیر انقلاب اسلامی
اگر از اندیشه، آرمانها و اهداف امام صیانت نشود ممکن است مسیر انقلاب اسلامی به یک دو راهی ختم شود و هم اکنون که رهبری حی بر راه امام اصرار می ورزند، عدهای مشغول این کار هستند و تلاش می نمایند مردم بین ارزشها و آرمانهای جهانی انقلاب اسلامی و زندگی و رفاه مادی و توسعه اقتصادی یکی را انتخاب کنند برخی اصرار دارند که انقلاب اسلامی تثبیت و تمام شده است و آنچه اکنون در دست ما است صرفاً جمهوری اسلام است. حال آنکه جمهوری اسلامی صرفاً ماهیت حقوقی نظام است و محتوای و مظروف آن انقلاب اسلامی است. امام جمهوری اسلامی منهای محتوای اسلامی آن را خطرناک میدانست و لذا از آن خوف داشت و گوشزد میکرد که نباید به « جمهوری اسلامی اسمی» دل خوش کرد و آن را همان حکومت طاغوت میدانست. بنابراین باید شعارها، آرمانها و اهداف امام روشن و شفاف باشد و کسی حق ندارد بخشی از امام را کتمان یا پنهان و بخشی دیگر را برجسته نماید
ناکارآمدی و ناامیدی دوستان منطقهای و جهانی انقلاب اسلامی
ارائه هرگونه تفسیری از امام که با چهره و اهداف اولیه انقلاب اسلامی سازگار نباشد به الهام بخشی انقلاب اسلامی آسیب خواهد رساند. اگر دوستداران انقلاب اسلامی انحراف و ناکارآمدی را نتیجه حرکت امام بدانند در روگردانی از آن تردید نخواهند کرد. بنابراین کارآمدی نظام جمهوری اسلامی مبتنی براندیشه امام و مدلهای بومی میتواند به گسترش الگوی مردم سالاری دینی در جهان اسلام کمک کند و در نتیجه درخشندگی اندیشه امام هر روز صیقل بخورد اما اگر روند به صورتی باشد که به استحاله راه و هدف منجر شود ابعاد جهانی آن نیز تحدید خواهد شد.
تبدیل انقلاب اسلامی به ضد خودش با ورود نااهلان به حوزه حکومت
ممکن است با شعارهایی مانند «توسعه سیاسی» یا «ایران برای همه ایرانیان» که به ظاهر عقلانی و موجه نیز جلوه مینمایند ورود دگر اندیشان و مطرودین امام به حکومت فراهم گردد. در آن صورت به جای عمق بخشی به اندیشه امام باید به نقدهای این جماعت نسبت به اهداف امام و گذشته انقلاب اسلامی پاسخگو بود. در حوزه بیرونی نیز دنیای غرب تلاش مینماید با ارائه قشریگری و مذهب گرایی از اندیشه امام، غیریت را از غرب به درون جهان اسلام مستقل کند و به جای اینکه مبارزان سیاسی اهل سنت همراه امام به غرب فاسد بتازند بر علیه انقلاب امام قیام نمایند. و آرمان غرب مبتنی بر صرف انرژی مسلمانان در جنگهای داخلی اتفاق بیفتد. برخی از حکومتهای وابسته، جهان شمول بودن انقلاب و نهضت امام را به توسعه طلبی شیعی تعبیر کردند تا بتوانند تحریکات درون دینی را علیه امام برانگیزد. بنابراین وحدت جهان اسلام که از آرمانهای اعلام شده امام بود یا تحریف به تفرقه تبدیل شد و غرب تا حدودی در ایجاد این نقار و شکاف موفق بود که باید از وخیم شدن آن جلوگیری نمود.
استحاله انقلابیون در سایه قرائتهای اشرافیگرایی و تعامل گرایانه
تبدیل انقلاب الهی و قیام لله امام به قیام برای شکم، عریان ترین تفسیری است که از قیام امام در حال حاضر ارائه میشود. اگر اندیشه و سیره امام به مثابه شاقولی کجیهای حاکمان و دولت مردان را صاف نکند ممکن است استحاله تدریجی مدیران نظام،از جمهوری اسلامی چیزی باقی نگذارد و رقابت ثروت اندوزی و قدرت طلبی سطح حکومت اسلامی را در تراز حکومتهای عرفی جهان قرار دهد. بنابراین بازخوانی وظایف و شرایط مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی به صورتی که مد نظر امام بود میتواند از این انحراف تاریخی و بنیان کن جلوگیری نماید.