کد خبر: 904669
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۰
عكس «محمدكريم كياني» به اثرگذارترين تصوير در فضاي مجازي تبديل شده است
كدام ملتي اينگونه قهرمانانِ رشيدش را به دست فراموشي مي‌سپارد كه ما قهرمانان سال‌هاي نه چندان دورمان را فراموش مي‌كنيم.

احمد محمدتبريزي
كدام ملتي اينگونه قهرمانانِ رشيدش را به دست فراموشي مي‌سپارد كه ما قهرمانان سال‌هاي نه چندان دورمان را فراموش مي‌كنيم. كجا و كي حافظه تاريخي ما آنقدر ضعيف شد كه خيلي زود نام‌هاي بزرگي كه در روزگار سختي مدافع ميهن و ناموس بودند را به ورطه فراموشي سپرديم و يادمان رفت هرازگاهي سراغي از گمنامان بدون نشاني بگيريم كه جواني و سلامتي‌شان را براي امنيت امروزمان دادند. ما از زمانه بي‌معرفتي آموختيم و يادمان رفت جوان رشيد ديروز، امروز جانبازي شده كه در تنهايي درد مي‌كشد و درد تنهايي و فراموشي سخت‌تر از هر درد ديگري است.
مكان: منطقه عملياتي خيبر، جايي ميان نيزارهاي هورالعظيم و جزاير مجنون در عراق
زمان: اسفند 1362
محمدكريم كياني فلاورجاني در سال ۶۱ تنها ۱۸ سال داشت كه براي دفاع از ايران اسلامي، لباس رزمندگي به تن كرد و عازم جبهه شد. در اوج جواني و سرحالي، تمام روزهاي خوش آينده را پشت سرش جا گذاشت و براي نجات حال ميهن، اسلحه به دست گرفت و راهي شد. فضاي پاك و معنوي جبهه‌ها محمد را غرق در خود كرد. او وارد دنيايي شده بود كه از همه جايش عطر دل‌انگيز مناجات و دعا به مشام مي‌رسيد. محمد تشنه اين فضا بود و هر لحظه‌اش را هزاران بار زندگي مي‌كرد.
انگار او در جبهه گمشده‌اش را پيدا كرده باشد و مدهوش از اين وصال، مي‌خواست هر چه كه دارد را در طبق اخلاص بگذارد. در جنگ‌ها و براي نيروهاي رزمنده پول و مال و منال به هيچ دردي نمي‌خورد و تنها شجاعت و نيرو و قدرت جنگاوري است كه به كار مي‌آيد. محمد كه از مال دنيا عايدي زيادي نداشت پس تمام سرمايه جواني و توان و قدرتش را براي مقابله و دفاع از دشمنان به جبهه برد. او در اين راه هيچ چيزي كم نگذاشت.
اسفند سال 62 فرماندهان تصميم به انجام يك عمليات بزرگ جهت انهدام نيروهاي سپاه سوم عراق، تأمين جزاير مجنون شمالي و جنوبي، ادامه تك از جزاير و محور طلاييه به سمت نشوه و الحاق به نيروهايي كه از محور زيد به دشمن گرفتند. عملياتي سخت و دشوار كه در آن مقطع زماني حساسيت‌هاي زيادي را به دنبال داشت. موفقيت در اين عمليات، مي‌توانست روند جنگ را در جبهه‌هاي جنوبي مشخص كند. محمد هم يكي از نيروهاي شركت‌كننده در عمليات بود. او در عمليات خيبر در منطقه پاسگاه زيد روي مين مي‌رود و پاي چپش را از دست مي‌دهد.
رزمنده جوان بر اثر انفجار شديد روي زمين مي‌افتد. همان لحظه «عليرضا جليلي‌فر» عكس بدن زخمي و صورت خاكي او را ثبت مي‌كند تا سال‌هاي بعد به سندي ماندگار از عمليات خيبر تبديل شود. محمد با چهره‌اي لبريز از درد، روي زمين دراز كشيده، پايش به شدت مجروح شده و چشم‌هاي نگرانش نقطه‌اي نامعلوم را نگاه مي‌كنند. چشم‌هاي اين جوان مظلوميت را فرياد مي‌زند. محمد ساعت‌ها سينه‌خيز حركت مي‌كند تا خود را به خاك وطن برساند.
مكان: فلاورجان اصفهان، يكي از خانه‌هاي شهر
زمان: بهار 1397
تا همين چند روز پيش بسياري از همرزمان محمد خبري از او نداشتند. خيال مي‌كردند او بر اثر انفجار و شدت مجروحيت شهيد شده باشد، اما محمد زنده ماند تا نشانه‌اي براي مظلوميت جانبازان باشد. او شهيد نشد تا صداي بي‌صداي هزاران جانبازي باشد كه مثل محمد به سختي زندگي مي‌گذرانند و مردم بي‌معرفت سراغي از آنها نمي‌گيرند. كياني پس از جنگ به كشاورزي مشغول شد، ولي جراحت‌هاي جنگ كار خودش را كرد. ‌با گذشت زمان به خاطر وجود تركش‌ در بدنش كم‌كم دچار ضعف عضلات و درنهايت قطع نخاع شد. حالا تصاوير او در ميان انبوه مطالب فضاي مجازي ميان مردم مي‌چرخد. در دنياي سلبريتي‌هاي پولكي و توخالي آنها حالا با نام يك قهرمان آشنا شده‌اند: محمدكريم كياني فلاورجاني، اما در تمام عكس‌ها و در كنار جانباز اصفهاني، تصوير يك قهرمان ديگر هم خودنمايي مي‌كند. همسر كياني در عكس‌ها با عشقي وصف‌ناپذير مشغول رسيدگي به آقا محمد است؛ موهايش را شانه مي‌زند، غذا در دهانش مي‌گذارد و امور شخصي‌اش را انجام مي‌دهد. محمد با چهره‌اي آرام و دوست‌داشتني لبخند به لب دارد و آرامشي خاص جاي نگراني زمان جواني را گرفته است. در لحظه‌هاي فراموشي تك تك ما، محمد يك رفيقِ شفيق همراه دارد كه عاشقانه همراهش است. شايد همين، مرهمي بر آلام او باشد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار