صديقه رضواني نيا
او اهل كشور سنگال است. پدرش اولین مروج تشيع در اين كشور قاره سياه بوده است. محمد فرزند شيخ نوح ماني است كه يكي از شاگردان امام موسي صدر در لبنان بود. او به دنبال سفرهاي تفريحياش به كشورهاي مختلف سر از لبنان درآورد؛ اتفاقي با امام موسي صدر آشنا شد و علاقهاي كه از امام شيعيان لبنان در قلبش پديد آمد او را به مذهب تشيع كشاند. نوح ماني اكنون پيرمردي در آستانه دهه نهم زندگي است و خيلي از شيعيان سنگال تشيع خود را مديون اين شيخ آفريقايي هستند. پسرش محمد ماني در مكتبخانه پدر قرآن آموخته و وارد حوزه علميه شده است. بعد به ايران آمده علاقهاش به امام هشتم شيعيان او را به مشهد كشانده تا در حوزه مشهد عالم ديني شود. او 30 سال دارد و فرزند كوچك رهبر شيعيان سنگال است. فارسي را خيلي خوب حرف ميزند وبسیار به امام رضا(ع) علاقه دارد. با محمد در سفرش به ايران براي زيارت بارگاه امام رضا(ع) به گفتوگو نشستيم.
اسم شما من را ياد عالم بزرگي مياندازد كه بزرگ شيعيان كشور سنگال است. سالها پيش در سفري كه به سنگال داشتم در منطقه كازاماف سنگال در ماه محرم با شيخ بزرگي برخورد كردم كه آغاز تشيع شيعيان سنگال با ايشان بود؛ شما چه نسبتي با او داريد؟
آن شيخ كه شما ملاقاتش كرديد شيخ نوح ماني پدر من هستند. نفر اول از سنگاليون كه مذهب شيعه را در كل سنگال بنيان گذاشت. وقتي كه ايشان كار خود را شروع كرد، بعضي ميگفتند، دين امام خميني(ره) را آورده است؛ چون مذهب شيعه را نميشناختند. بعضي هم ميگفتند او دين يهوديها را به سنگال آورده است. خلاصه خيليها با پدرم مخالفت ميكردند حتي دعا ميخواندند كه ايشان بميرد. هر موقع پدرم مراسم داشت به مراسم او نميآمدند. اما او در ابتداي كار همانند پيامبر كه فرمودند: اني بعثت لاتم مكارم الاخلاق؛ با اخلاق خوب مردم را به سوي تشيع جذب كرد. پدرم با قرآن شروع كرد و برايش فرقي نداشت كه مخاطبانش چه مذهبي دارند چون قرآن براي همه مسلمانان است.
پدر مدرسه تأسيس كرد و در آن مدرسه قرآن تدريس ميشد. مردم به مدرسه ميرفتند و از قرآن استفاده ميكردند. شيخ از ادلهاي كه ولايت اميرالمؤمنين را اثبات ميكند، استفاده ميكردند. گفتوگوهاي پدرم، گفتوگوهاي عاقلانهاي بود كه مردم بهناچار ميپذيرفتند. شيخ نوح توانست از ادلههاي مختلف، روايات، حديث ثقلين، آيه مباهله و آيههاي مختلف استفاده و ولايت حضرت علي(ع) را اثبات كند. دشمنان ممانعت و براي ايشان مشكل ايجاد ميكردند. اما پدرم با اخلاق خوب مردم را به تشيع دعوت و فضايل اهل بيت(ع) را بيان ميكردند.
وقتي پدرتان شيخ نوح ماني كارشان را شروع كردند وضعيت شيعيان سنگال چگونه بود؟
گفتم اصلاً مذهبي به نام تشيع وجود نداشت. پدرم مراسمهايي كه مربوط به عاشوراست را برگزار ميكردند در حالي كه قبل از آن، مردم فكر ميكردند روز عاشورا روز عيد است. از راههاي مختلف عاشورا را اثبات كردند.
اصلاً چه شد پدرتان شيعه شد و اين مذهب را در سنگال بنيان گذاشت؟
پدر، شيخ نوح ماني، در جواني به كشورهاي مختلف جهان از جمله كشورهاي قاره امريكا، اروپا و آسيا سفر داشت تا اينكه در يكي از سفرهاي تفريحي به لبنان رفت و در آنجا خيلي خيلي اتفاقي ديداري با امام موسي صدر داشت و علاقه به آن مرد بزرگ كه رهبر شيعيان بود پدرم را به مذهب تشيع كشاند. پدرم عاشق موساي صدر بود و عشق به او باعث تشيعش شد. هنوز هم قلبش براي رهبر شيعيان لبنان ميتپد و با الگو گرفتن از او با مردم رفتار ميكند؛ خيلي عاشقانه، خيلي اخلاقي، خيلي متواضع و خيلي شيعهگونه.
بعد پدرم شروع كرد با علماي جهان اسلام وارد مراوده شد بهخصوص علماي نجف و ايران. پدرم به سنگال برگشت و مبلغ مذهب اهل بيت(ع) شد.
مخاطبان ما علاقه دارند بيشتر از شما بدانند؟
من محمد ماني، فرزند كوچك شيخ نوح در جنوب سنگال در استان زيگنچور زندگي ميكنم. در سال 2009 به ايران آمدم و در جامعهالمصطفاي مشهد شروع به تحصيل كردم. شش ماه اول فارسي ياد گرفتم. اساتيد ما خيلي برايمان زحمت كشيدند. همزمان شروع كردم وارد فضاي مشهد شدم و بهخاطر همين فارسي را خوب و در مدت كوتاه ياد گرفتم. بعد از آن دوره شش ماهه، يك دوره تمديديه يكساله در همان جامعهالمصطفي گذراندم و وارد دوره كارشناسي شدم. سال 2016 كارشناسي را تمام كردم و به كشور بازگشتم.
چه مدت در ايران بوديد؟
شش سال درس خواندم. اگر كسي يك سال هم در جامعهالمصطفي درس بخواند، ميتواند عالم شود و به پرسشهايي كه درباره اسلام و احكام و عقايد هست پاسخ دهد. چون دورهاي كه در جامعهالمصطفي هست خيلي محكم است و اساتيد درجه اول در آنجا حضور دارند. البته فقط رفتن به كلاس كافي نيست. من براي مرحوم سيد علي ميلاني كه در مشهد بودند دعا ميكنم. ما نزد ايشان ميرفتيم و كلاس داشتيم كه خيلي مفيد بود. كتابخانه هم تأثير بسزايي دارد. من بعد از تعطيلي از كلاسها به كتابخانه ميرفتم و كتابها را ميديدم كپي ميگرفتم تا منابع در اختيارم باشد.
همسر شما سنگالي هستند؟
بله ولي در ايران ازدواج كرديم. ايشان هم قبلاً در قم در جامعهالمصطفي، بنتالهدي درس خوانده بود. بعد از ازدواج براي حوزه مشهد انتقالي گرفت. من وقتي ايران آمدم تصميم گرفتم در جوار امام رضا(ع) زندگي كنم. حسم اين بود وقت محدودي در ايران هستم و همان سالهاي اندك بهتر است در جوار حضرت امام رضا(ع) طي شود. همسرم در مكتب نرجس مشهد درسش را تمام كرد. در كارشناسي رشته فقه و احكام خواند و در كارشناسي ارشد رشته فلسفه كلام. من وقتي برگشتم هنوز درسش تمام نشده بود الحمدلله الان تمام شده و بعد از يك سال دوري در اين سفر با هم به سنگال برخواهيم گشت.
الان در سنگال چه فعاليتي داريد؟
در همان حوزه علميه يا مدرسه دارالقرآن كه در اصل حوزه علميه پدرم است فعاليت ميكنم و بهتازگي از دولت مجوز گرفتهام و اسمش را به نام خادمالرضا تغيير دادهام و مديريت آن حوزه بر عهده من است. كار دوم من اين است كه دانشجوياني كه از زيگشنو به داكار آمدهاند را جمع كردهام و يك هيئت خادمالرضا تأسيس كردهام و مديريت آن هم دست من است و با آن بچهها هر ماه جلسه قرآني يا جلسهاي درباره فضايل و فرهنگ امام رضا(ع) داريم.
90 درصد از آن بچهها دانشجو هستند. ديگران هم كه به داكار، پايتخت سنگال آمدهاند و كار ميكنند، آنها را جمع كردهام. حدود 500 نفر هستند كه هم از برادران شيعه هستند و هم از اهل سنت كه محبت اهل بيت را دارند. با آنها هم ارتباط دارم. كارهايي كه در طول سال انجام ميدهم، شامل ديدار با علما، برگزاري مسابقههاي قرآني در زيگشنو، مسابقههاي علمي، مسابقههاي ورزشي بين مدارسي كه تحت نظارت ما هستند و مراسمهايي كه مربوط به عاشورا و عيد غدير خم و ولادت و شهادت است، طبق جدول برنامههاي شيعه در جهان برگزار ميكنيم. سخنراني مذهبي در شبكههاي راديو را هم چهارشنبه و جمعه داريم و به صورت سخنراني يا سؤال و جواب به همراه اساتيد و مبلغان مثل استاد يحيي توره و ديگران برنامه را اجرا ميكنيم.
گفتيد مثل پدرتان زياد سفر داشتهايد حالا در ميان سفرهاي متعددي كه تاكنون داشتهايد بهترين سفرتان به كجا بود؟
سفرهايم به مكه و مشهد. من در جريان حادثه منا مكه بودم. مشهد را هم دوست دارم؛ خانه من است. من اينجا در مشهد درس خواندهام، در محضر حضرت امام رضا(ع). از اول خادم امام رضا(ع) بودم و انشاءالله تا آخرين لحظه زندگي خادم ايشان خواهم بود.
چه حسي به امام رضا(ع) داريد؟
من امام رضا(ع) را مثل پيامبر(ص) ميدانم. چنين جايگاهي براي ايشان قائلم و معتقدم شناخت امام رضا(ع) بر هركسي به عنوان مسلمان، فرقي نميكند شيعه يا اهل سنت، واجب است. اينكه ارتباط ايشان با پيامبر چيست؟ سؤالي مهم است كه بايد بتوانيم به آن جواب دهيم. هميشه اولويت من در زندگي و مسير علميام امام رضا(ع) و نشر فرهنگ رضوي بوده به هر طريقي كه باشد بهخصوص تربيت نيروهايي كه بتوانند امام رضا(ع) را به مردم بشناسانند. در مدرسه علميهام نقشههاي مختلفي دارم. برنامهام اين است نيرو براي آينده تشيع در سنگال، تربيت كنيم. آدمهايي كه علاوه بر تسلط بر مذهب تشيع بتوانند پاسخگوي نيازهاي روز جهان ما باشند.
در مدرسه ما علاوه بر علوم ديني، در رشتههاي ديگر مثل پزشكي و مهندسي هم تربيت نيرو داريم. اگر ما بچههاي شيعه را درست تربيت نكنيم و جايي براي پرورش آنها نداشته باشيم كجا بروند و چه آيندهاي در انتظارشان خواهد بود؟
بعد هم من معتقدم فرهنگ امام رضا(ع) قضيهاي فراتر از تشيع است. فرهنگ امام رضا(ع)، فرهنگ ديپلماسي، فرهنگ گفتمان و كرامت انسان و گفتمان عدالت اجتماعي است. الان ما با تهديدات مختلف روبهرو هستيم. از نظر كساني كه اسلام را نميپذيرند و مسلمان هم نيستند، اما با پرچم اسلام، لااله الا الله، خودشان را مسلمان معرفي و در مساجد و بازارها و اماكن عمومي بمبگذاري ميكنند و مردم بيگناه را ميكشند، در چنين فضايي ما چگونه بايد از اسلام دفاع كنيم جز با فرهنگ امام رضا(ع).
من از پدرم آموختهام ابتدا بايد پاي قرآن نشست و آنگاه متوسل به اهل بيت(ع) شد. من هميشه در زندگي وابسته و دلبسته و متوسل به امام رضا(ع) بودهام.
سؤال آخرم درباره وضعيت فعلي شيعيان سنگال است.
سنگال يك كشور زيبا و غني است به همين خاطر جذابيت فراواني براي ديگران دارد. از نظر اقتصادي بادام هندي و انبههاي ما در جهان شهرت دارد. اما يك كشور غني از نظر دين اسلام هم هست به اين معنا كه 95 درصد جمعيت سنگال مسلمان هستند. كشور ما 14 ميليون جمعيت دارد كه اغلبش مسلمانند. مردم ما فراتر از دين و مذهب به عرفان و توسل اعتقاد دارند. چون در سنگال مذهب مالكي پيروان فراوان دارد. در مذهب مالكي فرقههاي مختلفي مثل فرقه مريديه و تيجانيه وجود دارد كه اهل تصوف و عرفانند.
هر فرقه رهبر خاص خودش را دارد. مردم به ضريح آن رهبر ميروند و زيارت و توسل ميكنند. اين اعتقادات به علاقه ما به ائمه اطهار شباهت دارد. آنها هم مثل ما جشن ميلاد ميگيرند. سنگال برويد برايتان رفتارهاي ماه رمضان مردم و آداب و رسوم محرم جالب است. اينها نكته مثبتي براي جهان اسلام و تشيع است.