کد خبر: 908784
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۰
از زمان خروج یکجانبه امریکا از برجام تلاش‌هایی برای نجات این پیمان چند‌جانبه آغاز شده که در این میان روسیه و چین به عنوان دیگر اعضای این پیمان دارای وظایف و مسئولیت‌های تعریف شده در این زمینه هستند و حفظ این پیمان به نوعی با منافع و امنیت ملی این کشور‌ها نیز گره خورده است.
احمد كاظم‌زاده

از زمان خروج یکجانبه امریکا از برجام تلاش‌هایی برای نجات این پیمان چند‌جانبه آغاز شده که در این میان تلاش‌های ایران و اتحادیه اروپا از برجستگی خاصی برخوردار است، اما واقعیت این است که روسیه و چین به عنوان دیگر اعضای این پیمان دارای وظایف و مسئولیت‌های تعریف شده در این زمینه هستند و حفظ این پیمان به نوعی با منافع و امنیت ملی این کشور‌ها نیز گره خورده است. برجام زمانی به امضا رسید که دولت وقت امریکا برخلاف دولت فعلی حداقل در ظاهر امر در برابر چندجانبه‌گرایی مقاومت نمی‌کرد و نابودی آن به منزله بازگشت به یکجانبه‌گرایی عریان است که امریکا دو بار یکی در دوران جورج بوش پدر و جورج بوش پسر تجربه کرد و در دوره هشت ساله اوباما با توجه به پیامد‌های حاصل از آن که در بحران اقتصادی امریکا و گرفتاری‌اش در دو جنگ عراق و افغانستان تجلی یافت، به طور موقتی رها شد، اما اکنون با به قدرت رسیدن تجدیدنظرطلبان حاکم بر کاخ سفید به رهبری ترامپ، امریکا دوباره به همان خط یکجانبه‌گرایی عریان بازگشته و خروج از پیمان‌های چندجانبه را در دستور کار خود قرار داده است. از این دید خروج امریکا از برجام نخستین مورد نبوده است بلکه پیش از آن نیز دولت ترامپ از دیگر پیمان‌های بین‌المللی چندجانبه همچون پیمان پاریس درخصوص مقابله با تغییرات آب و هوایی از طریق کاهش گاز‌های گلخانه‌ای یا موافقتنامه تجارت آزاد در میان کشور‌های دو سوی اقیانوس آرام نیز خارج شده بود. یکی از عواملی که موجب شده است دولت ترامپ یکی پس از دیگری خروج از این پیمان‌ها را در دستور کار خود قرار دهد، سکوت یا اقدام منفعلانه دیگر اعضا بوده است و حتی از راهکار‌های بازدارنده‌ای که در این پیمان‌ها برای کشور‌های خاطی پیش‌بینی شده علیه دولت تجدیدنظرطلب ترامپ استفاده نشده است. به نظر می‌رسد هیچ یک از قطب‌های قدرت اعم از اتحادیه اروپا، روسیه و چین حاضر نشده‌اند هزینه مقابله با تجدیدنظرطلبی‌های دولت ترامپ را به طور مشترک بپردازند و هریک با اتخاذ استراتژی احاله مسئولیت به نوعی کوشیده‌اند این هزینه را بر گردن طرف‌های مقابل بیندازند و اتفاقاً دولت تجدیدنظرطلب ترامپ نیز از این وضعیت به عنوان فرصتی برای پیشبرد سیاست‌های یکجانبه‌گرایانه عریان خود استفاده کرده است، اما ادامه این راهبرد نه در قبال رویکرد تجدیدنظرطلبانه ترامپ در قبال برجام امکانپذیر است و نه اینکه به نفع امنیت و منافع ملی این کشور‌ها و قطب‌های قدرت است. برجام برخلاف سایر پیمان‌هایی که دولت ترامپ بدون پرداخت هزینه از آن‌ها خارج شد نه پیمان زیست محیطی و اقتصادی – تجاری بلکه یک پیمان حقوقی است که دارای مضامین سیاسی، امنیتی و نظامی است و به نوعی با شکل و ماهیت نظام بین‌الملل نیز گره خورده است. در نظامی که این تجدیدنظرطلبان ترسیم کرده‌اند نه جایی برای حفظ اتحادیه اروپاست و نه جایی برای اقتدار روسیه و چین و حتی در اسناد دفاعی و امنیتی که منتشر شده به صراحت از روسیه و چین به عنوان دشمن یاد شده است. هرچند در این اسناد حساب اتحادیه اروپا از حساب روسیه و چین جدا شده است، اما در این تردیدی نیست که تجدیدنظرطلبان حاکم بر دولت فعلی ترامپ هیچ نظر مساعدی به اتحادیه اروپا ندارند و فروپاشی اتحادیه اروپا را به عنوان یک هدف راهبردی و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا موسوم به برگزیت را با همین هدف دنبال می‌کنند. ضمن اینکه یکی از اهداف اعلامی ترامپ این بوده است که از این پس اتحادیه اروپا را به تأمین بخش‌های بیشتری از هزینه‌های ناتو مجبور و از این طریق در روند توسعه آن اخلال ایجاد کند. از این دید هرچند تاکنون اتحادیه اروپا در مواردی همچون توسعه ناتو به شرق یا مسئله اوکراین در کنار امریکا علیه چین و به خصوص روسیه قرار داشته است، اما چنانچه بخواهد با یکجانبه‌گرایی امریکا رودررو شود، باید در کنار روسیه و چین قرار گیرد. با توجه به اینکه تاکنون هیچ یک از این سه قطب قدرت از ظرفیت‌های همکاری یکدیگر استفاده نکرده‌اند، لذا دولت امریکا و تجدیدنظرطلبان حاکم بر آن موفق شده‌اند از شکاف‌های موجود میان این سه قطب به خصوص از استراتژی احاله مسئولیت آن‌ها نهایت استفاده را به نفع خود ببرند و آن‌ها را به باج دهی وادار کنند که از مصادیق آن می‌توان به الزام چین به خرید ۲۰۰ میلیارد دلار کالا از امریکا برای ایجاد تراز تجاری اشاره کرد. دولت امریکا با همین اهرم تا کنون کره‌شمالی را به تأمین شروط مورد نظر خود از جمله تخریب مرکز هسته‌ای خود قبل از مذاکرات سران دو کشور در سنگاپور وادار کرد که بدون حمایت چین امکانپذیر نبود. این در حالی است که بعد از خروج یکجانبه امریکا از برجام هیچ امیدی به پیشرفت این مذاکرات یا هیچ تضمینی به توافقات حاصله وجود ندارد و دولت ترامپ به همین راحتی که به تعهدات این کشور در برجام پشت پا زد این حق را برای خود نیز قائل خواهد شد که در مذاکرات کره‌شمالی و توافقات احتمالی حاصله نیز به دلخواه خود رفتار کند. آنچه این احتمال را قوی نشان می‌دهد نگاه تاکتیکی و ابزاری دولت ترامپ به مذاکره با کره‌شمالی است و به محض اینکه خیال امریکا از خاورمیانه راحت شود دوباره به سمت شرق آسیا برای مهار چین بازخواهد گشت و در صورتی که چین برگه کره شمالی را نیز از دست دهد فشار‌ها علیه آن دوچندان خواهد شد. در مجموع به نظر می‌رسد راه‌حل جامع و مطمئن برای مقابله با یکجانبه‌گرایی امریکا وجود همکاری سازنده میان قطب‌های قدرت در جهان است، چراکه امریکا برای حفظ و تثبیت هژمونی خود چاره‌ای جز نابودی این قطب‌های رقیب برای خود نمی‌بیند و با توجه به اینکه هر سه قطب اتحادیه اروپا، روسیه و چین در برجام حضور دارند، لذا همکاری سازنده این سه قطب برای حفظ برجام می‌تواند نخستین زمینه همکاری را میان آن‌ها برای مقابله با یکجانبه‌گرایی امریکا فراهم کند و به تجدیدنظرطلبی‌های ترامپ و باج‌گیری‌های آن برای همیشه پایان دهد. در غیر اینصورت این باج‌گیری‌ها کماکان ادامه خواهد یافت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار