كسري محمديان
به تماشاي يكي از فيلمهايي كه تازه اكران شده رفته بودم. روايت فيلم حول و حوش توليدي و پلاسكو ميچرخد. در قسمتي از فيلم، يكي از بازيگرهاي فيلم ديالوگي ميگويد كه بسيار تلخ و دردناك است. او ميگويد:« ما خيلي وقته كه زير آوار پلاسكو دفن شديم. وقتي توليد وطني رو نتونستيم تو بازار بفروشيم و به خاك سياه نشستيم ما مرديم. وقتي مجبور شديم توليد داخل رو با اتيكت ترك وارد بازار كنيم ما مرديم!» اين يكي از واقعيتهاي تلخ و گزنده صنعت و توليد كشور است. خيلي وقت است توليد داخلي زير آوار هجوم واردات خارجي حبس ميشود. چگونه ميتوان از كالاي ايراني حمايت كرد وقتي بازار مصرف كشور، پر از كالاهاي چيني و برندهاي اروپايي و ترك شده است. وقتي چشم و نگاه مصرفكننده ايراني پر شده از برندهاي خارجي، ديگر اعتمادي به توليدات داخلي ندارد. حتي وقتي زبان به زبان ميچرخد كه فلان برند ترك توليد داخل است و فقط با اسم اين برند به خورد مصرفكننده داده ميشود باز هم گويا گوشي براي شنيدن وجود ندارد و مصرفكننده داخلي باور دارد يك برند خارجي را ميخرد. حال كه در چنين شرايطي، مسئولان به فكر حمايت از توليد داخلي افتادهاند چه خوب است در پاسخ عملي به نامگذاري امسال، حركتهاي خوبي در بدنه دولت و مردم اتفاق بيفتد. اتفاقاتي مشابه آنچه در ادامه ميخوانيد.
با افتخار، توليد ملي
در فروشگاه بزرگ يكي از برندهاي ترك در يكي از پاساژهاي بزرگ و معروف شهرمان در حال قدم زدن بودم كه چشمم به عنوان جالبي برخورد. روي تعداد زيادي از رگالهاي لباس اين عنوان زده شده بود:« با كيفيت برند...، با افتخار، توليد داخلي» چه جسارتي! يعني تمام لباسهاي اين قسمت توليد كشور خودمان است. چند وقتي بود كه زمزمههايي به گوشم ميخورد كه اين برند ترك هم اجناسش در ايران توليد ميشود، انگار اين زمزمهها واقعيت داشته و مسئولان واردكننده اين برند هم در راستاي حمايت از كالاي ايراني چنين جسارتي را به خرج دادهاند تا هموطنان ما با آگاهي كامل بدانند كه كالايي كه در داخل توليد شده است را خريداري ميكنند. از يكي از فروشندههاي داخل فروشگاه سؤال كردم:« شما كه اين عنوان را بالاي اين رگالها زدهايد آيا مشتريهاي شما اين اجناس را خريداري ميكنند؟ نحوه برخورد مردم با اين لباسها چطور است؟ آيا مردم از اين قسمت هم استقبال ميكنند؟ حرف آخر اينكه اين اجناس با اين شناسه اصلا فروش ميروند؟» فروشنده كه مرد جواني بود با لبخند گفت:« ابتدا كه مسئولان فروشگاه تصميم گرفتند اين كار را انجام بدهند زياد مورد استقبال مردم قرار نگرفت ولي بعد از گذشت مدتي اين اجناس هم فروخته شد و اكنون مردم اين قسمت را مثل تمام قسمتهاي ديگر اين فروشگاه ميبينند و اجناسش را خريداري ميكنند.»
بدون شك همه مردم در هر جاي دنيا كه باشند دوست دارند پول خود را بابت خريد جنس با كيفيت بدهند. مردم كشور ما هم مستثني نيستند. مردم ميخواهند جنسي را كه با قيمت گزافي خريداري ميكنند يكبار مصرف نباشد و بتوانند چند سالي استفاده كنند، البته اگر موضوع چشم و هم چشمي كه آفت جان كالاي ايراني شده است اجازه بدهد چشمهاي مردم به روي واقعيت باز شود. اگر مردم رقابتهاي غلط خود را كنار بگذارند و جلوي اين دروغ بزرگ بايستند و اجازه ندهند جنس با كيفيت ايراني تحت عنوان خارجي فروخته شود گام بزرگي برداشته خواهد شد. به عنوان مثال همه دنيا ميدانند كه ظروف كريستال ايراني با تراشههاي بينظيرش در دنيا حرف اول را ميزند، در حالي كه ما در بازار لوكس فروشي ايران دسترنج زيبا و بينظير ايراني را با عنوان كريستال كشور چك خريداري ميكنيم، در حالي كه تمام آن تراشههاي زيبا كار هموطنان ماست، لذا حمايت از كالاي ايراني نياز به فرهنگسازي بسياري دارد. كار بسيارسختي است اما نشدني نيست و بايد قدمهاي درست را محكم برداريم. مسئولان در اين راه بيشترين وظيفه را برعهده دارند. آنها بايد حمايتهاي خود را از توليدكننده داخلي دريغ نكنند.
سنگپراني نكنيد!
چين بزرگترين صادركننده دنياست. اين يك واقعيت است. چين با درجهبندي كيفيت، اجناس خود را به سراسر دنيا صادر ميكند. ما هم يكي از واردكنندههاي اجناس بيكيفيت كشور چين بوديم و هستيم. خط توليدهاي بسياري به دليل واردات بيرويه از اين كشور تعطيل و تعداد زيادي كارگر بيكار شدهاند. كارخانهها به انباري از كالاهاي چيني تبديل شده است، چراكه جنسي كه در ايران خط توليد داشته اكنون ديگر توليد نميشود؟ آيا غير از اين است كه دولت و مسئولان حمايت خود را از توليدكننده داخلي قطع كردهاند و نفس توليدكننده داخلي را بريدهاند؟ اصلاً چرا درهاي واردات را بيوقفه باز گذاشتهاند؟ آيا فقط به اين دليل نيست كه با واردات بيحساب و كتاب، سود و منفعت كلاني به جيب بعضيها سرازير ميشود؟ اما آيا اين سود و منفعت به فلج شدن اقتصاد مملكت ميارزد؟ اما حالا يكي از واردكنندگان كالاي چيني تصميم گرفته است سرمايه خود را در توليد به كار بيندازد. وي ميگويد: «بالا رفتن قيمت ارز شايد چندان هم بيحسن نيست، به نظر من ديگر واردات از چين يا هرجاي ديگري صرف نميكند.» او تصميم گرفته است خود خط توليد اجناس وارداتي را در كشورمان راهاندازي كند. او بيان ميكند:«با راهاندازي اين خط توليد نه ارزي از كشور خارج كردهام، نه ديگر مجبورم مرتب به اين كشور سفر كنم.» در واقع او با اين تصميم خود يك قدم بزرگ در كارش برميدارد. هم كالاي ايراني توليد و به بازار فروش تزريق ميكند، هم چندين كارگر ايراني را مشغول به كار ميكند. اين همان كارآفريني است كه اگر مسئولان مربوطه با سنگپرانيهاي خود چوب لاي چرخش نگذارند ميتواند به توليد ملي كمك كند. بيشك دولت موظف است از اين حركتهاي مثبت حمايت كند و تمام قد جلوي افرادي را كه نميخواهند چرخ صنعت در كشورمان بچرخد، بايستد و مانع سنگ پراني آنها شود.