هنر هفتم سينما ميتواند ابزاري مناسب براي بيان اتفاقات و واقعيتهاي جامعه باشد کما اينکه هنرمند هم داراي ارزش و جايگاه مناسبي در بين آحاد جامعه است که متأسفانه اين موضوع در چند سال اخير بسيار کمرنگ شده است. شايسته سالاري براي هنرمند يا به عبارتي بازيگر وجود ندارد و صرفاً بر حسب کارهايي که او در زمان حال خود انجام ميدهد، شناخته شده است. «اميد زندگاني» از آن دسته هنرمنداني است که مصداق همين موضوع است و براي بسياري از مردم و مخاطبان سينما و تلويزيون بر حسب کار حرفهاي خود داراي اعتبار و ارزشي است اما او هم مشکلات خاص خود را دارد که ما در اين زمينه گفتوگويي انجام داديم که از نظرتان ميگذرد.
درباره چگونگي همكاريتان با عوامل نمايش«6410» و کاراکتري که در آن ايفاي نقش ميکنيد، توضيح ميدهيد؟
من به جز اين نمايش، مشغول تئاتر ديگري به نام «سينگل شات» هم بودم که در تماشاخانه پاليز به روي صحنه ميرود و زماني که آقاي برجي نمايش را ديدند با همديگر صحبتي کرديم که قرار بر اين شد در نمايش«6410» هم حضور داشته باشم، ضمن اينکه بازيگر اصلي آن نمايش هم از گروه خارج شده بود و لطف آن شهيد بزرگوار بود که براي بازي در نقش شهيد حسين لشکري انتخاب شوم.
قبل از بازي در نمايش آيا مطالعه و آگاهي قبلي از شخصيت شهيد يا زندگي ايشان داشتيد؟
فقط صرفاً در همين حد که در تاريخ جنگ شنيده بودم اولين اسيرجنگي يک خلبان ايراني بوده است. کما اينکه بعد از اتمام جنگ تحميلي هم بنا به دلايلي اطلاعاتي از شهيد لشکري در دست نبود و ما اخيراً در سطح شهر تهران تنديس و نقاشيهاي مزين به تصاوير شهيد حسين لشکري را ملاحظه ميکنيم. اما نکته جالب براي من در اين موضوع است که نهادهاي نظامي ما که پرورشدهنده سربازاني همچون شهيد لشکري هستند، چرا استقبال چنداني از اين نمايش نداشتند و مخاطبان هنري صرفاً تماشاگر اين نمايش بودند. حتي ما منتظر خانواده اين شهيد بزرگوار هم بوديم که نمايش را نظارهگر باشند که اين اتفاق ميسر نشد.
ما در قسمتهايي از نمايش شاهد رگههايي از طنز آن هم در کاراکتر شما هستيم آيا به خواست خودتان بود يا کارگردان نمايش؟
بله، به نکته خوبي اشاره داشتيد. شخصيت شهيد حسين لشکري شوخطبع و مهربان است اما به دليل اينکه بار آرمانگرایي نمايشهاي دفاع مقدسي نسبتاً زياد است، بخش طنز شخصيت بر دوش بازيگران ديگر افتاده است يعني ما روح طنز را در نمايش شاهد هستيم.
در طول اين چند سال هنرمنداني همچون شهاب حسيني، سيدجواد هاشمي، کامران تفتي يا خود شما چه در عرصه تئاتر، سينما يا تلويزيون بازيگر شخصيتهاي ارزشمندي بوديد. اين مسئله تا چه اندازه در کارنامه کاري يک هنرمند تأثيرگذار است؟
درست است که ما جامعهاي چند سليقهاي داريم و بعضي افراد به دليل نگاه سياسي و ديني نسبتاً زياد خود به بعضي از مسائل تعصب دارند اما اين باعث نميشود که هنرمند وظيفه و نقشهايش را به خوبي ايفا نکند و من چنين تضادي را در مردم شاهد نبودم. فقط يادم است در سال 75 سريالي را بازي ميکردم که نقش ايراني بود که به کشور آلمان پناهنده ميشود و توسط بعضي از مردمان آنجا مورد آزار و اذيت قرار ميگيرد. بعد از آن سريال راننده يک تاکسي با عصبانيت رو به من گفت: چطور به خودت اجازه دادي که يک آلماني تو را کتک بزند! اما در زيرمجموعههاي سياسي و اعتقادي ما بازيگر براي مردم پذيرفته شده است که در نقشهاي مختلف بازي کند و بتواند در نوع خود يک فرهنگسازي صورت دهد.
در چند سال اخير كمتر شما را در قاب تلويزيون برخلاف برادرتان در قالب بازيگري يا مجريگري ديديم. دليل آن چيست؟
متأسفانه در اين چند سال اخير تا اندازهاي برايم حواشي پيش آمد که اين باعث کمرنگ شدن فعاليتم در حوزه تلويزيون شد و هيچ ارتباطي با فضا يا شيوه کاري بنده به عنوان مجري يا بازيگر نداشت که اين مسائل براي بسياري از هنرمندان پيش ميآيد. برای مثال وقتی مشکلی برای کسی پیش میآید این قوهقضائیه است که در مورد آن قضاوت میکند اما متأسفانه در تلويزيون اين مسئله وجود ندارد و اين بيشتر به ميل مديران انجام ميگيرد.
به جز اين دو نمايش اخير که در حال حاضر روي صحنه داريد آيا مشغول کاري ديگري هم هستيد؟
خير، متأسفانه به دليل اين دو سال غيبتي که داشتم ، طبيعتاً به فراموشي سپرده شدم. اميدوارم به وسيله اين دو نمايش که در حال حاضر روي صحنه دارم دوباره زنده بودن من براي تهيهکنندگان و کارگردانان ثبت شود که بتوانم در کارهاي تصويري هم حضور داشته باشم.