تفسیر تجزیهای قرآن تأکید بر هماهنگی با ترتیب مصحف شریف و ارائه تفسیر به ترتیب آیات و سورهها دارد. باید اذعان کرد که تا قرون اخیر اغلب تفاسیر ارائه شده از قرآن با همین روش بوده است. با گسترش تحقیقات قرآنی خصوصاً از قرن چهاردهم به بعد، آثار موضوعی استخراج شده از قرآن مانند «خدا در قرآن»، «سیمای پیامبر در قرآن»، «دستورات اخلاقی قرآن کریم»، «تربیت در قرآن» و... توسط علما و مفسرین به نگارش درآمده است.
در روش تجزیهای مفسر میکوشد تا تسلسل آیات قرآن را حفظ کند و به عبارتی آیات را به صورت قطعه قطعه و با تأکید بر معانی الفاظ آیات و مقدماتی که برای مواجهه با هر آیه انتخاب کرده است تفسیر خود را عرضه کند. هدف اصلی این رویکرد، شفافسازی مفهوم و تسهیل ادراک هر یک از آیات قرآن است. چنین نگرشی البته قدیمی است و نخستین موارد آن به زمان صحابه پیامبر بازمیگردد. تلاش برای بیان مفهوم واژگان و لحاظ کردن ساختار دستوری عرب در تفاوت معانی از جمله تأکیدات این روش تفسیری است. البته نخستین تفاسیر مدون با توجه به عربی بودن و نیز نزدیکی به عهد پیامبر و فرهنگ حامل مفاهیم واژگان قرآنی، بسیار ساده و مختصرتر بودهاند و هرچه زمان به پیش رفته است، با توجه به فاصله فرهنگی ایجاد شده و توسعه زبان عربی و تغییر مفاهیم آن در گویشهای مختلف، نیاز به شرح و تفسیر عبارات و لغات نیز بیشتر شده و تفاسیر پیچیدهتر و مطولتر شدهاند.
البته در این نوع تفاسیر گاهی توضیحات مفسر در تبیین عقیده و مذهب خود و انتساب آن به قرآن (مثل بیان فضائل اهل بیت در اشارات قرآنی) وجود داشته است، اما نمیتوان آن را تلاشی برای توجه موضوع محور به قرآن در نظر گرفت.
از جمله نقدهایی که به این روش تفسیری وارد شده است، عدم جامعیت و کارآمدی برای حل مسائل روز است. این رویکرد تمرکز خود را بر بررسی تاریخی آیات و شأن نزول آنها گذاشته و کمتر به مسائل رایج اجتماع توجه کرده است.
آیتالله شهید سیدمحمدباقر صدر در تأیید این مطلب، رویکرد تجزیهای را این گونه توصیف کردهاند: «از آنجا که هدف تفسیر تجزیهای فقط فهم مدلول لفظی آیه است مفسر در هر گام مواجه با فهم یک بخش از قرآن است و از موضوع آیاتی که در بخشهای مسلسل آیات قرآن تفسیر میشود میتواند معرفت تفسیری روی تمام قرآن با خصلت تجزیهایاش پیدا کند. یعنی با بررسی یک یک آیات مفسر تجزیهای از شناخت عداد زیادی از معارف و مفاهیم قرآن برخوردار میشود، اما به صورت پراکنده و روی هم انباشته بدون آنکه در فرجام کار بتواند نظر قرآن را در مورد هریک از زمینههای زندگی که آیاتی درباره آنها نازل شده است تعیین کند. بدینسان در اینجا فقط انباشتهای از معلومات وجود دارد، ولی گسسته از هم بدون ارتباط؛ بنابراین در تفسیر تجزیهای ارتباط و همبستگی بین آیات مورد توجه نیست. نکته دیگر دراین زمینه این است که اینگونه تفسیر باعث تناقضهای مسلکی فراوانی شده و در جامعه اسلامی به گسترش مذاهب گوناگون یاری رسانده است».
در مقابل این رویکرد، تفسیر موضوعی قرار دارد که منظور از آن، فراهم آوردن آیات با مضامین شبیه به هم و دستهبندی آنها و بررسی و بحث در خصوص معنای کلی است که از آیات مربوطه مستفاد میشود. شاید نخستین رویکردهای موضوعی با عنوان «آیات الاحکام» به جمعآوری و بررسی آیاتی پرداخته که احکام فقهی و حدود شرعی الهی را معرفی کردهاند.
به این روش تفسیری در قرون معاصر توجه ویژهای شده است و شهید صدر را میتوان از جمله مروجان این رویکرد دانست.
ایشان معتقدند در عصر کنونی، مسلمانان باید نظر اسلام را پیرامون همه رشتهها و ابواب علمی استخراج و تنظیم کنند تا بتوانند در مقابل دانشمندان غربی، نظریات اسلامی را عرضه کنند؛ لذا تفسیر موضوعی تنها مسیری است که ما را برای استحصال نظریات اسلامی از قرآن، توانمند میسازد و باید همت بیشتری بر پژوهش در این حوزه معطوف شود.
در نگاه شهید صدر، سه فرآیند کلی در موضوعی بودن تفسیر مطرح است. نخست محقق یکی از موضوعات کلان حیات اجتماعی مسلمین را درنظر میگیرد و سپس مجموعه آیاتی را که در قرآن در این حوزه آمده، جمعآوری میکند و در گام نهایی و اصلی با توجه به روابط علت و معلولی، مجموعهای از فرضیات را بر اساس مؤیدات قرآن تبدیل به نظریه میکند. تأکید ایشان در انتخاب موضوع، عدم اهتمام به موضوعات حاشیهای است که در زندگی روزمره مسلمانان نقش چندانی ندارد و معتقدند باید به سراغ موضوعاتی رفت که کلیدهای حل مشکلات بشری در نتیجه پژوهش قرآنی از آنها قابل استخراج باشد.
مجموعاً میتوان شهید صدر را تنها عالم تراز اول در میان شیعیان دانست که مستقیماً روش تفسیر تجزیهای یا جزئینگر را نقد و رویکردی متناسب با زمانه پیشنهاد کرد. شاید تا پیش از ایشان از میان علمای شیعه، کسی به نظریهپردازی در حوزه تفسیر قرآن و ارائه نمونههای عملی از آن همچون نظریه استخلاف یا اقتصاد اسلامی پرداخت.
نظریه شهید صدر پیرامون رویکرد موضوعی به تفسیر قرآن را میتوان نظریهای جریانساز در موضوع تفسیر شیعی محسوب کرد که گسترش این نظر در سالیان اخیر سبب تألیف و انتشار مجموعهای از آثار قرآنپژوهی شده است.