کد خبر: 905820
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۵
دکتر شجاعی‌زند در نشست «هویت، سنت و مدرنیته در جامعه پساانقلابی»:
نمایش فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» بهانه‌ای بود که در هفته جاری اساتید و دانشجویان فلسفه و جامعه‌شناسی با هم درباره سنت و تجدد به بحث و گفت‌وگو بپردازند.
نمایش فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» بهانه‌ای بود که در هفته جاری اساتید و دانشجویان فلسفه و جامعه‌شناسی با هم درباره سنت و تجدد به بحث و گفت‌وگو بپردازند. نشست «هویت، سنت و مدرنیته در جامعه پساانقلابی» با حضور دکتر رضا داوری اردکانی، دکتر علیرضا شجاعی‌زند، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و دکتر احمدرضا معتمدی فیلمساز و استاد دانشگاه و به همت دفتر پژوهش‌های تصویری پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد که در این گزارش مروری بر سخنان آقایان شجاعی‌زند و معتمدی خواهیم داشت.
 
دکتر معتمدی: در اروپا به‌رغم ایران، مدرنیته دارای اصالت و ریشه است.
 
معتمدی در این نشست درباره تقابل میان مدرنیسم و سنت که پس‌زمینه موضوعی این فیلم به حساب می‌آید، گفت: مدرنیته‌ای که ما از آن صحبت می‌کنیم، امری بسیار بی‌اصل‌ونسب است. در دوران پیش از انقلاب یک جریان مدرنیته در کشور به راه افتاد و متاسفانه این جریان بعد از انقلاب نیز ادامه یافت. در اروپا به‌رغم ایران، مدرنیته دارای اصالت و ریشه است. آن‌ها با پشت کردن به سنت دوران قرون وسطا با خوانش مجدد ترجمه سنت یونانی که توسط دانشمندان مسلمان صورت گرفته بود، تجدید عهد کردند.
 
معتمدی در ادامه گفت: همان‌طور که می‌دانید نماد مدرنیته توماس مور است که در فیلم «مردی برای تمام فصول» مبسوط به آن پرداخته شده است. او را مردی برای تمام فصول نامیدند؛ زیرا او هم شهید سنت بود و هم نویسنده اتوپیای جدید. این مدرنیته در غرب با تمام ایراداتی که در دوران جدید به آن وارد است یک امر بی‌ریشه‌ای نیست.
 
وی با بیان اینکه من تحت‌تأثیر تفکرات فوکو قرار دارم، تاکید کرد: در ابتدای انقلاب، فوکو انقلاب اسلامی را یک انقلاب پست‌مدرن نامید اما زمانی که مشاهده کرد به سرعت به سمت مدرنیسم در حرکت هستیم از این حرف خود عقب‌نشینی کرد. از همین رو من تحت تأثیر تفکرات فوکو قرار گرفته‌ام. در دو فیلم بارز خودم هم این مسأله مشخص است، در فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» و «آلزامیر» که در آن ابتدا قهرمان داستان از آسایشگاه بیرون می‌آید و با شرایط وخیم‌تری به آسایشگاه باز می‌گردد.این استاد دانشگاه با بیان اینکه نقدهای جدی به مدرنیته وجود دارد، اضافه کرد: به مدرنیته انتقادات بسیاری وارد است که من سعی کرده‌ام در قالب فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» به آن‌ها بپردازم. یکی از این مسائل بحث معرفت‌شناسی آن است که در دل مدرنیته شکل گرفته است. در جای جای فیلم سعی شده است به بحث حقیقت، معرفت در بیان مدرنیته و چالش‌های پیش رو بحث شود.
 
دکتر شجاعی زند: سنت به معنای «تجلیل از گذشته» بی‌معناست!
 
شجاعی‌زند تقابل سنت و مدرنیته را یک تقابل کاذب دانست و گفت: این تقابل مد نظر مدرنیست‌هاست. آن‌ها این تقابل را به چند دلیل برجسته می‌ساند؛ یکی اینکه سنت قابل دفاع نیست و ضعیف‌ترین رقیب است. خصوصاً اگر سنت را به کهنگی تعبیر کنیم. وقتی تقابل از جنس گذر ادوار باشد و نه از جنس تقابل فلسفه‌ها، طبیعی است که اکنون بر گذشته برتری داشته باشد.
 
او سنت را به معنای «تجلیل از گذشته» بی‌معنا دانست و افزود: عناصری از گذشته قابل تجلیل است و عناصری هم نه. اگر به‌دلیل خاطراتی که از آن داریم از او تجلیل کنیم باز هم بی‌معناست. سنت فی‌نفسه قابل تجلیل نیست. نو قابل دفاع‌تر از کهنه است. کهنه نوعی فرسودگی، پایان‌یافتگی و ناکارآمدی دارد. سنت ظرفی تهی است در‌حالی‌که مدرنیته ظرفی تهی نیست. سنت خودش از طریق عناصر دیگر پربار می‌شود؛ از طریق دین و فلسفه و ارزش‌ها پایدار شده است. لذا اگر مدرنیته با چیزی درگیر است در واقع با همان عناصر اصلی سنت که دین باشد، درگیر است. ما در فیلم آقای معتمدی این عنصر را مفقود می‌یابیم. من در اسلام، قابلیت عرض اندام در برابر مدرنیته را می‌بینم؛ چون مانند مدرنیته یک پکیج کامل است و همه عناصر عرضه شده توسط مدرنیته را اسلام به شکلی دیگر داراست. فلسفه و هنر و ایدئولوژی دارد و فراتر از مدرنیته چیزهای دیگری هم دارد. در فیلم آقای معتمدی تقابل «عقل و عقل» نیچه و فوکو نیست بلکه تقابل اصلی میان «عقل و دل» است. این را در تحولات وجودی شخصیت‌ها می‌بینیم.
 
شجاعی‌زند مقابله سنت و مدرنیته را به داستان دن‌کیشوت تشبیه کرد و گفت: چرا مدرنیته دوست دارد که رقیبش را در حد دن‌کیشوت تعریف کند؟ چون قابلیت تقابل ندارد و تبدیل به دیوانه‌ای می‌شود که محل تمسخر و ریشخند واقع می‌شود اما آیا همه تقابل‌ها با مدرنیته تقابل‌های دن‌کیشوتی است؟ آیا همه طرف‌های مدرنیته دن‌کیشوت هستند؟ قطعاً این‌گونه نیست. ما نباید در زمین مدرنیته بازی کنیم. خود مدرنیته به ما آموخته که آینده به روی بشریت باز است.
او این سؤال را طرح کرد که اگر الان آقای معتمدی می‌خواست دوباره همین فیلم را با همین مضمون بسازد، آیا همچنان منازعه اصلی را میان سنت و مدرنیته می‌بینند؟
 
شجاعی‌زند گفت: من معتقدم قطعاً این تصویر منازعه میان سنت و مدرنیته را نمی‌بینیم. چون بازی کردن در زمین دن‌کیشوتی است. حتی به نظر من منازعه امروز میان اسلام و توسعه هم نیست. می‌خواهم بگویم اگر مقابله‌ای با مدرنیته می‌شود، مقابله با رشد و پیشرفت و نو شدن نیست. اتفاقاً جمهوری اسلامی نشان داده است که با توسعه و پیشرفت مساله بنیادینی ندارد. منتها تحول و توسعه را باید به چه معنا و سمتی تعبیر کنیم؟ این‌ها مساله است. لذا اگر بخواهند این فیلم را دوباره بسازند شاید فیلم تبدیل به منازعه میان اسلام و مدرنیته خواهد شد که متضمن جلوه‌هایی از دو پکیج کامل در عرصه‌های مختلف است.
 
شجاعی‌زند به‌رغم گفته‌های معتمدی که مساله اصلی فیلم را تقابل سنت و مدرنیته می‌داند، هیچ‌کدام از شخصیت‌های فیلم را نماینده سنت و مدرنیته ندانست و گفت: به نظر من فیلم درصدد تبیین چرایی نیست و توصیف واقعیت می‌کند. ممکن است در لابه‌لای دیالوگ‌ها استنباط‌هایی بشود اما من برجسته‌ترین عامل فیلم را، خواسته یا ناخواسته بحث «نفسانیات» می‌دانم که از گذشته هم وجود داشته است و مدرنیته صرفاً آن‌ها را تشدید و مبرا کرده و آن‌ها را تئوریزه کرده است. ممکن است آقای معتمدی مدرنیته را عامل اصلی بداند اما این‌گونه نیست. در صحنه‌ای از فیلم شخصیت آقای «فراست»، اقرار می‌کند که من در در تمام این سال‌ها در حال نفاق بودم. اگر او به جای اینکه این توجیه را برای گذشته خودش بیاورد، از رفتارهای جدید خودش دفاع تئوریک می‌کرد و محاسبات نفاق و خوب و بد را کنار می‌گذاشت، می‌توانستیم بگوییم که مدرنیته را نمایندگی می‌کند. اما با واژه نفاق او در چارچوب سنت سخن می‌گوید. ما همه عملگرا هستیم اما زمانی مدرن می‌شویم که از وضعیت خودمان دفاع فکری و تئوریک کنیم.

منبع: صبح نو

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر