ما اگر تا اين حد اعتياد به نفت و درآمدهاي نفتي نداشتيم و همه تخممرغهايمان را در اين سالها در برجام نريخته بوديم و آن را باغي تصور نميكرديم كه همه بايد منتظر گلابيهايش باشند، اگر نميخواستيم همه مشكلات اقتصادي را با برجام و سرمايهگذاري خارجي حل كنيم، لابد وضعمان بهتر از زمان حاضر بود. شايد اكنون مفهوم دلواپسي برخي از كارشناسان را فارغ از جريانات سياسي درباره برجام بهتر دريافته باشيم.
اما اكنون كه در چنين شرايطي هستيم، چه بايد بكنيم؟
ما ميتوانيم به حركتهاي نمادين خود ادامه بدهيم و پرچم امريكا و برجام را در مجلس بسوزانيم و رئيس مجلس هم از آتشزدن مجلس نگران شود و بگويد: آتش هم نميگيرد! يا زانوي غم به بغل بگيريم كه چرا چنين شد و همچنان منتظر خروج ساير اعضاي 1+5 بشويم يا تنها به اين جمله بسنده كنيم كه كاش طور ديگري ميشد يا مسيري ديگري را دنبال كنيم و دوباره ماهها و سالها امورات را به اميد گشايشي جديد به حال خود رها كنيم يا اينكه با اتكا به تجربههاي قبلي و نقاط قوت و ضعف خود و با نگاهي بلندمدت به مسائل اقتصاد كشور و با اجماع همگاني در عمل به فكر تبديل تهديدها به فرصتها باشيم.
ضربالمثلي هست كه ميگويد: كس نخارد پشت من جزو ناخن انگشت من!
توجه به پتانسيلهاي موجود اقتصاد كشور نشان ميدهد كه اقتصاد ايران بسيار بعيد است كه به اين زوديها زمينگير شود و با كمبود جدي مواجه شود. البته منظور نگارنده انكار مطلق اثر تحريمهاي جديد و آتي نيست ! بلكه تأكيد بر درك واقعيتها و طراحي نقشه راهي براي مسير سخت آتي است؛ مسيري كه تنها با تحمل سختي و صبر به سرانجام مناسب ميرسد، نه با وعدههاي بيبرنامه و اتكا به قولهاي وزير امور خارجه امريكا !
بنابراين با توجه به جميع جهات اكنون دولت بر سر دوراهي جدياي قرار گرفته كه يكي از راهها ادامه رويه پنج ساله قبلي و تأكيد بر تمركز مذاكره با غرب است؛ غربي كه نشان داده با توجه به مانيفست سياسي جمهوري اسلامي ايران قابل اعتماد نيست.
راه دوم در عين تلاش براي ديپلماسي منطقي در حوزه اقتصاد، بايد به مردمي كردن اقتصاد توجه شود. بديهي است اين راه دوم نيز تنها با شعارهاي انتخاباتي و حرف زدن در پشت تريبون مسير نميشود، بلكه بايد در اين راه بيش از همه شرايط همكاري را براي فعاليت بخش خصوصي و مردم فراهم كرد و موانع كسب و كار را برداشت و زمينه را براي به كارگيري نيروي انساني متخصص در حوزه خود فراهم كرد.
نميتوان سرمايه را در محيطي اينچنيني و در حالي كه سود همچنان در بازارهايي مانند طلا و بانك بالاست با سخنراني به همت توليد كشاند. اگر قرار است يك ماه به افرادي كه مثلاً در حوزه خريد سكه سرمايهگذاري كردهاند و 500 ميليارد تومان سود بردهاند، بايد براي توليد يارانهاي بيش از اين اعطا و سود آن را تضمين كرد. اين دستگاههاي بزرگ دولتي با خدم و حشم بايد در خدمت توليد قرار بگيرند و تا زماني كه ما چنين نكنيم و چنين ارادهاي در دولت و حاكميت قرار نگيرد، بايد نگرانيهاي تكراري را تجربه كنيم. بياييد باور كنيم، اگر قرار است اوضاع بهتر شود، بيبرجام يا با برجام يا برجام نيمبند آنچه در اقتصاد نيازمنديم عزت نفس مردم است وگرنه وقتي خود مردم قادر به سرمايهگذاري در داخل نباشند، وقتي خود مردم قادر به ساخت آن نباشند هيچ خارجياي هم نه ميتواند و نه تمايل دارد كه دايه مهربانتر از مادر باشد !