تا ديروز مدل فكري مواجهه نخبگان اصلاحطلب با نظام الهام گرفته از مدلهاي قراردادهاي اجتماعي و جدايي دين از سياست نظير جان لاك، ماكس وبر، هابرماس، فوكوياما و مواردي از اين قبيل بود و در مواجهه مدني اجتماعي با نظام نيز، جوزف ناي و جين شارپ و طراحان انقلاب رنگي را سرلوحه كار خود قرار داده بودند. اكنون جناب حجاريان در مطلبي در روزنامه شرق به سقراط، افلاطون و ارسطو و رواقيون برگشته است و نهايتاً هم نتيجه ميگيرد كه اينها هم به درد قدرت نميخورد.
ظاهراً بعضي مطلب را نه از بعد كاربردي و كارآمدي كه جهت «تحير» اطرافيان مينويسند كه بگويند: «اوووه عجب فكر و ديدگاهي دارد و عجب نخبهاي است كه متأسفانه جمهوري اسلامي از آن استفاده نميكند!»
البته از اين به اصطلاح نخبگان از سال 68 تا 82 در مركز مطالعات استراتژيك رياست جمهوري استفاده شد تا با اشراف بر اسرار و محاسن و چالشهاي نظام، در مواجهه با آن موفقتر عمل كنند.
كسي دل ظريف را نشكند!
در حالي كه فعالان سياسي و رسانههاي اصلاحطلب بهشدت منتقدان برجام را نقد و تخطئه ميكنند و حتي در وضعيتي كه امريكا از برجام خارج شده، باز هم پي القاي تندروي منتقدين داخلي برجام هستند، حسين مرعشي تلويحاً خواستار آن شد كه كسي نگويد بالاي چشم ظريف ابروست! او در عين حال منتقدان را به حسد و بخل و كينه متهم كرد.
مرعشي در مصاحبه با روزنامه ايران ميگويد: «اروپا بيش از ايران تلاش ميكند تا برجام حفظ شود. مسئله امروز اتحاديه اروپا فقط ايران و برجام نيست؛ اروپا از سندي دفاع ميكند كه در فرآيند گفتوگوي بينالمللي به وجود آمده و زاده شده است. حالا اگر عدهاي اين شرايط را درك نكنند، يا بايد در دركشان ترديد كرد يا بايد بگوييم آنقدر درونشان بغض، حسد، بخل و كينه حكمفرماست كه نميتوانند اين فضا را ببينند. فرض كنيم برجام نواقصي داشته است اما بايد توجه كنيم اولاً قرار نيست در قراردادي كه با شش كشور قدرتمند دنيا امضا ميشود، فقط خواستههاي ايران در آن لحاظ شده باشد... اصلاً وقت دغدغه و كشمكشهاي داخلي نيست؛ وقت هو كردن وزير خارجه نيست. با اطمينان عرض ميكنم امروز از آن روزي كه امام خطاب به عدهاي از منتقدان فرمودند: « شما دل مسئولان را شكستيد» حساستر است. هیچکس نبايد دل آقاي ظريف را بشكند».
حاميان دولت به بهانه شرايط حساس كنوني ميخواهند همه منتقدين را ساكت كنند. اما از آنسو خود بدترين توهينها را به منتقدين ميكنند و بیپاسخی انتقادات را با بخيل و حسود ناميدن منتقدان جبران ميكنند. اين روزها هم كه شديداً از امريكاييها كه پیشازاین كدخدا ميخواندنشان، عصباني هستند و چون به خاطر اعتماد كاذب به امريكا تحت سؤال هستند، تلاش ميكنند با فرافكني، به جاي امريكاييها منتقدين خود را تخطئه كنند! اينكه گفته شود دل ظريف را نشكنيم، همان بستن دهان منتقدان است.
روحاني استعفا بدهد
از اين انفعال بهتر است
علي تاجرنيا، فعال سياسي اصلاحطلب ميگويد: در دولت روحاني با وزرايي مواجه هستيم كه انگيزه كافي براي انجام مسئوليت خود ندارند و با كمال تعجب رئيسجمهور در تريبونهاي عمومي از آنها گله ميكند كه اين گلايههاي روحاني از كابينهاش عملكرد او را زير سؤال برد. چرا كه شايد روحاني نتواند ايدهآلهاي خود را به عنوان وزير تعيين كند و هماهنگي با نهادهاي عالي رتبه و كسب رأی اعتماد از مجلس اين مسير را براي او سخت كند اما روحاني ميتوانست حداقلها را براي انتخاب وزير در نظر بگيرد و كساني را انتخاب كند كه با او و برنامهها و رويكردهايش همخوان باشند. »
علي صوفي وزير تعاون دولت اصلاحات هم از انفعال حسن روحاني گلايه ميكند: «اگر آقاي روحاني همچنان فعال، محكم و مقاوم ايستادگي ميكرد، وضع كشور قطعاً بهتر از الان بود. رئيسجمهور اگر رئيسجمهوري باشد كه پاي تعهداتش بايستد، ولو اينكه مجبور به كنارهگيري هم شود، خيلي بهتر است تا اينكه منفعل بوده و اوضاع كشور در حالت بلاتكليفي باشد. » روشن نيست حسن روحاني چرا در زمينههاي مختلف منفعلانه ظاهر ميشود و بعد ادعا ميكند كه نگذاشتند من كار كنم!