به گزارش خبرنگار ما، مهر سال 96 مأموران پليس پايتخت از سرقت مسلحانه يک مغازه طلافروشي در خيابان شمشيري باخبر و راهي محل شدند. شواهد نشان ميداد سارقان دو پسر جواني بودند که با پوشاندن چهره و ايجاد رعب و وحشت با سلاح گرم به طلاهاي داخل مغازه طلافروشي دستبرد زدهاند. صاحب طلافروشي که به شدت ترسيده بود در خصوص نحوه ورود سارقان و شليک گلوله با اسلحه گرم به بازپرس توضيح داد و سپس از سارقان شکايت کرد. با طرح اين شکايت رديابي و دستگيري سارقان با رصد دوربينهاي مداربسته مغازه طلافروشي در دستور کار قرار گرفت. در حالي که تحقيقات در اين زمينه ادامه داشت، 26 دي سال 96، مأموران از سرقت مسلحانه دو سارق به مغازه طلافروشي ديگري در همان خيابان شمشيري باخبر شدند. بعد از طرح دومين شکايت از سوي صاحب طلافروشي و رصد دوربينها مداربسته، پليس دريافت سارقان همان دو پسر جواني هستند که تحت تعقيب کارآگاهان پليس قرار داشتند.
به اين ترتيب بعد از چند ماه تلاش مأموران، آنها موفق شدند دو پسر جوان به نامهاي يزدان 28 ساله و مهران 27 ساله را شناسايي و دستگير کنند.
متهمان با اقرار به جرمشان روانه زندان شدند و پرونده آنها به شعبه دوم دادگاه کيفري يک استان تهران فرستاده شد.
صبح ديروز پرونده روي ميز هيئت قضايي به رياست قاضي زالي قرار گرفت و بعد از قرائت کيفرخواست از سوي نماينده دادستان، يکي از شاکيان در جايگاه ايستاد و گفت: «دو پسر جوان در حالي که صورتهايشان را پوشانده بودند به مغازهام حمله کردند و نيم کيلو طلا از مغازهام به سرقت بردند. براي آنها درخواست اشد مجازات را دارم.»
در ادامه دومين شاکي نيز گفت: «متهمان با تهديد اسلحه ۵ کيلو ۸۴۰ گرم طلا سرقت کردند که فاکتورهايش را دارم، اما آنها ادعا ميکنند فقط يک کيلو و 700 گرم طلا بردهاند. براي آنها درخواست اعدام دارم.»
بعد از توضيحات دو شاکي پرونده، اولين متهم به دستور رياست دادگاه در جايگاه قرار گرفت و گفت: «من و مهران از بچگي با هم دوست بوديم. من دستفروشي ميکردم و فيلم ميفروختم، اما چند بار دستگير شدم به همين خاطر با موتور کار ميکردم. با مهران يک خانه اجاره کرديم تا اينکه در پارک با دو پسر جوان آشنا شديم. آنها قصد داشتند قاچاقي از کشور خارج شوند به همين خاطر دو اسلحه که ميگفتند ۸ ميليون تومان ارزش دارد را به ما سپردند تا برايشان بفروشيم. بعد از آن بود که دو پسر جوان به ترکيه و سپس به آلمان رفتند و در اين مدت هيچ مشتري براي خريد اسلحهها معرفي نکردند.»
متهم در ادامه گفت: «من و مهران به ترياک و شيشه معتاد بوديم و درآمد مالي خوبي نداشتيم به همين دليل نقشه سرقت کشيديم. از آنجايي که اسلحه داشتيم، تصميم گرفتيم با اسلحه سرقت کنيم. آنجا بود که با زير نظر گرفتن مغازههاي طلافروشي يکي از آنها را شناسايي کرديم و در اولين سرقت نيم کيلو طلا و سه ماه بعد در دومين سرقت يک کيلو و 700 گرم طلا سرقت کرديم. در اين سرقتها حدود 50 ميليون کاسب شديم، اما مقداري از پولمان نزد مالخر ماند. قرار بود مالخر مابقي پول را بدهد که از سوي مأموران دستگير شديم.»
متهم در خصوص نحوه شليک با اسلحه نيز گفت: «با اسلحه کار نکرده بودم. روز حادثه وقتي با صاحب طلافروشي درگير شدم، خيلي ترسيدم به همين دليل دستم را روي شاسي اسلحه گذاشتم، اما گويا خراب بود و گير کرده بود. به همين دليل ناخواسته يک تير هوايي شليک شد.»
بعد از توضيحات يزدان، دوست او مهران نيز اين حرفها را تأييد کرد و گفت «من و دوستم معتاد بوديم و درآمدي نداشتيم به همين دليل از سر ناچاري و بيکاري به فکر سرقت مسلحانه افتاديم.»
در پايان هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.