برجستهسازي يکي از پرکاربردترين تکنيکهاي رسانهاي نزد سياستمداران است. بر اساس اين تکنيک رسانهاي برخي موضوعات به طور خاصي در رأس اخبار رسانهها قرار ميگيرند و به تناوب تکرار ميشوند. آنچه اين موضوعات را در رأس اخبار برخي رسانهها قرار ميدهد اهميت و خاص بودن موضوع آنها نيست بلکه هدفي است که برخي جريانها از برجستهسازي اين اخبار و موضوعات دنبال ميکنند و ميکوشند با برجستهسازي موضوع مورد نظر خود توجه آحاد جامعه و گروههاي هدفشان را به چنين موضوعاتي معطوف دارند. گاهي هدف از برجستهسازي پيشبرد همان موضوع برجسته شده است و گاهي برجستهسازي با هدف کمرنگ کردن و انحراف اذهان عمومي از موضوعات و مسائل اساسي که توجه به آنها ميتواند منافع جريان برجستهساز را به خطر بيندازد، انجام ميشود. تکنيک برجستهسازي با انحراف اذهان عمومي از موضوعات اصلي جامعه به خوبي ميتواند نقطه ضعفهاي مسئولان و کمکاريهاي صورت گرفته را پوشش دهد.
با تمام اينها اما برجستهسازي آثار و تبعات ناگواري را بر عموم جامعه و مردم عادي بر جاي ميگذارد، درست همان افراد و گروههايي که در کوران اخبار برجستهسازي شده موضوعات اصلي را گم کرده و موضوعات فرعي و دست چندم برجستهسازي شده را موضوع اصلي جامعه ميپندارند، تکرار و اظهارنظرهاي مسئولان و چهرههاي مشهور فرآيند برجستهسازي را تشديد و موفقتر ميکند.
ماجراي انتشار تصاوير چند دختر جوان که با گريم پسرانه براي تماشاي بازي فوتبال دربي به استاديوم آزادي رفته بودند، نمونهاي از اثرگذاري تکنيکهاي برجستهسازي رسانهاي است؛ دختراني که از دو جهت در جريان برجستهسازي مطالبه حضور زنان در ورزشگاه براي تماشاي ورزشهاي مردانهاي همچون فوتبال قرباني شدهاند. از يک سو اين دختران نوجوان در اوج دوران استقلالطلبي و نياز به جلب توجه و تجربه هيجاناتي که اقتضاي سنين نوجواني است با موضوعي مواجه شدهاند که به کرات از سوي برخي مسئولان و چهرههاي شناخته شده به عنوان چالش اصلي حوزه زنان و خانواده مطرح ميشود و به گونهاي وانمود ميشود که زنان و دختران جوان مطالبه ديگري به جز حضور در ورزشگاه و تماشاي مسابقات فوتبال ندارند. وقتي اين موضوع به طور ويژهاي در برخي رسانهها پيگيري ميشود و صفحات متعدد روزنامهها و سايتهايي خاص را به خود اختصاص ميدهد بديهي است که تعدادي از دختران نوجوان و جوان به اقتضاي سن و سال تهييج شده و ميخواهند بدانند در ورزشگاهها چه خبر است اما آمار اورژانس تهران از مصدومان بازيهاي دربي تهران بيانگر خطراتي است که حضور در چنين فضايي ميتواند براي اين دختران در پي داشته باشد به خصوص اگر مشخص شود آنها پسر نيستند. اين ماجرا اما وجه ديگري هم دارد؛ واقعيتهايي از جنس آمار دختران تحصيلکرده بيکار، کاهش آمار ازدواج و افزايش آمار طلاق، زنانه شدن آسيبهايي اجتماعي و بسياري از واقعيتهاي ديگر که اين دختران جوان به عنوان بخشي از بدنه جامعه با آنها درگيرند اما همه اين چالشها در ميان هياهوهايي از جنس حضور زنان در ورزشگاه و تشويق تيمهاي فوتبال گم ميشود. حالا بازگرديم به آمار مصدومان دربي پايتخت که از سوي اورژانس تهران ارائه شده است و يک سؤال جدي؛ اگر يکي از مصدومان چنين حادثهاي يکي از همين دختران پسرنما باشد، مسئولاني که اين دختران را براي پيشبرد مقاصد خود و کمرنگ کردن کمکاريهاي صورت گرفته با برجستهسازي مطالبهاي تحت عنوان حضور زنان در ورزشگاهها تهييج کردهاند چه پاسخي به وجدان خود خواهند داد؟