جوان آنلاین: عزت الله ضرغامی رئیس اسبق رسانه ملی که پس از پایان دوران ریاستش بر رسانه ملی با صفحه اینستاگرام و خصوصا دیدارهایش با چهره های گوناگون، نام خود را در صدر اخبار روزانه تثبیت نموده، معتقد است که با «افراد مختلف صحبت میکنم به این دلیل که علاقه دارم قرائتهای آنها را نسبت به پدیدههای موجود در جامعه بشنوم».
محورهای مهم گفتگوی ضرغامی با آرمان را درادامه خواهید خواند:
*در دولت آقای هاشمی رابطه مقام معظم رهبری با ایشان رابطهای صمیمی و نزدیک بود. حتی در مواردی که در برخی از رویکردهای دولت اختلاف سلیقههایی نیز وجود داشت هیچگاه این رابطه صمیمی از بین نرفت. این وضعیت در دولت اصلاحات نیز وجود داشت. در دولت اصلاحات هر زمان که رئیس دولت اصلاحات به حمایت مقام معظم رهبری نیاز داشت این حمایت صورت میگرفت. حتی در مقاطعی که خلاف قانون بوده و دولت تنها با حکم «ولی فقیه» میتوانسته برنامههای خود را اجرا کند این حمایت صورت گرفته است. این وضعیت در دولت آقای احمدینژاد نیز وجود داشت.مقام معظم رهبری در دولت اول آقای احمدینژاد که ایشان با شعارهای عدالت خواهانه روی خدمت به مردم تمرکز زیادی داشتند و تلاش میکردند از حاشیهها دوری کنند، به صورت جدی از دولت حمایت میکردند. با این وجود در سالهای پایانی دولت آقای احمدینژاد که ایشان از شعارهای خود فاصله گرفتند و وارد حاشیههایی شدند به صورت طبیعی فاصله حاکمیت نیز با ایشان بیشتر شد.
* برخی از طرفداران آقای احمدینژاد نسبت به حمایت بخشهای مختلف حاکمیت از دولت آقای روحانی انتقاد جدی دارند و عنوان میکنند این حمایتها از دولت آقای احمدینژاد صورت نگرفته است. این وضعیت برای طرفداران دولت اصلاحات نیز وجود داشت و این افراد نیز عنوان میکنند که دولت اصلاحات با فشارهای زیادی مواجه بوده است. با این وجود ما باید بپذیریم که رهبری طراز و «شاقول» انقلاب است.
*بنده در دولت اصلاحات یک روز در محضر رهبر معظم انقلاب بودم. ایشان در این دیدار عنوان میکردند که بنده در رویکرد دولتها تنها به کارآمدی در تحقق مطالبات مردم توجه میکنم و خط کشیهای سیاسی و جناحی برای بنده اهمیت ندارد.
*رهبری حساسیت زیادی روی «متن» و«حاشیه» دارند و آنجا که احساس میکنند دولتها متن را رها کرده و وارد حاشیه شدهاند تلاش میکنند با هدایتهای خود دولت را به مسیر اصلی خود بازگردانند.
*رهبر معظم انقلاب تا زمانی که دولتها در مسیر خود حرکت کنند از آنها حمایت میکند.به عنوان مثال در موضوع توافق هستهای ایشان حمایت قاطع و جدی از تیم مذاکره کننده هستهای و آقای ظریف انجام دادند و من کمتر مشاهده کرده بودم که رهبری برای کسی تا به این اندازه مایه بگذارند.
* نسل جدید که مدیریت انقلاب را به دست گرفته،همچنان با انقلاب همراهی دارند.
*امروز قدرت ایران در منطقه غرب آسیا غیرقابل انکار است و هیچ اتفاقی در منطقه بدون تأثیرگذاری ایران رخ نمیدهد. امروز جنبههای انترناسیونالیستی انقلاب تحقق پیدا کرده و ما با دو جهان مواجه شده ایم.نخست جهان «استکبار» به رهبری آمریکا و دوم جهان «مقاومت» به رهبری جمهوری اسلامی ایران.
*از توصیههای همیشگی رهبر معظم انقلاب به بنده تلاش برای حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رأی بوده است. نکته قابل توجه اینکه برای ایشان اینکه نتیجه انتخابات چه کسی باشد اهمیت ندارد و من تاکنون ندیده ام که ایشان در انتخابات مختلف نظر خاصی نسبت به کسی داشته باشند و به دیگران نیز توصیه کنند.
* رئیس سازمان صداوسیما نمیتواند دغدغههای شخصی خود را از موضع رئیس رسانه ملی عنوان کند. رئیس صداوسیما باید دارای اجتهاد رسانهای باشد و نسبت به مطالبات مردم و همچنین دستگاه حاکمیتی پاسخگو باشد. با این وجود دوستانی که از نزدیک بنده را میشناسند به خوبی به این نکته آگاهی دارند که مواضع امروز من با دیروز هیچ تغییری نکرده و تنها به دلیل سمتی که در صداوسیما داشتم از بیان آن خودداری میکردم و آن را تنها در جلسات خصوصی عنوان میکردم. اگر امروز من با آقای ابطحی، نقویان، زم، حسین کروبی، سید نظام موسوی، فردوسی پور، مسعود کیمیایی و ... صحبت میکنم به دلیل این است که علاقه دارم قرائتهای آنها را نسبت به پدیدههای موجود در جامعه بشنوم.
*برای بنده مهم است که چرا سرنوشت فرزند آقای زم که یک شخصیت فرهنگی برجسته کشور است به اینجا کشیده شده است. من دوست دارم قرائت آقای زم را هم در کنار قرائت امنیتی که از این مسأله وجود دارد بشنوم. از سوی دیگر هنگامی که قرائت آقای ابطحی از وضعیت زندان در مدت شش ماهی که در زندان بودند را میشنوم متوجه میشوم که این قرائت با قرائتی که مطرح شده با هم تفاوت دارد. به همین دلیل نیز این تفاوتها ذهن من را واقعی تر و سالم تر میکند.
*امروز برخی از اصلاح طلبان از «گفتوگوی ملی» و «آشتی ملی» سخن میگویند که به نظر من صحیح نیست. مردم و جریانهای سیاسی با یکدیگر قهر نیستند که کشور به «آشتی ملی» نیاز داشته باشد.
*برای مردم تفاوت نمیکند که به فرض آقای روحانی رئیس جمهور است و یا آقای احمدینژاد. مردم نسبت به مشکلات خود دغدغه دارند و به دنبال پاسخگویی مسئولان هستند. در نتیجه من باید از حاکمیت دفاع کنم و به مردم پاسخگو باشم.
*من در طول دوران ریاست جمهوری آقای روحانی تنها یک بار با ایشان ملاقات داشتم که در این دیدار به ایشان گفتم روحیه شما به شکلی است که میتوانید همه گروههای سیاسی را دور هم جمع کنید.با این وجود ایشان چنین رویکردی در پیش نگرفت و نه تنها در راستای اجماع گروههای سیاسی پیش نرفت و بلکه در تریبونهای مختلف سیل ناسزا را خطاب به منتقدان خود روانه کرد.
*روزی نبود که در جلسه هیأت دولت شرکت کنم و از طرف آقای احمدینژاد و رحیمی مورد مواخذه قرار نگیرم. این برخورد تا روزهای آخر دولت با بنده وجود داشت.این وضعیت در دولت آقایروحانی نیز وجود داشت. با این وجود باید عنوان کنم که بیشترین تعامل و ظرفیت را رئیس دولت اصلاحات در مقابله با برنامههای انتقادی صداوسیما از خود نشان میداد و ایشان بیشترین تعامل را با صداوسیما داشتند.
*در دولت آقای احمدینژاد و به خصوص در چهار سال مشکلات صداوسیما و دولت در بیشترین حالت خود قرار گرفت به شکلی که بیت رهبری پادرمیانی و وساطت کردند. آقای الهام در این زمینه مستندسازی کرده بودند و برخی از اعضای نهاد رهبری نیز با ایشان همراهی میکردند. امروز هم برخی از این افراد که بنده را میبینند عنوان میکنند که ما نسبت به دولت آقای احمدینژاد انتقاد جدی داریم اما صداوسیما نیز در چهار سال اول دولت احمدینژاد به شدت دولت را نقد میکرد
*این وضعیت برای آقای روحانی هم وجود داشت و هرچه ما به آقای روحانی خدمت میکردیم و شرایط بیشتری برای ایشان در نظر میگرفتیم انتظارات ایشان افزایش پیدا میکرد. نکته جالب درباره آقای روحانی این است که هنگامی که با ایشان صحبت میکنید و برای ایشان دوساعت استدلال میکنید، هنگامی که جلسه تمام میشود انگار که با این بشقاب صحبت کردهاید و هیچ تغییری در رویکرد ایشان مشاهده نمیکنید. این وضعیت حتی در چهره ایشان نیز وجود ندارد و چهره ایشان به شکلی نیست که انسان علاقه به ادامه دادن داشته باشد.
*در موضوع رفتن آقای جیرانی از این برنامه نیز بنده مخالفت کردم و به ایشان گفتم اجازه ندارید برنامه را ترک کنید. با این وجود با توجه به هجمههای تند برخی از اصولگرایان آقای جیرانی به این نتیجه رسیده بودند که اگر برنامه را ترک کنند بهتر است و در نهایت نیز این کار را انجام دادند. این وضعیت برای آقای فردوسی پور نیز وجود داشت و هنگامی که دعواهای فوتبالی و سیاسی در این برنامه شدت پیدا میکرد ایشان تنها با حمایت مدیریت سازمان به کار خود ادامه میدادند و دلگرم میشدند.
*با این وجود در زمینه سیاسی وضعیت به این شکل نبود و حساسیتهای بیشتری وجود داشت. به عنوان مثال هنگامی که مذاکرات سعدآباد انجام شد و پس از این مذاکرات وزرای خارجه سه کشور اظهارنظرهای نامناسبی درباره این مذاکرات انجام دادند صداوسیما به این نتیجه رسید که در این زمینه یک مستند بسازد. هنگامی که این مستند ساخته شد آقای روحانی نسبت به پخش این مستند به دفتر رهبری گلایه کردند.
* پس از اتفاقات سال88 برخی از اصلاحطلبان را برای موضوعات خاص به صداوسیما دعوت میکردیم و از آنها میخواستیم که تنها درباره آن موضوع دیدگاههای خود را مطرح کنند. به عنوان مثال به مناسبت روز13 آبان ما از آقای اصغرزاده و خانم ابتکار که در تسخیر لانه جاسوسی حضور داشتند دعوت کردیم که دیدگاههای متفاوت خود را درباره این واقعه عنوان کنند. البته این کار برای ما هزینههای زیادی داشت و برخی از رسانهها که نام نمیبرم و شما میشناسید عنوان میکردند که چرا به جای جوانان انقلابی یک پیرزن پشیمان را به صداوسیما دعوت کردهاید.با این وجود هنگامی که آقای اصغرزاده و خانم ابتکار در برنامه زنده تلویزیونی حضور پیدا کردند به جای اینکه درباره واقعه13 آبان صحبت کنند به بازخوانی فتنه سال88 و دفاع از سران فتنه برخاستند و وارد مباحثی شدند که صداوسیما براساس مصوبات شورای عالی امنیت ملی دارای ملاحظاتی است.
*اختلافات آقای قالیباف و رئیسی تا لحظه آخر پا برجا بود و هیچ جریانی نمیتوانست این اختلاف را از بین ببرد. حتی «جمنا» نیز نتوانست این اختلافات را پایان بدهد و همه چیز به 48 ساعت آخر کشیده شد.
*قالیباف با تصمیم فردی خود از انتخابات کناره گیری کردند و هیچ کس ایشان را وادار به چنین کاری نکرد. برخی از اصولگرایان بر این باور بودند که هر دو این کاندیداها باید در انتخابات حضور داشته باشند تا آرای بیشتری از مخالفان دولت آقای روحانی به سبد اصولگرایان ریخته شود.
*بنده از جمله افرادی هستم که در طول دوران انقلاب موفق شدهام آقای هاشمی را خوب درک کنم. بنده زمانی یک جوان انقلابی بودم وبا رفتار سیاسی آقای هاشمی به خوبی آشنا بودم، در نماز جمعههای ایشان شرکت میکردم. این در حالی است که در دولت ایشان در معاونت سینمایی حضور داشتم و ایشان رفتار فوقالعادهای در این زمینه داشتند.شرایط به شکلی بود که بزرگترین حامی من در سینما آقای هاشمی بود. به همین دلیل نیز بود که من در مدت یک سال و نیم موفق شدم کارهای بزرگی در سینما انجام بدهم. آقایهاشمی خدمات زیادی به کشور انجام داده است. با این وجود بنده معتقدم خطاهای راهبردی نیز در رویکرد ایشان وجود داشته است.
*احمدینژاد عکس رهنورد را در مناظره نشان نمی داد بهتر بود.
*تخریبهایی که در مناظرات سال96 انجام گرفت به مراتب از سال88 بدتر و مخرب تر بود. در سال88 آقای احمدینژاد از عبارت «خس و خاشاک» استفاده کرد که منظور ایشان به همه حامیان انتخاباتی رقیب نبود. ایشان حتی چند بار درباره این مسأله توضیح دادند و عنوان کردند منظور ایشان کسانی بوده که فضا را تعمدا متشنج کرده بودند.
*سه هفته قبل به دیدار احمدی نژاد در منزل ایشان رفتم/ ایشان به ما شام هم دادند که این دیدار در حدود چهار ساعت به طول انجامید/ دو نفر دیگر هم بودند که از ذکر نام آنها معذورم/ مستقل به این دیدار رفته بودم
* چارچوب این مباحث حفظ و پیشبرد اهداف انقلاب و نظام و حفظ آقای احمدینژاد در فضای سیاسی کشور بود. دغدغههایی که ما در این دیدار مطرح کردیم بیشتر دلسوزیهایی بود که نسبت به یکدیگر داشتیم.نکته دیگر اینکه من دوست داشتم دیدگاههای آقای احمدینژاد را پس از دستگیری آقای مشایی و بقایی بشنوم و به همین دلیل نیز در این زمینه صحبت کردیم. مطالبی هم بنده با ایشان درمیان گذاشتم که احساس میکردم ایشان نسبت به آنها اشراف ندارند.
*حصر یک مجازات نبود بلکه یک اقدام امنیتی برای حفظ امنیت و آرامش مردم بود.این در حالی است که نظام هیچ برنامهای به عنوان حصر نداشت و به همین دلیل پس از20 ماه این اتفاق رخ داد.با این وجود و در جریان بیداری اسلامی که در برخی از کشورهای منطقه رخ داد این افراد مردم را به راهپیمایی دعوت کردند که این مسأله حتی با موافقت رئیس دولت اصلاحات نیز همراه نشد. به همین دلیل نیز اعضای شورای عالی امنیت ملی به صورت متفق القول «حصر» را تصویب کردند و بنده به خاطر ندارم که کسی با این مصوبه مخالفت کرده باشد. امروز نیز اگر اعضای شورای امنیت ملی به این نتیجه برسند که میتواند گشایشهایی در زمینه حصر صورت بگیرد این اتفاق رخ خواهد داد.